چارلی چاپلین ؛ تولد و کودکی

فصل ۱

تولد و کودکی

در سال ۱۸۸۹ هانا چاپلین پسری را به دنیا آورد و نام او را چارلز نهاد. چارلز اسپنسر چاپلین شخصی که تبدیل به بزرگترین هنرپیشه جهان شد. شروع به کار اولین کمپانی سینمایی در جهان همزمان بود با تلاش چارلی برای زنده ماندن. چارلی دوران کودکی بسیار سخت و طاقت فرسایی را داشت. آری همان کودک فقیر در سال ۱۹۱۳ به دنیای سینما پا گذاشت و در مدت کوتاهی این دنیا را از آن خود ساخت.

چارلی چاپلینچارلی چاپلین در یک خانواده هنری به دنیا آمد. پدرش نوازنده شناخته شده ای بود و همچنین گاهی در صحنه تئاتر نیز ایفای نقش می کرد که البته نتوانست به سطح بالایی برسد. همسر او هانا یعنی مادر چارلی نیز هنرپیشه و خواننده بود. او خواننده اپرا بود و در سالن های مختلف رقص و آواز اجرا می کرد. چارلی یک نابرادری به نام سیدنی نیز داشت. خانواده چهار نفره چارلی زندگی سختی را می گذراندند. درست در اوج مشکلات و فقر خانواده و مشکلاتی که ازسفرهای دوره گردی و بی پولی همراهشان بود اتفاق بدی افتاد. چارلی در همان کودکی پدرش را از دست داد. با مرگ پدر مشکلات و فقر و تنگدستی خانواده دو چندان شد که غم از دست دادن پدر نیز به این مشکلات دامن زد. هانا که به دلیل مراقبت از بچه ها نمی توانست کار کند هیچ درامدی نداشت. اما چارلی که در سن کودکی قرار داشت از زمانی که خود را شناخت کودکی ولگرد بود. او باید برای زندگی می جنگید. چارلی به دلیل تنفر از درس مدرسه را رها کرد. او عاشق نمایش صلیب عیسی یا پروازی به مصر بود و هرگاه پولی به دست می آورد صرف تماشای این نمایش ها می کرد. زندگی خانوادگی فقیرانه ای داشت. او غذای باقی مانده رستوران ها و میوه هایی را که جوی آب با خود می برد و کیک های بیات را بهترین راه برای رفع گرسنگی می دانست. استعدادهای چارلی از کودکی دیده می شد. زمانی که ادای راننده تاکسی پیر که چکمه هایش به پاهایش بزرگ بودند یا جاروکشی که همیشه آب بینی اش جاری بود را درمی آورد، مادرش به استعداد او پی برد. هانا با وجود اینکه گرفتار بیماری بود سعی داشت تا تکنیک های کار را به او آموزش دهد. چارلی برای زنده ماندن روزنامه فروشی، اسباب بازی سازی و فروختن به کودکان پولدار و کار در آرایشگاه را نیز تجربه کرد. تا روزی که هانا برای درمان به بیمارستان منتقل شد و چارلی و سیدنی مدتی را در خبابانها غذا می خوردند و در پارکها می خوابیدند. چندی بعد چارلی مجبور شد تا در پرورشگاه سخت کار کند. هرچه در آنجا بیشتر کار می کرد کمتر پول به دست می اورد. روزهای بسیار دردناک و غم انگیزی بود که چارلی پشت سر می گذاشت. تا زمانی که مادرش بازگشت و توانست خانواده کوچکش را دوباره دور هم جمع کند. چارلی گویی دوباره به زندگی بازگشت. اثر این دوران سخت همیشه با چارلی همراه ماند. در فیلم های او سکانس هایی را می توانیم پیدا کنیم که ریشه در کودکی او دارد. این چارلی بود که فقط تحمل کرد و تجربه به دست آورد و رشد کرد. نقش هانا در زندگی چارلی بسیار اهمیت داشت. این مادر مهربان با آموزش فنون بازیگری به چارلی و توضیح مسائل مختلف زندگی چارلی را به خوبی تربیت کرد. شاید مادرش مهمترین تاثیر را در جهت بخشیدن به زندگی چارلی و رسیدن او به موفقیتش داشته باشد. چارلی در ۸ سالگی در رایت لنکشیرلدز به گروهی از اطفال پیوست که از راه رقص و مسخرگی پول در می اوردند. زندگی در این گروه و بی عدالتی هایی که در حقش می شد زندگی را برایش سخت می کرد، ولی چارلی مقاومت کرد. او تا ۱۰ سالگی (۱۸۹۹) در این گروه ماند.

کودکی چارلی چاپلین

او در دو کار مهم نقش آفرینی کرد. در ۱۵ ژانویه سال ۱۹۰۰ هیپو دارم لندن را در ۱۱ سالگی بازی کرد و چهار سال بعد در ۲۷ دسامبر ۱۹۰۴ یکی از هنرمندان نقش اول  پیتر دران در تئاتر داک اویورز شده بود. در این سالها بود که خواندن و نوشتن را فرا گرفت و کمی هم کار موسیقی انجام می داد. علاقه چارلی به موسیقی با عاشق شدنش همزمان شده بود. بله چارلی جوان عاشق هتی کلی که خواهر یکی از دوستانش بود، شد. آنها رابطه خوبی داشتند، قدم می زدند، از آینده می گفتند و این بسیار غم انگیز بود که هتی بعدا از دست چارلی به خاطر عشق کور خود گریزان شد.

یاد هتی همیشه با چارلی بود. چارلی در اوج مشهوریت به دنبال هتی رفت و به لندن بازگشت و فهمید که هتی دو سال قبل فوت کرده است.رفته رفته علاقه چارلی به موسیقی بیشتر شد تا به فهم خاصی از موسیقی رسید. تا جایی که موسیقی به بخش مهمی از زندگی چارلی تبدیل شد. چارلی با کمک برادرش سیدنی، با یکی از معروف ترین چهره های تئاتر فرد کارنو آشنا شد. چارلی ۱۷ ساله به دلیل رنج های دوران کودکی گوشه گیر و ساکت بود و به مطالعه سیاست، اقتصاد، فلسفه، آثار شکسپیر، تاریخ و… می پرداخت. کارنو در ابتدا به چارلی در یک برنامه نقشی داد و چارلی بسیار خوب از پس آن برامد. همکاری انها ادامه پیدا کرد و چارلی در کنار کارنو کامل و کامل تر می شد. او مسخرگی و لودگی که از اساسی ترین پایه های کمدی است را تمرین می کرد تا جایی که در نمایش های کارنو چارلی به اوج رسید. آشنایی با کارنو سبب موفقیتش شده بود اما دلیل دیگر پیشرفت چارلی مک سنت بود که در هالیوود کمدین ها را جذب می کرد و این گونه چارلی وارد دنیای شورانگیز سینما شد.


آپارات فیلم

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.