خبرگزاری آریا-خاتمی نقطه تعادلی در جامعه است و با اینکه به او انتقاد هست اما هنوز هم رای بالایی دارد.
سعید حجاریان یکی از تئوریسن های اصلاح طلب در گفتگو با روزنامه آرمان تاکید کرده است اگرسید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کاندیدا شود رای می آورد .وی معتقد است:خاتمی نقطه تعادلی در جامعه است و با اینکه به او انتقاد هست اما هنوز هم رای بالایی دارد.به گزارش خبرگزاری آریا حجاریان می گوید:اصولگراها بهتر است دنبال یک فرد معتدل بگردند، البته هر کسی که بخواهد دولت را به دست بگیرد کار بسیار مشکلی پیشرو دارد.
متن کامل این گفتگو در ذیل می آید:
آیا هنوز اصلاحات زنده است؟
بله، اصلاحات زنده است. اما اصلاحات مثل هلو بپر تو گلو نیست. باید خشت روی خشت گذاشت و کار کرد. برای این کار هم تشکیلات و سازمان یک نیاز ضروری است.
الان که وضعیت فعالیت حزبی را میدانید؛ چه میتوان کرد؟
شما نگاه کنید، تشکیلات که فقط حزب نیست. مگر کار تشکیلاتی فقط کار حزبی است؟ در کنار کار حزبی فعالیت ان.جی.اوها، کارهای عامالمنفعه و نظایر آن نیز میتوانند بستری برای ایجاد سازمان و تشکیلات باشند. نگاه کنید به اخوانالمسلمین در مصر آنها همواره اصلاحطلب بودند. چه در زمان ناصر یا سادات و مبارک؛ صبر کردند و الان ثمرش را بردند. یا در ترکیه، زمان اوزال و اربکان یا همین آقای اردوغان. چقدر کار کردند؟ اصلاحات، کار فوقالعاده میبرد برادر من.
یعنی ۷۰ سال دیگر؟
باید کار کرد، کار نکنیم ۱۰۰ سال دیگر هم اتفاقی نمیافتد.
فکر می کنید در این ۱۵ سال اصلاحات به جلو رفته یا عقب؟
اصلاحات هنوز جان دارد. شما نگاه کن به همین الان؛ خود خاتمی اگر کاندیدا شود در ایران چقدر رای دارد؟
خب شاید اصلا درست نباشد که دوباره کاندیدا شود …
حالا اگر بشود چقدر رای دارد؟
اگر خود خاتمی بشود البته رای دارد، …
بله، او نسبت به هر کسی رای بالاتری دارد؛ پس میبینید که اصلاحات به صورت بالقوه پایگاه دارد، اما فعلیت ندارد. مردم ایران هم بیشتر دنبال برخورد اصلاحطلبانه و متعادل هستند.
مصداقی بفرمایید که یعنی چه؟
یعنی کاراکتری مثل خاتمی را میپسندند.
مگر کس دیگری مثل خاتمی هست؟
بله، خود خاتمی هست!
یعنی به نظر شما اصلاحات نیروی جایگزین دارد؟
بله بالاخره خاتمی نباشد، یکی دیگر. مردم میگویند بالاخره خاتمی نقطه تعادلی در جامعه است. با اینکه به او انتقاد هست. میخواهم بگویم که در عین حال اصلاحات هنوز هم رای دارد؛ رای بالایی هم دارد.
ممکن است که کسی مثل عبدالله نوری وارد جرگه انتخابات شود؟
بعید است. او خودش هم اعتقاد دارد که خاتمی هنوز در کشور بالاترین رای را دارد.
فارغ از موضوع معرفی کاندیدا، آیا فضای انتخابات سال آینده میتواند باعث انسجام نیروهای اصلاحطلب شود؟
بالاخره انتخابات یک فرصتی است برای فعالیت و سازماندهی. وقتی کاندیدایی در صحنه باشد لاجرم ستاد اتنخاباتی ایجاد میکند و در استانها و شهرستانها نیروها را دور هم جمع میکند.
فکر نمی کنید اصلاحطلبان باید به انتخابات شوراها بیش از ریاستجمهوری اشتیاق نشان بدهند؟
شاید. این کار از جنس فعالیتهای اخوانالمسلمین است.
برخی می گویند که اصلاحطلبان چطور میتوانند در انتخابات سال آتی شرکت کنند که توقع پیروزی داشته باشند؟
الزاما هدف از شرکت در انتخابات، پیروزی نیست. سال ۷۶ اصلا قرار این نبود که پیروز بشویم، هیچ تصوری هم نداشتیم، می گفتیم که ۶- ۵ میلیون رای بیاوریم که بتوانیم بعد از انتخابات کار کنیم. بنابراین فعالیت در انتخابات الزاما با هدف پیروزی نیست.
به نظر شما اولویت اصولگراها برای انتخابات سال آینده چه میتواند باشد؟
اصولگراها بهتر است دنبال یک فرد معتدل بگردند، البته هر کسی که بخواهد دولت را به دست بگیرد کار بسیار مشکلی پیشرو دارد.
به اصلاحطلبان برگردیم؛ الان چطوری میشود از موانع عبور کرد؟
یک خرده باید مسامحه کرد، یک مقدار باید گفتوگو کرد، ما با هم کم گفتوگو میکنیم. در این زمینه اخیراً مقالهای منتشر کردم که در آن شرایط و نیازهای گفتوگو را شرح دادم؛ ضرورت و چگونگی گفتوگو برای عبور از همین موانع.
ابزار گفتوگو چیست، آیا زمینهای برای گفتوگو وجود دارد؟
گفتوگو واسطه میخواهد. فرض کنید اگر من حرف شما را نفهمم، باید دنبال مترجم یا واسطه بگردم یا اگر من حرف یک رقیب را نفهمم باید واسطهای پیدا کنم تا باب گفتوگو باز شود.
حالا واسطه وجود دارد؟
واسطه همیشه وجود دارد. اگر بین ایران و غرب وجود دارد، چطور بین ما و هموطنمان نیست؟ حتما هست.
نقاط مشترکی وجود دارد؟
بالاخره باید نقاط مشترک را استخراج کرد. من معتقدم اصولگراها هم اصلاحطلبند. هر چند به این شکل آن را ابراز نمیکنند. اصلاحطلبان و اصولگراها هر دو میگویند که مشکلاتی وجود دارد و این نقطه مشترک بزرگی بین ما و آنهاست. منتها یک عده میگویند باید سریع وارد عمل شد ما می گوییم که اگر توان دارید بروید اما ما نیستیم. ما میگوییم که مشکل هست و باید مشکل را حل کرد. در این زمینه حرف ما با آن اصولگراها یکی است. پس میشود با آنها صحبت کرد؛ منتها آنها میگویند اینجایش اینطوریاست، ما می گوییم آنجایش آنطوریاست. باید صحبت کرد که در کجاها مشترک هستیم. مثلا بر سر اقتصاد، خیلی از نظراتمان مشترک است، پس میشود راه آمد. یا در دیگر حوزهها، مثلا در زمینه مواد مخدر، یا آسیبهای اجتماعی، قتل، چکهای برگشتی و غیره؛ مگر اینها موضوع نیستند؟ مگر اینها آسیب نیستند؟ پس میشود صحبت کرد. حالا درباره موضوعات سیاسی دیرتر میشود صحبت کرد ولی در موضوعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میشود با آنها نشست و صحبت کرد. باید گفتوگو کرد تا کمکم باب گفتوگو باز شود؛ البته با بخشی از اصولگرایان. چون طیفی از اصولگرایان هم میگویند که باید کلا آتش زد، چون تجدد و مدرنیته باعث آفت است؛ در دو طرف دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.
این تسامح از طرف ما اصلاحطلبان در چه زمینهای باید صورت بگیرد؟
ما که پیادهایم، آنها باید تسامح کنند.
در انتظاراتمان چطور؟
انتظار ما خیلی بالا نیست. اصلا نمیخواهیم در انتخابات کاندیدا بشویم؛ مجلس هم نخواستیم برویم، به دولت هم نمیرویم، ولی کار خیریه که میتوانیم بکنیم. به اندازه اخوانالمسلمین که باید بتوانیم کار کنیم.
پس برای سال آینده چه؟
برای الان وصال نمیدهد، اول از همه تفاهم است. ازدواج هم که بخواهد سر بگیرد، اولش کلی کار دارد. بلهبرون دارد، باید بروند و بیایند، آشتیکنان دارد و …
البته در این مدت انتظارات دوطرف هم بالا رفته …
نه، الان دیگر پایین آمده است.
و به اصلاحات راضی میشوند؟
تجربه نشان داده که راه تندروانه و رادیکال ثمر نمیدهد.
شما چه فکر می کنید؟
از مردم باید پرسید. رسیدن به نتیجه با چه هزینهای؟
البته هر جایی برای خودش راه خودش را دارد.
بعضیها مشابهسازی میکنند.
بالاخره باید فکر کرد، راه ما با راه هر کدام از اینها فرق دارد. راه ما یگانه است.
هفت سال از عمر دولت احمدینژاد گذشت و الان سال آخر است. برخی در ابتدا آن را نقد نکردند و برخی از همان ابتدا شروع کردند. آیا نقدهای مطرح شده به موقع بود؟ آیا نقدهای مطرح شده از طرف اصلاحطلبان در این سالها، نقدهایی پرمایه بود؟
من خودم اعتقاد داشتم که باید حتماً از روز اول نقد دولت را آغاز کرد، منتها دوستان معتقد بودند که اول کار دولت نباید نقد کرد و باید منتظر نتایج اقدامات بمانیم سپس نقد کنیم.
این اتفاق افتاد؟
نه، واقعا کمکاری شد.
نقدهای مطرح شده چطور بود؟
نقد خوب کم شد. دوزاری اصولگرها هم دیر افتاد. میشد که ما دوزاری اصولگراها را زودتر بیندازیم. آنها هم دیر به صحنه آمدند.
بالاخره سال آخر شروع شد، امیدی به نقدهای جدی هست؟
الان کمکم نقدهای خوبی دارند میکنند؛ مقالههای خوبی نوشته میشود.
توسط چه کسانی؟
توسط خیلیها، حتی بعضی از اصولگراها. آنها مغبونند، میخواهند جبران مافات کنند.
اینطوری فضا را هم در دست میگیرند و میگویند که خودمان نقد میکنیم…
نه، چون آنها از اول حامی دولت بودند، برنامهاش را تایید کرده بودند و با او همراهی کردهاند، نمیتوانند مسوولیت را نپذیرند، آنها در قبال کارهای دولت مسئولیت دارند. کما اینکه ما هم در مقابل عملکرد خاتمی مسئولیت داریم.
پس با این اوصاف خود شما در مورد عملکرد این دولت تعمق کردهاید؛ فکر میکنید مهمترین حوزههایی که نقد به آنها وارد است، چیست؟
همه حوزهها. اقتصاد، سیاست خارجی، فرهنگ، سیاست داخلی و نحوه اداره کشور؛ همگی قابل نقد است.
خبرگزاری آریا