پیمانی اسیر شده در میان عشق و نفرت

۲۱ آبان ،

نگاهی به فیلم «پیمان»/

سینماپرس-گروه نقد/مهدی علیپور

فیلمساز سعی کرده است کل روایت فیلم را با دو زنجیره سبب و معلولی عشق و نفرت نمایش دهد:
پیمان و مهسا دوست یکدیگرند. پگاه ( یا همان لیلا) دوست مهسا بوده و از طریق مهسا با پیمان آشنا می گردد. در عین حال برادر مهسا عاشق پگاه بوده و قصد دارد با وی ازدواج کند. پیمان با پگاه آشنا شده و عاشق او می گردد ولی پگاه بخاطر خواهرش قصد دارد از پیمان انتقام بگیرد. زمانی که پگاه به حقیقت رابطه خواهرش و پیمان پی می برد عاشق پیمان می گردد. مهسا که به این مطلب پی برده است سعی می کند از پیمان انتقام بگیرد.

کلیدی که در همان اوایل آشنایی پیمان با پگاه فیلمساز در اختیار بیننده قرار داده تا از طریق آن به این دو زنجیره آگاه شود عبارتی است که پگاه به پیمان می گوید : «زنی که دوستت دارد را آزار خواهی داد و عاشق کسی می شوی که ترکت می کنه».

بر این اساس می توان براحتی و در همان اوایل فیلم به چهارچوب قصه که بر دو عنصر عشق و نفرت با محوریت پیمان شکل گرفته پی برد. برای آنکه بیننده به عشق و نفرت رسیده و این دو، تاثیر واقعی خود را بر بیننده بگذارند فیلمساز چاره ای جز پرداخت دقیق و کامل شخصیت پیمان نخواهد داشت. اما با کمال تاسف شخصیت وی در حد تیپی با تضادهای فراوان باقیمانده و به همین سبب عشق و نفرت نیز بسیار بسیار سطحی نشان داده شده تا جایی که به هیچ وجه نمی توان به آن عشق و نفرت گفت.

آنچه فیلمساز درباره برون پیمان به ما می گوید اینست که وی پسری مجرد و پولدار بوده که پدرش را از دست داده و در پیش به کانادا مسافرت کرده و اکنون که در ایران است هر از چندگاهی خواهرش به او سر می زند؛ در مورد خلق وخوی پیمان و مسائل روحی و روانی وی که با عشق و نفرت ارتباطی تنگاتنگ داشته اطلاعاتی محدودتر و سراسر تضاد به بیننده داده می گردد. در آغاز فیلم زمانیکه پیمان با پگاه آشنا می گردد از دیالوگها و رفتار پیمان این ذهنیت بوجود می آید که وی بچه پولداری است خوشگذران که هر از چند گاهی با دختری دوست و پس از مدتی او را رها می کند و هر چه فیلم جلوتر رفته و رابطه پگاه و پیمان صمیمی تر و شکاف بین پیمان و مهسا عمیق تر می گردد، این ذهنیت نیز قوت بیشتری می یابد. این مطلب تا زمان مطرح شدن حقیقت رابطه خواهر پگاه و پیمان ادامه دارد ولی ناگهان در چرخشی صد و هشتاد درجه ای اطلاعاتی به بیننده داده شده که نشان از عشق واقعی پیمان است؛ که این مسئله در تضاد با اطلاعاتی ست که در ابتدا داده می گردد. البته ممکن است فیلمساز این ادعا را داشته باشد که این تضاد در روحیه پیمان بوده و هدف وی از این کار نشان دادن بیماری پیمان به طور مثال سادومازوخیسم است. ولی زمانیکه آشکار می گردد مهسا با پیمان رفاقتی صوری داشته و تنها برای آَشنایی پگاه با پیمان این کار را کرده، و پس از آن نیز مشخص می گردد که پگاه تنها برای انتقام با پیمان دوست شده است، احتمال بیمار بودن پیمان کاملا از بین رفته و احتمال بیمار بودن پگاه و مهسا (خصوصا سادیسم داشتن مهسا) قوت می یابد.

غیر از شخصیت پیمان روابط دیگر اشخاص نیز بسیار سطحی و خام بوده که این مسئله منجر به از بین رفتن حس عشق و نفرت در صحنه های مختلف می گردد. به عنوان مثال زمانیکه هدف، هویت و اسم اصلی پگاه برای بیننده آشکار می گردد، بدلیل آنکه رابطه پیمان و خواهر پگاه پرداخت نشده و تنها به این مطلب اشاره می گردد که خواهر پگاه بخاطر پیمان خودکشی کرده است، در صحنه های مربوط به انتقامگیری حس نفرت منتقل نمی شود؛ که در این میان بازی بسیار بسیار بد سپیده خداوردی در نقش پگاه به نابودی این حس کمک بسیار خوبی کرده است. در صحنه ای که پگاه سعی دارد پیمان را در دریا رها کند، با آنکه فیلمساز نماهای بسیاری را برای نمایش استرس، نفرت و در نهایت انتقام از زوایای مختلف گرفته ولی بازی خداوردی خصوصا بیان چهره هیچ حسی را منتقل نکرده و بشدت از پگاه کاسته است؛ در همین صحنه فیلمساز با رفت و برگشت نما بر روی پگاه و پیمان قصد خلق تعلیق داشته که به سبب سطحی بودن روابط و نیز پایان بسیار بد صحنه، تعلیق عمق پیدا نکرده و همه تلاش فیلمساز بی ثمر می ماند؛ که البته از این دست صحنه ها در فیلم بسیار دیده می گردد.

کلیه نماها و قاب‌بندی های فیلم علیرغم تلاش فیلمساز بر بسیارزیبایی شناختی آنها در اکثر موارد با محتوای صحنه هماهنگ نبوده و بدلیل سطحی بودن روابط و شخصیتها همه سعی مجید فهیم خواه به هدر رفته است. به عنوان مثال تاکید بسیار فیلمساز بر نماهای نزدیک؛ که بدلیل پرداخت بد شخصیت ها و نفوذ نکردن به داخل آنها و نیز بازی بسیار خام کلیه هنرپیشگان نه حسی را به بیننده منتقل کرده و نه شخصیتی را به ما نزدیک می کند. با توجه به مطلب اخیر و بعضی مشکلات ذکر شده که تقریبا همه آنها بدلیل سناریوی خام فیلم است، و نیز رویدادهای بسیار مضحکی که در نیمه دوم فیلم به اوج می رسند (همچون پریدن از پل و شنا کردن پیمان)؛ دوستانه به مجید فهیم خواه پیشنهاد می گردد که بهتر است تنها به کارگردانی پرداخته و سعی کند به فیلمنامه نویسی نزدیک هم نشود.

انتهای پیام/ن.ف

انتهای خبر / شبکه خبری سینمای ایران/ کد خبر ۳۸۴۳۳


شبکه خبری سینمای ایران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.