۲۱ آبان ،
شب که می گردد حوصله ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران
شب بود. یکی داد میزد :”ساکت شو! ساکت شو! تو نمیتونی اشک منو در بیاری.” رفتم سمت صدا. دیدم یک نفر انگشتهایش قطع شده. این حرف را به دست خونیاش میگوید :
-“ساکت شو! ساکت شو! تو نمیتونی اشک منو در بیاری”
***
از کتاب «روزگاری جنگی بود»، ص۹۱
-“ساکت شو! ساکت شو! تو نمیتونی اشک منو در بیاری”
***
از کتاب «روزگاری جنگی بود»، ص۹۱
برای ملاحظه مجله شبانه اینجا کلیک کنید
مطالب مرتبط :
آب باران بنوشید
قرآن و آرامش دلهاش
بشنوید از دو لذّت متفاوت!
قاطعیت شرط زندگی اسلامی
یک تصمیم حسینی
ارسال نظر :
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com