به بهانه پایین کشیدن سردیس قایقران / به خودم می بالم که یک گیلانی ام…

ورزش > لیگ برتر – قصه قصه ای پر غصه است ، قصه های الکی ؛ غصه های الکی…

قصه،قصه ای پر غصه است. قصه های الکی،غصه های الکی…
آرتین زهرابی: قصه های داربی گیلان،قصه های غریبی نبود. آدم ها،آدم های غریبی نبودند. غربتی نبودند. مال دوردست ها نبودند. اهل اینجا بودند. مال گیلان،اهل بندر،اهل رشت.
داربی های الکی چند سالی است که جدی جدی وارد فاز تازه ای شده. فازی که دیگر فاز سابق را به آدم نمی دهد. فازی که همه ما را بر ای دیدن یک داربی قدیمی،گشنه نگه داشته…تازگی ها همه چیز تازه اش خوب است اما از داربی که می پرسید می گوییم قدیمی اش نعمت بود و نیمه قدیمی اش حکمت. داربی های تازه اما چیزی برای عرضه ندارد،منهای اندکی ریخت و پاش های فرهنگی و به حراج گذاشتن های زورکی…
اولش همه چیز با بی احترامی آغاز شد؛ با بحث های الکی رشتی و انزلی چی. بی احترامی به فرهنگ فحاشی تغییر مسیر دارد و از فحاشی به فرهنگ چوب کشی رسیدیم.
قصه های داربی گیلان این گونه تلخ شد،چون آدم بزرگ های فوتبال گیلان،همه رفتند. مهد کودکی ساختیم از فوتبال و آن را توزیع کردیم میان آدم های فوتبال ندیده. داربی هایی برایشان ساختیم که دیگر از حالت داربی خارج شده و آتشی درست کرده برای نزاع. نزاعی خونین میان دو شهر که هواداران فوتبالش دیگر هیچ کسی را نمی شناسند؛ نه بزرگان فوتبالشان را و نه آنهایی که این روزها در کنج خانه نشسته اند.
آنچه اهمیت دارد خالی کردن عقده دل است. مناسبتی بهتر از داربی پیدا نمی شود. فحش که بدهید احتمالا خالی می شوید. دیگر حتی به تندیس قهرمان هم فکر نمی کنید. سر که شکست. شیشه که شکست. این هم روی همه. تندیس قهرمان که بشکند ملالی نیست.سر قایقران را از جایش درآوردن و چند متری آن را چرخاندن لابد حکمتی دارد که از آن بی خبریم.
مهم این چیزها نیست. مهم این کینه ای است که من دارم و بی منت تقدمیت می کنم. مهم عداوتی است که تو داری و برای آن سر هم می شکنی. داربی گیلان برای ما خاطرت خوبی بود. فوتبال گیلان را دوست داشتیم. منتخب گیلان را دوست داشتیم.ملوان و استقلال رشت و همه تیم های رشت را دوست داشتیم.سیروس قایقران را که عاشقش بودیم.
فوتبال گیلان برای ما خاطره بود. روزهای خوبی را با آن سپری کردیم. روزهایی که پس از پایان بازی های سپیدورد و ملوان می شد ساعت ها زیر باران قدم زد…
این اتفاق را اهانتی بزرگ به فوتبال گیلان تلقی می کنیم و برای این داربی متاسفیم. اگر این اسمش داربی است، ما از تمام داربی های دنیا متنفریم. شما هم می توانید به خودتان ببالید که یک گیلانی میباشید!

۴۳ ۴۳