راز جنایت

۳۰م آذر ،

جام جم آنلاین: منتقدان تلویزیونی ضمن تحسین مجموعه تلویزیونی «کارآگاه لوتر» می‌گویند شبکه بی‌بی‌سی با تولید آن ثابت کرد آمریکایی‌ها نمی‌توانند مدعی تولید بهترین مجموعه‌های پلیسی تلویزیونی باشند و هنرمندان دیگر کشورها، ادعاهای زیادی در این رابطه دارند.

کارآگاه لوتر که از شبکه سه پخش می‌شود یک کار بسیار موفق رسانه تلویزیون است که کیفیت بالای آن و استقبال تماشاگران از قصه‌ها و ماجراجویی‌هایش، راه را برای تولید دو فصل بعدی آن هموار کرد.

کارگردان کارآگاه لوتر، بریان کریک فیلمساز مطرح تلویزیونی است که بسیاری از ساخته‌های او جزو کارهای موفق و پربیننده تلویزیون است.

ایدریس آلبا بازیگر آفریقایی‌تبار و سیاهپوست انگلیسی هم در نقش شخصیت محوری یعنی کارآگاه لوتر بازی می‌کند و در هر قسمت آن، با یک ماجراجویی و پرونده مستقل روبه‌رو می‌شود.

کارآگاه جان لوتر یکی از افسران ممتاز و باهوش اداره پلیس است که مشکلات خانوادگی خاص خودش را دارد. او از همسرش جدا شده و این در حالی است که تمام تلاش خود را کرده تا بتواند کانون خانوادگی‌اش را پابرجا نگه دارد تا این‌ که یک روز با خبر می‌شود، همسرش به قتل رسیده است.

یکی از مشکلات اصلی جان لوتر این است که عشق و علاقه بسیار زیادی به حرفه‌اش دارد و شغل او، تمام زندگی‌اش را دربر گرفته است.

همین مساله زندگی شخصی و خانوادگی او را نیز تحت تاثیر قرار داده است. کارآگاه لوتر درگیر پرونده مهمی است که یک قاتل زنجیره‌ای در راس آن قرار دارد و او باید با پیدا کردن این قاتل، پرونده را به سرانجام خوبی برساند.

در زمان حل این پرونده، لوتر تلاش دارد مشکل مربوط به ازدواج خود را نیز حل کند. یک اصل مهم که لوتر به آن اعتقاد دارد، پیروی از قانون است و هیچ وقت سعی نمی‌کند فراتر از آن عمل کند یا خودش را مافوق قانون قرار دهد. به این ترتیب، او برای حل یک پرونده یا نجات دادن زندگی یک فرد، در چارچوب قانون حرکت می‌کند.

این نکته‌ای است که در تمام اپیزودهای مجموعه مورد توجه قرار می‌گیرد. برای مثال،‌در اپیزود اول مجموعه آلیس مورگان (با بازی روت ویلسن) نشان می‌دهد توانایی دارد والدین خود را به قتل برساند و اثری از خودش به جا نگذارد.

اما جان لوتر با وجود چالش‌های پیش‌رو (و این نکته که با پرونده‌ای روبه‌روست که تا پیش از این مشابه آن را تجربه نکرده) موفق می‌شود در چارچوپ قانون، آن را حل کند.

همین جاست که بخش روانکاوانه قصه مجموعه خود را به رخ می‌کشد و فیلمنامه‌نویسان آن، مباحث مربوط به روانکاوی را وارد ماجراها می‌کنند.

این در حالی است که قصه مجموعه از کارآگاه لوتر یک شخصیت افسانه‌ای و کامل ارائه نمی‌دهد و نشان می‌دهد او هم یک آدم معمولی است که می‌تواند مرتکب اشتباه شود و با مجازات‌های سبک یا سنگین روبه‌رو شود.

در همین رابطه است که یک اشتباه می‌تواند سبب تعلیق او برای چند ماه شود و زمان بازگشت به اداره و کار، با یک دستیار تازه روبه‌رو شود.

قصه مجموعه نشان می‌دهد جان لوتر تحت تاثیر قتل همسرش است و این موضوع لحظه‌ای او را رها نمی‌کند. در همین حال، او با موضوع خیانت دستیار خود هم روبه‌روست. لوتر احساس می‌کند تنها راه برای فرار از مسائل و مشکلات ذهنی که دارد، غرق کردن خودش در کار و مشکلاتی است که برای شهر لندن به وجود می‌آید.

در فصل دوم مجموعه، لوتر یک گروه تازه را برای همکاری انتخاب و تلاش می‌کند از راه تازه‌ای با جرم و جنایت در سطح شهر روبه‌رو شده و برخورد کند. یکی از بخش‌های جذاب کارآگاه لوتر، درگیری او با سیستم موجود و نارضایتی وی از آن است.

فصل دوم مجموعه بیشتر شبیه دو فیلم بلند سینمایی تلویزیونی است تا یک مجموعه تلویزیونی. توانایی تهیه‌کنندگان مجموعه در خلق یک اثر تماشایی و گیرا، سبب موفقیت آن در سطح بین‌المللی شد و شبکه‌های تلویزیونی آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان، آن را برای پخش خریدند.

دوستداران مجموعه‌های تلویزیونی، ارتباط خیلی خوبی با قصه و شخصیت جان لوتر برقرار کردند. نسخه‌های دی‌وی‌دی کارآگاه لوتر هم مورد استقبال زیادی قرار گرفت.

منتقدان می‌گویند برای حفظ آبروی تلویزیون انگلستان، همین یک مجموعه کفایت می‌کند!

این مجموعه تمام قواعد بازی مربوط به تولید کارهای پلیسی را رعایت کرده و مورد استفاده قرار می‌دهد. صحنه‌آرایی بی‌عیب و نقص مجموعه، یکی از امتیازات اصلی آن است که بستر مناسبی برای تعریف دقیق و درست قصه مجموعه فراهم می‌کند.

شخصیت‌پردازی تمام آدم‌های ماجرا (چه اصلی و فرعی) به شکل درستی انجام شده و جزئیات دقیقی از رفتار و گرایش‌های آنها به تماشاچی داده می‌شود.

در همین رابطه است که حتی کسی مثل جان لوتر هم در تمام مدت پخش مجموعه در حال مبارزه با هیولای داخل خویش است و تیپ شخصیت کلیشه‌ای و همیشگی داستان‌های پلیسی را ارائه نمی‌دهد.

منتقدان تلویزیونی از کارآگاه لوتر به عنوان یک مجموعه کامل انگلیسی اسم می‌برند که سبک کار خاص این کشور اروپایی را به عنوان مهر بر پیشانی خود دارد.

بریان کریک کارگردان مجموعه پس از ساخت چند فیلم کوتاه از سال ۱۹۹۸ به این سو، در سال ۲۰۰۴ همکاری خود را با رسانه تلویزیون آغاز کرد.

او تا به حال بیش از بیست مجموعه تلویزیونی کارگردانی کرده که بین آنها می‌توان به کارهای موفقی مثل «قانون مورفی» (۲۰۰۴)، «برادری» (۲۰۰۶)، «پدر و پسر» (۲۰۰۹) و «انتظارات بزرگ» (۲۰۱۱) اشاره کرد. از این کارگردان مدتی قبل مجموعه «شانس» با بازی داستین هافمن، بازیگر کلاسیک سینما روی آنتن بود.

این درام اجتماعی که قصه‌اش دربارهٔ دنیای مسابقات اسب‌سواری و واقعیت‌های پشت پرده آن است، قرار است صاحب فصل دومی شود که اوایل ماه ژانویه روی آنتن تلویزیون‌های آمریکا می‌رود.

IMDB – مترجم: کیکاووس زیاری


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.