دوشنبه, ۰۴ اردیبهشت ساعت ۱۳:۰۳ کافه سینما
کافه سینما-مهدی علی میرزایی: «فیلمنامه نویسان سعی میکنند در بازنویسیهای مکرر ایده کنترلی کار را حفظ کنند. معنایی کلی که چون ابر، بر سر تمام صحنه هاو شخصیتها و داستان میبارد و همه را برنگ خود در میآورد. این ایده ممکن است در طول پروسه تولید تغییر یابد و در بازنویسی یا قوت یابد و یا ضعیف شود. هر فیلمنامه نویسی که فیلمنامه را واگذار میکند، باید انتظار این تغییرات را داشته باشد. اما وقتی فیلم ساخته شد دیگر هر چه هست، همانی است که هست…
ایده کنترلی گشت ارشاد، استعلای امر مبتذل بود. یکی از سختترین درونمایههایی که میتوان به آن پرداخت: موجودات چرک و مبتذل و بینوا، در لولیدن گروتسک خود، ناگهان فرصت آن را پیدا میکنند که علو بیابند، جهش کنند و وجودا تغییر ماهیت بدهند؛ به چنان موجودات شگفت آوری تبدیل شوند که دیگران در حیرت بمانند. دیگرانی که در ابتدا آنها را یه هیچ میشمردند.
گشت ارشاد هم بر اساس همین ایده نوشته شد. دگردیسی ابتذال به حماسهای تطهیر کننده. پاک شدن از عقده. عقدههایی فردی و اجتماعی. فیلم از ابتذال مضحک شخصیتها آغاز میشود و با تجرد از این ابتذال و ورود به عالمی سورئال بدون تزاحم، که همه مشکلات تمام شده و کسی نیست که به دیگری گیر بدهد، پایان مییابد. سه قهرمان فیلم، دفعتا، انتخابی فرای خود و فرای منافع خود، میکنند و داستان و فضا و تمام زندگی آنها، پرت میشود در ساحت دیگر. عالمی که کامل است و تمام دردها در آن درمان شدهاند و این برای آنهاجز با تپیدن در خون حاصل نمیشد. پس باید بر این خون و خون ریزی در صحنه درگیری با شریر داستان تاکید میشد. حتی بسیار بیشتر از آنچه هست. خون تمام عقدهها را با خود از درون روح میشوید میبرد و تمام آرزوها را محقق میکند و شخصیتهای داستان را به رقص انتهای فیلم میکشاند. گشت ارشاد جهان بینی روشنی دارد. شخصیتها شاد و سبک هستند و باعث تفریح ما میشوند. هم در ابتدا هم در انتها ی فیلم. اما جنس شادی در انتهای فیلم فرق میکند. در ابتدا آنها تماشاگر را میخندانند، چون شخصیتهایی فروتر از ما هستند در انتها در صحنه رقص روی موتور، ما باز به آنهامی خندیم و از شادی ابدی آنها شاد میشویم چون شخصیتهایی فراتر از ما هستند، کاری بزرگ را به ثمر رساندهاند، کاری که ما آدمهای معمولی، نمیتوانیم انجام دهیم. در پایان فیلم اگرچه هر سه کشته شدهاند (و یا در نسخه فعلی که فقط یکی از آنها میمیرد) اما ما غمگین نخواهیم بود. آنها شادند چون «خون»، آنها را از ابتذال فردی واجتماعی پاک کرده است. این درونمایه سختی بود که مقابل کارگردان قرار داشت. برخی جاها نزدیک بود، یرخی جاها نزدیکتر. به هر حال، وقتی فیلم ساخته میشود دیگر کار تمام شده و هر چه هست همانی است که هست.»
«مهدی علی میرزایی» /فیلمنامه نویس گشت ارشاد
Tags:
کافه سینما-آخرین اخبار و یادداشت های سینمای ایران و جهان