۲۷خردادماه،
آیه ۱۶ – ۱۷ سوره یوسف
وَ جَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء یَبْکُونَ ﴿۱۶) قَالُواْ یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ مَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لِّنَا وَ لَوْ کُنَّا صَادِقِینَ ﴿۱۷﴾
و شب هنگام گریان نزد پدر آمدند ۱۶ . گفتند ای پدر، قصه این است که ما چون برای مسابقه رفتیم و یوسف را به نگهبانی بر سر کالا و متاع خود نشاندیم، گرگی یوسف را بخورد و تو هرگز سخن ما را باور نخواهی کرد، اگرچه از راست گویان باشیم ۱۷
و آن آرامش دل است سخن دروغ را نیز نشانهاست که سبب شک و تردید در دل می گردد و خود را رسوا می کند.
راستگو ایمان دارد که حتماً سخنش را باور خواهند کرد و دیگر آنکه جملۀ «اگر چه از راستگویان باشیم» خود نشان عدم صداقت است.
شگفتا از این همه دروغ که در چند کلمه و نتوانستند پدر را بفریبد.
فردوسی
در تفسیر سورۀ یوسف داستان شیرین دیگری نیز قصۀ دروغ برداران آمده از جمله اینکه یعقوب گفت: بروید آن گرگ که یوسف را دریده بیاورید.
گرگ بیچاره ای را یافتند و آوردند. یعقوب پرسید: یوسف را تو خورده ای؟ گفت: معاذالله (پناه بر خدا) که گوشت انبیا بر ما حرام شده است و یعقوب با فرزندان به طعن گفت: این عجب گرگ ماهری بوده است که یوسف را دریده اما مراقب بوده است که هیچ آسیبی به پیرهن نرسد.
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com