خانه امن‌‌ترین جای دنیا بود اگر…

خانه امن‌‌ترین جای دنیا بود اگر…

جام جم آنلاین: خانه به خیال خیلی‌ها امن‌ترین جای دنیاست، اما نه برای آنها که آمارهای قتل را در سال گذشته دیده‌اند و فهمیده‌اند که از هر ۱۰ قتل در کشورمان، تقریبا سه قتل فامیلی بوده و از میان این قتل‌های فامیلی نیز بیشترین نوع قتل‌ها، همسرکشی بوده است و در اغلب موارد همسرکشی ، زنانی به‌دست شوهرانشان قربانی شده‌اند.

معادله ساده است: آستانه تحمل آدم‌ها پایین آمده، بستگان با هم بیشتر در ارتباطند؛ بیشتر یکدیگر را ملاقات می‌کنند؛ بیشتر با هم گفت‌وگو می‌کنند؛ زبان سرچشمه سوء‌تفاهم‌هاست، پس اگر آدم‌ها بیشتر گفت‌وگو می‌کنند، سوء‌تفاهم‌هایشان هم بیشتر است و همین سوء‌تفاهم‌ها اگر مدیریت نشود، گاهی به برخوردهای فیزیکی می‌رسد.

زد و خورد در خانه دو خطر دارد؛ اول این که در دعواهای خانگی کسی نیست میان دو طرف پادرمیانی کند و آن وقت شاید دعوا رنگ خون بگیرد و دوم این که آلت قتاله در هر خانه‌ای فراوان پیدا می‌شود از چاقو و قیچی و ساطور گرفته تا بنزین و طناب.

آلت قتاله هم اگر نباشد، خون که جلوی چشم‌ها را گرفته باشد، خشم که پرده کشیده باشد روی منطق آدم‌ها، جرأت کشتن که ریشه دوانده باشد در دلشان، آن وقت آنقدر بی‌رحم می‌شوند که بدون کمک گرفتن از هیچ وسیله‌ای، دست‌هایشان را دور گردن هم حلقه کنند و…. همیشه البته پای خشم در میان نیست، قاتلان خانوادگی گاهی معتادند، گاهی بیمار روانی، گاهی خائن، گاهی دچار سوء‌تفاهم، گاهی حریص و گاهی متعصب.

نکته اینجاست که بیشتر خانواده‌هایی که روی پرونده‌شان مهر قتل می‌خورد، آنهایی هستند که پیشتر هم یا پایشان به دادگاه خانواده باز شده یا پلیس در درگیری‌های خانوادگی‌شان دخالت کرده است.

به عبارت دیگر، اکثر این خانواده‌ها پیش از آن که به واسطه قتل از هم پاشیده شوند، جایی در حافظه قانون ثبت شده‌اند، اما به چشم مراجع قانونی نیامده‌اند و کسی مشکل‌شان را جدی نگرفته یا شاید هم مشکل‌شان جدی گرفته شده، اما به هر حال سازوکاری برای حل مساله‌شان پیش‌بینی نشده و به همین دلیل هم ناخوشی روابط‌شان به حال خود رها شده است، در حالی که اگر به محض بروز اولین اختلاف‌ها و درخواست کمک‌شان از دادگاه یا پلیس، برای آنها پرونده‌ای آسیب‌شناسانه تشکیل می‌شد و مشاوران خانواده مسائل‌شان را بررسی می‌کردند، شمار قتل‌های خانوادگی به این حد زیاد نبود.

شاید اگر برای هر خانواده‌ای که به نحوی ناسالم بود یا گرایشی به خشونت داشت یا درگیر اعتیاد بود یا دو طرفش مهارت حل بحران را نداشتند، پرونده‌ای ویژه تشکیل می‌شد و مددکار یا روان‌شناس یا مشاوری مشکل‌شان را پیگیری می‌کرد و راه‌های خروج از شرایط ناخوشایند را یادشان می‌داد، نسبت فامیلی اعضای خانواده‌ها، به قاتل و مقتول تغییر پیدا نمی‌کرد و آن وقت خانه، امن‌ترین جای دنیا می‌ماند و خانواده، مقدس‌ترین نهاد اجتماعی.

مریم یوشی‌زاده – گروه جامعه


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.