هندوانه‌های عالم سیاست که هلو شدند!

جام جم آنلاین: می‌گویند اگر بینی ملکه قدرتمند و زیرک مصر یعنی «کلئوپاترا» به شکل دیگری بود، تاریخ جهان هم به‌گونه‌ای متفاوت نوشته می‌شد. این جمله مطایبه‌آمیز تاریخی اگرچه در لایه‌های پنهان خودش رگه‌هایی از اغراق و طنز را دارد، اما نشان می‌دهد که کیفیت چهره سیاستمداران و حکمرانان از دیرباز مورد توجه مردمان بوده و به قضاوت در خصوص عملکرد آنها جهت می‌داده است.

البته که کیفیت چهره افراد و تمایل آنها به زیباتر شدن نه مختص به سیاستمداران است و نه محدود به بازه زمانی موسوم به دنیای مدرن.‌ چنانچه در روم باستان، سده‌ها پیش از میلاد مسیح ضرب‌المثلی رواج داشت که اگرچه کمی طنزآمیز بود، اما تا همین امروز هم جایگاه خود را در مراودات انسانی از دست نداده است: «بکش و خوشگلم کن!».

هرودوت اولین تاریخ‌نگار شناخته شده دنیا در نوشته‌های خود، از تلاش بانوان یونان باستان برای بهبود کیفیت چهره‌هاشان خبر داده و به این ترتیب پرده از اهمیت بالای این موضوع برای اهالی آن دوران برداشته است.

او از تلاش‌های بی‌شائبه یونانی‌ها برای عقب انداختن عوارض پیری و شبیه شدن به الهه عشق (اروس) سخن گفته و این موضوع را از مهم‌ترین دغدغه‌های جامعه آن روزهای یونان دانسته است.

ارتباط بین چهره و تناسب داشتن یا نداشتن اجزای آن دغدغه همیشگی مردم بوده است، دغدغه‌ای که دنیای مدرن شکل برجسته‌تری به آن داده و اهمیت آن را چندین برابر کرده است، اما اصولاً این موضوع وقتی شکل جذاب‌تر و عامه‌پسندتری به خود می‌گیرد که سخن از قیافه و هیکل یک چهره مشهور به میان می‌آید و البته قرار نیست، همیشه آدم‌های مشهور جزو زیبارویان و پری‌وشان هم‌عصر خود باشند.

به تاریخ که نگاهی کنیم،‌ نمونه‌های زیادی برای اثبات این مدعا می‌یابیم. سقراط به خاطر بینی گوشت آلود و بزرگ، سر طاس و شکم قلنبه و گلابی شکلش و چشمان از حدقه بیرون زده‌اش دست‌کم مورد تمسخر همسرش بود که وی را مایه شرمساری خود می‌خواند، اما کیست که جایگاه خدشه‌ناپذیر سقراط در علم فلسفه را نشناسد.

اخیراً برخی روان‌شناسان و زیست‌شناسان یکی از دانشگاه‌های غربی ادعا کرده‌اند که اگر بتوان در یک جمع صد نفره، افراد زشت و زیبا را به دو گروه تقسیم کرد و صاحبان چهره‌های معمولی را کنار گذاشت، میانگین هوش گروه زشت رویان بالاتر از میانگین هوش زیبارویان خواهد شد. این نتایج به زبان ساده می‌خواهد بگوید که هر چه زشت‌تر باشید، احتمال باهوش بودنتان هم بیشتر است.

به همین مناسبت اگر فیلسوفانی مانند سقراط و ژان‌پل‌سارتر مشمول چنین گزاره‌ای بودند و بی‌توجه به چهره نه‌چندان زیبایشان، به کمک ذهن دقیق و هوش بالای خود توانستند تاثیری پایا و ماندگار در فرهنگ و تمدن جهان بگذارند، در عالم سیاست این سکه روی دیگری دارد و سیاستمداران به اعتبار تجربه تاریخی و مصادیق پرشمار موجود در دنیای مدرن، هرگز حاضر به بی‌اعتنایی به کیفیت چهره خود نیستند و زیبایی ظاهری از مهم‌ترین اولویت‌های آنان بوده و هست. از کلئوپاترا ملکه باستانی مصر گرفته تا سیلویو برلوسکنی، نخست وزیر پیشین ایتالیا، همه و همه شاهدانی بر این مدعا هستند که بسیاری از سیاستمداران از دوران باستان تا به امروز تلاش کرده و می‌کنند که جوان‌تر و زیباتر به نظر برسند. در دوران قدیم که استفاده از رنگ مو و ماسک‌های میوه مرسوم بود، تا امروز که جراحی پلاستیک آمده است تا هندوانه‌ها را به هلو تبدیل کند.

اما این همه برای چیست؟ روان‌شناسان و جامعه‌شناسان در این باره چه می‌گویند؟ در کتاب‌های تاریخ دوران قاجار نوشته شده است که فتحعلی شاه قاجار از بس رنگ مو به ریش و موهای خود می‌زده که گاهاً در اثر تاثیر بوی نامناسب آن چند روزی به بستر بیماری می‌افتاده است. می‌گویند ناصرالدین شاه نیز، همیشه روغن چرب کردن سبیلش در کنار دستش بوده و اهمیت بالایی به استفاده از آن قائل بوده است. اما چرا ارائه چهره جوان و جذاب از دیرباز تا کنون مورد توجه سیاستمداران بوده است؟

در کتاب مشهور روانکاو فرانسوی، «سیمون راشه» که به همین موضوع اختصاص دارد، آمده که وقتی سیاستمداری موهای خود را مشکی می‌کند یا مانند مانکن‌ها به نظر می‌رسد و پوست صاف، بینی قلمی و چشمانی بدون افتادگی پلک دارد، مردم به خوش‌فکری و باهوشی او اعتقاد بیشتری دارند تا به سیاستمداری که مانند مردم عادی است.

صدام حسین بارها به زیر تیغ جراحی پلاستیک رفته بود و موهایش را رنگ می‌کرد و به مناسبت همین تدابیر واقعاً هم از سن تقویمی‌اش جوانتر به نظر می‌رسید. حسنی مبارک قبل از سقوط از صندلی ریاست جمهوری مادام العمرش نیز وضعیت چندان متفاوتی نداشت. نمونه‌های دیگر از سلاطین و سیاستمدارانی که به زیر تیغ جراحی زیبایی رفته‌اند کم نیست؛ از پادشاه جوان اردن و «علی عبداله صالح» رئیس‌جمهور پیشین یمن گرفته تا «یولیا تیموشنکو» نخست وزیر پیشین اوکراین و نخست‌وزیر کره‌جنوبی که تصاویر قبل و بعد از عمل جراحی پلاستیکش بر روی فک، گونه و پوست دور چشم و تزریق بوتاکس روی چروک خنده و پیشانی‌اش مایه طنز رسانه‌های کره‌ای شده است.شاید این آدم‌ها حتی اگر به دنیای سیاست راهی نمی‌یافتند هم به زیر تیغ جراح پلاستیک می‌رفتند و خود را در چشمان خلایق زیباتر و دوست داشتنی‌تر می‌کردند، اما موضوع از این قرار است که همه سیاستمداران مورد مطالعه در کتاب روانکاو فرانسوی، بعد از قدرت گرفتن در سیستم حزبی و حکومتی خود دست به بازسازی نقاط ناهموار صورت و صاف و صوف کردن چاله‌های آبله مرغان و برداشتن خال‌های گوشتی و داشتن بینی‌های متناسب‌تر کرده‌اند. این است که روانکاو فرانسوی نتیجه می‌گیرد که قدرت سیاسی عامل مهمی برای انجام این تغییرات بوده است.

اینجاست که شاید لازم باشد به همان جمله ابتدایی‌مان برگردیم و مفاهیم مستتر در آن را مرور کنیم؛ اگر بینی ملکه قدرتمند و زیرک مصر یعنی کلئوپاترا به شکل دیگری بود تاریخ جهان هم به گونه‌ای متفاوت نوشته می‌شد. بپذیریم یا نپذیریم، تاثیر ماسک‌های زیبایی عهد عتیق و جراحی‌های پلاستیک دنیای مدرن در محبوبیت و قضاوت در خصوص عملکرد نقش‌آفرینان عالم سیاست، کتمان‌ناپذیر است، شاید اگر این‌گونه نبود سیلویو برلوسکنی تاکنون سیزده عمل جراحی پلاستیک بر روی صورت خود انجام نداده بود.

فرزاد مرادی/ جام جم


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.