گفت‌وگو با اعضای گروه «دنگ شو»: سعی می‌کنیم عاشقانه برای مخاطب سرگرمی و لذت و حال خوب بسازیم

گردآوری توسط گروه موسیقی ممتازنیوز

P-08-09-1+ ما سلیقه و چارچوب مشخص برای آواز ایرانی در کارمان داشتیم که تا حدودی از پیش طراحی شده بود و حس می‌کردیم که چطور باید از خواننده‌های مختلف برای رسیدن به این کیفیت بازی بگیریم البته کار آسانی نبود و به موسیقی ایرانی که نگاه کنیم، می‌بینیم کار گروهی هیچ‌وقت آسان نبوده است

+ در دنگ شو تاثیراتی از داریوش مهرجویی داریم؛ او که از عناصر و مولفه‌های سینمای غرب استفاده می‌کند، در عین حال می‌تواند به خوبی یک ‌میهمانی شام اصیل ایرونی را هم تصویر کند

+ سال ۸۸ همه‌چیز مهیا بود تا آلبوم دنگ شو مجوز بگیرد و با اسپانسر منتشر شود، ولی به خاطر اتفاقات آن سال این موضوع منتفی شد و ناچار شدیم برای انتشار یافتن آلبوم به خارج از ایران برویم. دو سال پیش از آن به مناسبت سال جهانی مولانا در تایلند در حضور پادشاه کشور برنامه اجرا کرده بودیم و از آن هم استقبال شده بود پس شرایط خوبی برای اقامت در تایلند داشتیم اواخر حضورمان در تایلند بود که با دیده شدن آن دو کلیپ به ما پیشنهاد شد در امریکا کنسرت بگذاریم

+ دنگ شو هیچ‌وقت خواننده ثابت نداشته و ندارد، مثل گروه‌های آرکایو، مسیو اتک یا همین گروه شمس خودمان در ماه‌های قبل کارهای ما بیشتر با صدای علی زند وکیلی و سعید آتانی اجرا شده است.

+ ولی تابستان امسال آهنگ «گرم بخند» با صدای سپنتا مجتهد‌زاده از دنگ شو شنیده شد که مدتی بود کنار ما و در آلبوم یا اجراهای صحنه‌یی حضور نداشت.

نیما حسنی‌نسب:
هم اسم عجیب و کنجکاوی برانگیزشان، هم سابقه فرهنگی و حضور سینمایی پدرشان علیرضا شجاع‌نوری، هم دو، سه اجرای موفق و پر سر و صدای اول‌شان و هم از اینها مهم‌تر، حس و حال خوب و دلچسب و ‌تر و تازه موسیقی و ترانه‌هایشان بود که سبب شد یک گروه جوان و بی‌تجربه، بدون پشتوانه آکادمیک، با تکیه بر هوش و غریزه و سلیقه‌یی که وارد کارشان کردند، بسیار زودتر از آنچه تصورش می‌رفت میان اهل هنر و مخاطبان موسیقی برای خودشان نامی و جایی دست و پا کنند. «دنگ شو» علاوه بر نام یک گروه موسیقی، یادآور حس ویژه و بکری در ذهن و گوش بخشی از علاقه‌مندان موسیقی ایرانی است؛ آنهایی که از تکرار و بی‌تنوعی فضای سنتی و بی‌کیفیتی بازار پاپ و هرج و مرج حاکم بر موسیقی فیوژن (تلفیقی) در سال‌های اخیر دلزده بودند و دنبال «چیز دیگری» می‌گشتند که بشنوند. کارهای گروه دنگ شو تا امروز تعریف درست و مشخص و بی‌دست‌اندازی از این «چیز دیگر» در فضای موسیقی ما بوده است. گرچه بی‌مهری‌ها و سوءتفاهم‌های همیشگی دنیای موسیقی و تسلط سلیقه‌ها و بدگمانی‌ها در نظارت و ممیزی هنری دامنگیرشان شد و مدتی نه چندان کوتاه از عمر هنری و خلاقه‌شان صرف کلنجار با آن و جست‌وجوی راه‌حلی برای رفع این سوءتفاهم‌ها شد. این روزها اما به نظر می‌رسد که سایه سنگین این گرفتاری‌ها از سر دنگ شو و بسیار از دیگر جوان‌های خلاق و هنرمند ایرانی برداشته شده و اینها قرار است مزد عشق و پایبندی‌شان به ایران و ایرانی را بگیرند و مثل بسیاری از استعدادهای شاخص دوران اخیر آواره و سرگشته آن سوی آب‌ها نباشند. در آستانه فصل تازه و حضور رسمی

دنگ شو در فضای موسیقی و فعالیت‌های متنوع این روزهایشان، مرور شرایط شکل‌گیری و رشد گروه و آنچه در این سال‌ها از سر گذراندند، حکایتی جذاب و شنیدنی و پر از قصه‌های تلخ و شیرین است. به انگیزه و بهانه شنیدن همین چیزها پای صحبت طاها و شایا شجاع‌نوری نشستیم تا برایمان تعریف کنند این دنگ شو اصلا از کجا آمد و چه شد که به اینجا رسید؟ قصه مفصلی که اگر فقط اندکی «دنگ» باشید، برایتان جذاب و شنیدنی است؛ درست مثل بعضی آهنگ‌ها و ترانه‌های شنیدنی دنگ شو…

این‌طور به نظر می‌آید که در سال‌های اخیر فعالیت گروه دنگ شو روی موسیقی فیلم و سریال متمرکز شده است. این تعبیر درستی از شرایط این روزهای گروه دنگ شو است؟ اگر درست نیست چه دلایلی سبب این تصور و تلقی شده است؟

این تلقی اشتباه از اینجا ایجاد شده که ما متاسفانه نتوانستیم با دفتر موسیقی در چهار سال قبل به توافق و تفاهم برسیم. بعد از انتخابات ۹۲ با آمدن آقای مرادخانی در سمت معاونت هنری ارشاد روزنه امیدی برایمان ایجاد شد و توانستیم مجوز فعالیت گروه دنگ شو را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگیریم. از آقای مرادخانی ممنونیم که حرف‌مان را شنیدند و به هنرمندان گوش می‌دهند.

مدیران قبلی مشخصا دربارهٔ دلایل مجوز ندادن به شما چه می‌گفتند؟

در وزارت ارشاد داستانی وجود داشته و دارد به اسم بررسی شعر؛ شعر یک مفهوم آزاد است و برداشت‌های مختلفی از آن می‌شود. ما هیچ‌وقت قصد نداشتیم شرایط جامعه را سیاه نشان بدهیم و صرفا می‌خواستیم حس و حال داخلی خودمان را در قالب شعر و موسیقی ارائه کنیم. حس و حال آن روزهای ما این‌گونه بود و در شعر‌ها و ترانه‌های ما نمود پیدا کرد.

این نظرات را دربارهٔ ترانه‌های آلبوم «دلتنگ شو» دادند یا دربارهٔ کلیت کار‌ها اشکال گرفته شد؟

ما پیش از ارائه کار‌ها برای مجوز، مشکل بزرگ‌تری هم داشتیم و آن اینکه در دوره چهار ساله‌یی که پشت سر گذاشیم، به دلایلی ممنوع الکار بودیم و اساسا امکان انجام هیچ کار موسیقی برایمان وجود نداشت.

با این حال شما در شرایطی که امکان انتشار یافتن آثارتان را نداشتید، کماکان محبوب و پرطرفدار ماندید؛ آن هم در فضای امروز موسیقی ایران که گروه‌ها و اسم‌ها بسیار سریع می‌آیند و می‌روند و فراموش می‌شوند. ارتباط‌تان را با مخاطب و طرفداران در این اوضاع چطور حفظ می‌کردید؟
اینترنت در این سال‌ها ماهیت فعالیت‌های فرهنگی هنری و شیوه‌های تبادل محصولات را تغییر داده و در تماس بودن با مخاطب صرفا از طریق منابع و مراجع رسمی و روتین اتفاق نمی‌افتد. به جز این، کنسرت‌هایی در قالب اجراهای پژوهشی در آموزشگاه‌های موسیقی انجام می‌شد. نمی‌خواهیم اینجا شاعری کنیم ولی اعتقاد داریم محصول هنری اگر مخاطب و طرفدار داشته باشد، مثل گیاهی که آسفالت را می‌شکافد خارج می‌آید و راهش را باز می‌کند. اجراهای پژوهشی سرریز انرژی متقابل ما و شنوندگان دنگ شو بود که بالاخره جایی را پیدا کنیم که همدیگر را ملاقات کنیم و موسیقی که ما پیش‌تر‌ها در سالن‌های بزرگ شهرهای مختلف و حالا فقط در خلوت خودمان می‌نواختیم، لااقل آنجا با معدودی از مخاطبان به اشتراک گذاشته شود. خوشبختانه حس و حال آن اجرا‌ها به لطف حضور صبورانه و مهربان دنگ‌های محترم با وجود ظرفیت‌های محدودش کامل و اغنا‌کننده بود، چه برای ما و چه برای شنوندگان دنگ شو.

چند بار به این شکل روی صحنه رفتید و برنامه اجرا کردید؟
بیشتر از هفتاد اجرا در جمع‌های صد الی دویست نفری، حاصل آن دوره و آن اجراهای پژوهشی بود. در یک بازه زمانی مشخص توانستیم با مخاطب‌مان در تماس و ارتباط نزدیک باشیم.

اینها جزو قسمت‌های تلخ داستان دنگ شو بود ولی‌ گروه شما روز‌های خوش و دوران خوبی‌ هم پیش از این سال‌های ممنوعیت گذرانده است. دوره‌یی که اوج اول کار شما بود و محبوبیت و مطرح شدن نام شما به همین دوران بر می‌گردد. اصلا حکایت دنگ شو و این جنس موسیقی‌ از کجا آغاز شد. بیایید قصه دنگ شو را تعریف کنید.

حکایت از آنجا آغاز شد که ما دو برادر به واسطه چیزهایی‌ که در فضای خانه می‌‌شنیدیم، به جنس خاصی‌ از موسیقی‌ گرایش پیدا کردیم. وقتی‌ می‌خواستیم ساز بزنیم، ساکسیفون و پیانو را انتخاب کردیم که هیچ کدام ساز شرقی‌ نبود و صدای ایرانی‌ نداشت. از آنجایی که همیشه از بچگی‌ صدای استاد شجریان هم در کنار موسیقی‌های غربی در گوش‌مان بود، به فکر افتادیم یک حس ایرانی‌ هم به این پیانو و ساکسیفون اضافه کنیم تا از گرمای موسیقی‌ ایرانی‌ هم لذت ببریم.

این نمایش حس ایرانی‌ در موسیقی‌ شما اضافه‌شدن ساز تنبک‌ بود؟
هم تنبک‌ بود و هم جنسی‌ از آواز ایرانی‌ و تحریر‌های ویژه این موسیقی‌ که به پیانو و ساکسیفون اضافه کردیم. این را هم باید بگوییم که حس ایرانی‌ به معنای تغییر کوک ساز‌ها نیست.

در این کار مشاور و کار‌شناسی هم داشتید که کمک کند تا به این نتایج برسید؟ این مسیر به نظر کار‌شناسانه و تخصصی می‌آید تا تجربی و حسی…
برعکس همیشه دنگ شو مورد غضب بخشی از کار‌شناسان و متخصصان موسیقی بوده و هست. شاید به این سبب که این جنس کار بیشتر از موسیقی، وامدار ادبیات و سینماست. آغازش هم بسیار‌ اتفاقی‌ و غریزی پیش آمد؛ ما داشتیم آنچه را پدرم به خوردمان داده بود، در فضای شخصی‌ بازسازی می‌کردیم. یعنی‌ کنار ساکسیفون و پیانو، یک «شجریان» (!) کم داشتیم تا حس موزیک برای خودمان کامل شود. پس باید یک شجریان پیدا می‌کردیم که همراه ما بخواند و حال کنیم!

پس شانسی و اتفاقی‌ موزیسین شدید نه با برنامه‌ریزی و محاسبه یا مطالعه؟

راستش بدون اینکه بخواهیم تواضع الکی‌ به خرج بدهیم، خودمان را موزیسین نمی‌‌دانیم و نمی‌بینیم…

پس خودتان را چه می‌بینید؟ با توجه به سابقه سینمایی خانوادگی و تجربه‌های خودتان در فیلمسازی، می‌شود گفت که کار موسیقی برای شما تداوم مسیر سینماست و خودتان را یک سرگرمی‌ساز اما در فضایی دیگر می‌بینید؟

این تعریف خوبی از کار ما در دنگ شو است؛ همیشه سعی می‌کنیم عاشقانه برای مخاطب سرگرمی و لذت و حال خوب بسازیم. در شرایطی که بخش عمده فضای موسیقی ما گرفتار تکنیک شده، سعی‌مان این بوده که به روایت و قصه گویی و حس و حال ادبی برسیم که کمتر به آن پرداخته شده بود. جالب است بدانید که همیشه در مصاحبه‌های اول‌مان از مثال‌های سینمایی کمک می‌گرفتیم تا بتوانیم فضای ذهنی دنگ شو را توصیف کنیم.

مثلا چه مثال‌هایی از سینما می‌زدید؟

می‌گفتیم در دنگ شو تاثیراتی از داریوش مهرجویی داریم؛ او که از عناصر و مولفه‌های سینمای غرب استفاده می‌کند، در عین حال به خوبی می‌تواند یک ‌میهمانی شام اصیل ایرونی را هم تصویر کند. یک جا وسط «اجاره‌نشین‌ها» بساط کباب کوبیده و برگ و چلو داریم و آن طرف در آغاز فیلم «لیلا» شله‌زرد‌پزان مفصلی راه می‌اندازد. از طرف دیگر تاثیراتی هم از فضاهای منحصر به فرد آثار زنده‌یاد علی حاتمی مشخصا در فیلم «دلشدگان» پیدا می‌کردیم. شاید این رابطه و تاثیرپذیری برای مخاطب دنگ شو یا خوانندگان این گفت‌وگو بسیار قابل لمس نباشد، اما این اتمسفر‌ها و حس و حال ویژه همیشه با ما همراه بوده است.

گروه دنگ شو شامل چه کسانی می‌شود؟ خودتان حلقه اصلی تشکیل‌دهنده و کلیت این گروه را چطور معرفی و توصیف می‌کنید؟

دنگ شو یک فضای سیال است برای تولید و اجرای آوا‌ها و ترانه‌هایی که دوست داریم با دیگران به اشتراک بگذاریم. دنگ شو خانه ما است که بعضی از دوستان بیشتر در این خانه کنار ما می باشند و بعضی کمتر و کوتاه‌تر. به طور مثال صبا صمیمی از روزهای اول شکل‌گیری دنگ شو – حتی قبل از اینکه اسمش دنگ شو باشد – همراه‌مان بود. صبا از یک خانواده اهل موسیقی آمده؛ پدرش استاد صمیمی و برادرش سامان صمیمی می باشند. همراهی صبا بیشتر از یک نوازنده تمبک یا سازهای کوبه‌یی برای دنگ شو ارزش داشته و دارد اما اولین همراه ما در گروه، سپنتا مجتهدزاده بوده که چندتا از ترانه‌های خاطره‌انگیز دنگ شو با صدای او در ذهن شنوندگان مانده است. با توجه به زمان و مکان‌های مختلف اجرا، با دوستان مختلفی همراه شدیم که الان فرصت خوبی است که یادشان کنیم؛ نوازنده‌های گیتار باس داریوش آذر، کسری سبکتکین، دارا دارایی، صالح زارع؛ سازهای کوبه‌یی و درامز پدرام حاج باشی، آبتین یغماییان، روزبه اسفندارمز، لئون درزی باشیان، جان کالداس (نوازنده بریتانیایی) . حالا هم نزدیک سه سال است که خشایار روانگر درامر گروه و سام مظاهری بیسیست گروه است که دانش و هوش موسیقی خوب‌شان به کمک حس و حال دنگ شو آمده است. سام و خشایار از دبستان با هم همکلاس می باشند و خودشان هم یک گروه موزیک به اسم «آکروماتیک» دارند که فضایش راک و دور از دنگ‌شو است. دوستانی هم می باشند که سال‌هاست در کنار هم‌هستیم. کاوه عابدین در استودیو صبا و سبحان پاک آیین که مدیریت بخش فضاهای مجازی و رایانه‌یی دنگ شو را به عهده دارد. یک صدای خاص و دوست داشتنی که از آهنگ «بزن بریم بهشت» همراه ما شد، ابوذر صفاریان که در اصل نویسنده و کارگردان سینماست، ولی صدایش طرفداران خودش را دارد. چند خواننده هم در زمینه آواز سنتی ایرانی ما را همراهی می‌کنند؛ علاوه بر سپنتا، امید نعمتی، سعید آتانی و علی زند وکیلی.

این قضیه تغییر و تنوع خواننده در آهنگ‌های مختلف دنگ شو چیست و در حال حاضر خواننده اصلی گروه کدام‌شان است؟

دنگ شو هیچ‌وقت خواننده ثابت نداشته و ندارد، مثل گروه‌های آرکایو، مسیو اتک، یا همین گروه شمس خودمان. در ماه‌های قبل کارهای ما بیشتر با صدای علی زند وکیلی و سعید آتانی اجرا شده است.

ولی تابستان امسال آهنگ «گرم بخند» با صدای سپنتا مجتهد‌زاده از دنگ شو شنیده شد که مدتی بود کنار ما و در آلبوم یا اجراهای صحنه‌یی حضور نداشت.
بعد از چند سال دوری، هم دنگ شو هم سپنتا دل‌شان برای هم تنگ شد و نتیجه این دلتنگی آهنگ «گرم بخند» بود.

چرا سپنتا که اولین خواننده دنگ شو بود و قطعات خاطره‌انگیزی با صدای او وجود دارد، این چند سال به‌طور مستمر همراه شما نبوده است؟

سال ?? بعد از اجرا در فرهنگسرای ارسباران سپنتا اصرار داشت که سازهای ایرانی به گروه اضافه شود تا جواب آواز را بنوازد، اما ما تمایل داشتیم به جای سازهای سنتی از درامز و کنترباس برای تکمیل گروه استفاده کنیم. این اختلاف سلیقه نهایتا منجر به قطع همکاری در آن مقطع شد.

این اجرای ارسباران ظاهرا مقطع مهم و تاثیرگذاری درشناخته شدن و تثبیت دنگ شو بود. این اولین اجرای صحنه‌یی گروه بود یا قبل از آن هم روی صحنه رفته بود؟

نخستین بار در مراسم شب یلدا در دانشکده حقوق دانشگاه تهران روی صحنه رفتیم، چون هم شایا و هم سپنتا سال ?? دانشجوی حقوق بودند. آنجا بود که از واکنش مخاطب نسبت به موسیقی دنگ شو غافلگیر شدیم و احساس کردیم این کار انرژی بسیاری را به شنونده منتقل می‌کند. در آن زمان هنوز گروه اسم نداشت و ما آهنگ‌یی ساخته خودمان نداشتیم.

پس روی صحنه چه قطعاتی را اجرا کردید؟
همه قطعات انتخابی و کاور شده بود و از بین ترانه‌های قدیمی و آهنگ‌هایی از آلبوم دلشدگان در این برنامه اجرا شد. پس از این استقبال با خودمان فکر کردیم چرا که نه! باید این حس عجیب را باز هم تکرار کنیم. آن موقع اولین تصمیمی که گرفتیم، این بود که اجرای صحنه‌یی دیگری برپا کنیم تا تعدادی کار‌شناس و هنرمندان مختلف کارمان را بشنوند و در معرض نقد قرار بگیریم. این اتفاق در سال ?? در کنسرت فرهنگسرای ارسباران افتاد. در‌‌ همان اولین اجرا بود که دنگ شو شد دنگ شو! یعنی اصلا سیر تدریجی طی نکردیم و نقدهایی که به سمت‌مان آمد و آدم‌هایی که کارمان را شنیدند، به ما می‌گفت که دنگ شو متولد شده است. نسخه تصویری این کنسرت دست به دست گشت و مجموعه این واکنش‌ها و حس‌های خوبی که به ما می‌رسید، انگیزه‌یی شد برای اینکه این نوزاد را بزرگ کنیم. آن موقع هنوز شایا دانشجو بود و من هم سرگرم فیلمسازی بودم و هدف اصلی‌مان موسیقی نبود. فقط عشق بود و سرگرمی و حال خوب.

گفتید که بعد از اجرای ارسباران خواننده گروه از شما جدا شد و برای مجموعه نوپای شما می‌توانست به‌شدت دردسرساز شود و حتی سبب از هم پاشیدن گروه باشد، اما شما موفق شدید در فضای شدیدا خواننده‌محور موسیقی ما دوام بیاورید و تا امروز با خوانندگان دیگری هم به کارتان ادامه بدهید. شاید شما از معدود گروهای موسیقی ایرانی باشید که توانستید موقعیت‌تان را با وجود تعویض و تغییر خواننده حفظ کنید. خودتان سببش را چه می‌دانید؟

دلیل اصلی ماجرا این بوده که ما سلیقه و چارچوب مشخص برای آواز ایرانی در کارمان داشتیم که تا حدودی از پیش طراحی شده بود و حس می‌کردیم که چطور باید از خواننده‌های مختلف برای رسیدن به این کیفیت بازی بگیریم. البته کار آسانی نبود و به جریان تولید موسیقی در ایران که نگاه کنیم، می‌بینیم کار گروهی با حضور خواننده ایرانی هیچ‌وقت آسان نبوده است. در موسیقی ایرانی خواننده با نوازنده برابر نیست و ما هم انتظار نداریم که این برابری وجود داشته باشد، اما اینجا دیگر بسیار برابر نیست! متاسفانه نسل تازه ما هم همین ذهنیت را دارند و به این نابرابری دامن می‌زنند.

البته شما شانس آوردید که گروه در این دوران چندان تصویری نداشت و این تغییر خواننده شاید برای بخشی از مخاطبان که بین صداهای آواز سنتی ایران تفاوتی نمی‌بینند، اصلا احساس نشده است.

این نداشتن تصویر قطعا تاثیر داشته کما اینکه به‌طور مثال به سبب حضور امید نعمتی همراه دنگ شو در تور امریکا و تصویر بیشتری که از آن اجرا‌ها انتشار یافته، عده‌یی هنوز فکر می‌کنند قطعات دنگ شو با سپنتا مجتهدزاده را هم امید نعمتی خوانده است. قطعاتی مثل «ای درد‌ای یاد یار» یا «چشم‌هایم را می‌بندم» که با صدای سپنتا می باشند. به‌ویژه که امید نعمتی با آن سبیل خاصش در تصویر متمایز و شاخص است.

ظاهرا باید به این نتیجه برسیم که یکی از دلایل جدا شدن امید نعمتی از دنگ شو سبیلش بود!
البته آن سبیل خاص امید هم بی‌تاثیر نبود، ولی واقعیت این است که ما برای اجراهای خارج از ایران به خواننده‌یی نیاز داشتیم که علاوه بر صدای خوش، پاسپورت هم داشته باشد. امید نعمتی اولین خواننده دنگ شو بوده که این دو ویژگی را با هم داشت. پس تور امریکا را با امید رفتیم. سپنتا هم در همین فاصله پاسپورت‌دار شد و کنسرت لندن را با او همراه بودیم. در دوره‌یی که ما همراه سپنتا در لندن اجرا داشتیم، امید نعمتی در ایران فرصت بیشتری پیدا کرد تا همراه با دوستانی که با هم در دنگ شو آشنا شده بودند، با گروه پالت همکاری کند.

اینجا و آنجا شنیدیم که حضور نداشتن دنگ شو در بازار موسیقی طی این چند سال سبب شده بعضی گروه‌های موسیقی مشابه شکل بگیرد یا به شکل جدی‌تری وارد بازار شود که کارشان شباهت‌های آشکار و پنهانی با موسیقی و سبک دنگ شو داشت؟
ما ترجیح می‌دهیم با موضوع این شکلی برخورد نکنیم که کار دوستان دیگر چقدر به جنس موسیقی دنگ شو شبیه است و چقدرش حاصل ایده‌ها و خلاقیت خودشان است. اگر این‌طوری به موضوع نگاه کنیم، دایره انتخاب‌هایمان برای شنیدن و لذت بردن از موسیقی محدود خواهد شد و همیشه باید فقط دنبال نسخه‌های اصل و مرجع هر کاری باشیم.

یعنی برخلاف تصور عمومی، از مطرح شدن و موفقیت گروه‌هایی مثل «پالت» یا «چارتار» که کارشان شباهت‌های آشکار و پنهانی با دنگ شو دارد، ناراحت و نگران نیستید؟
نه تنها ناراحت و نگران نیستیم، بلکه خوشحال و شاد و خندان هستیم. دربارهٔ گروه پالت که اصلا قضیه جالب‌تر از اینهاست؛ وقتی به استیج پالت نگاه می‌کنیم، حس خوبی به ما دست می‌دهد که انگار یک گروه تازه هم که در خانه دنگ شو متولد شده، مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.

ولی امید نعمتی به عنوان خواننده و عضو اصلی پالت یک دوره خواننده اصلی دنگ شو بود و تصویر و تاثیر مشخصی از حضورش در گروه شما وجود دارد.
وقتی در یک بازه زمانی بزرگ‌تر به کارنامه دنگ شو نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که هیچ خواننده‌یی تصویر غالب و نهایی این گروه نخواهد بود.

گویا بسیار هم از تجربه‌های قبلی درس نگرفتید، چون خواننده بعدی دنگ شو علاوه بر سبیل ویژه امید نعمتی، محاسن ویژه‌یی هم دارد!
جالب اینکه روزی که ما علی زند وکیلی را دیدیم علاوه بر ریش و سبیل مفصل موهای بسیار بلند و چشمگیری هم داشت! زمانی که با علی مواجه شدیم، خواننده‌یی بسیار جوان و توانا اما چندان شناخته شده نبود. هم علی و هم دنگ شو از این همکاری راضی‌اند و حال خوبی بینمان جاری است.

زند وکیلی هم این روز‌ها علاوه بر کارهای گروه خودش، با تئا‌تر محمد رحمانیان، ترانه تیتراژ «شاهگوش» و همکاری با دارکوب می‌کوشد موقعیتی فارغ از خوانندگی دنگ شو در فضای موسیقی جست‌وجو کند؟

همان‌طور که گفتیم دنگ شو گروه خواننده محوری نیست و می‌توانیم از استعداد خوانندگان مختلف در مجموعه کار‌هایمان استفاده کنیم. علی هم استعدادهای متفاوتی دارد که به او امکان می‌دهد در زمینه‌های مختلفی کار کند و مطرح شود. ما هم از حضور و همراهی او خوشحالیم و امیدواریم این همکاری باز هم ادامه داشته باشد؛ مثل سپنتا، سعید و حتی امید نعمتی.

شنیده شده که آلبوم «دلتنگ شو» را قبل از علی زند وکیلی با یک خواننده مشهور تمرین کرده بودید. پیشنهاد همکاری با همایون شجریان از کجا آمد؟
جواب اینکه چرا سراغ همایون شجریان رفتیم، این است که چون عاشق همایون شجریان بودیم و کارهای عاشقانه هم توضیح و منطق برنمی‌دارد؛ مگر نه اینکه می‌گویند در کار عشق حاجت هیچ استخاره نیست!

چه شد که این ماجرای عاشقانه به سرانجام نرسید؟! آهنگ‌هایی از آلبوم «دلتنگ شو» با همایون شجریان ضبط شده بود؟
ظاهرا در فضای موسیقی سنتی ایران مقوله‌یی هست به‌نام «شأن». ما از جانب دنگ شو عشقی را به سوی همایون فرستادیم و او هم آمد و از کار ما خوشش آمد. اما فکر می‌کنیم در ‌‌نهایت خوانندگان سنتی ایرانی از این خطر‌ها دوری می‌کنند و دوست ندارند به وادی‌های پرخطر وارد شوند.

فکر نمی‌کنید سببش این بوده که همایون شجریان کیفیت کار دنگ شو را تایید نکرده و فکر کرده با این کار به اعتبارش لطمه می‌خورد؟
ما در چند جلسه تمرین و با تفاهم به این نتیجه رسیدیم که ساز‌ها ضبط شود تا ایشان روی این موسیقی آواز بخواند. طبعا اگر کار ما مورد تاییدش نبود، همکاری تا اینجا پیش نمی‌رفت که به ضبط آهنگ برسد. ما داستان را فرا‌تر از این می‌بینیم که کار ما را دوست داشت یا نداشت؛ کارهای بسیاری از همایون شجریان انتشار یافته که با همدیگر تفاوت‌هایی داشته، ولی تعداد کمی از این آلبوم‌ها بین هوادارانش شنیده می‌شود. همه این آلبوم‌ها طبیعتا مورد نظر و علاقه ایشان بوده است، پس یک تجربه با گروه دنگ شو حتی در صورت شکست هم چیزی از شأن و جایگاهش کم نمی‌کند. همایون بسیار «شناخته» شده، اما در این حد «شنیده» نشده است. به‌طور کلی ما دوست می‌داشتیم که این دم و دستگاه موسیقی سنتی گاهی هم چیزهایی به گروهای تجربه‌گرای نسل تازه قرض بدهند. این قطعا اتفاق جذابی خواهد بود.

دنگ شو دو آلبوم موسیقی مشخص دارد که به آنها ارجاع می‌دهید، در فضای مجازی وجود دارد و به شکل سی دی هم انتشار یافته اما هیچ کدام‌شان مجوز رسمی ندارد. چطور توانستید «شیراز چل‌ساله» و «دلتنگ شو» را منتشر کنید؟

ما متاسفانه نتوانستیم روال مجوز گرفتن از ارشاد را طی کنیم و به همین سبب دو آلبوم «شیراز چل‌ساله» و «دلتنگ شو» را در خارج از ایران انتشار یافتن دادیم. با توجه به شناخت‌مان از موازین و مقررات ارشاد می‌دانستیم محتوای آلبوم‌ها مشکل خاصی ندارد. پس این دو آلبوم مجوز انتشار یافتن رسمی دارد، اما در خارج از کشور. یکی را در سفر امریکا منتشر کردیم و بعدی را وقتی که ایران بودیم.

این سفر طولانی به خارج از کشور مقطع مهمی در کار حرفه‌یی دنگ شو بوده است. قصه سفرتان را هم تعریف کنید؟
هنری که با مردم و بازار سروکار دارد، قطعا مقدار قابل توجهی هم به شانس بستگی پیدا می‌کند. شانس دنگ شو هم این بود که دوتا از ویدیوهای ما روی سایت یوتیوپ گذاشته شد و استقبال بسیاری از آن شد. ما این دو ویدیو را که اصلا هم سروشکل حرفه‌یی نداشت، زمانی که در تایلند زندگی می‌کردیم روی اینترنت گذاشتیم.

ظاهرا قبل از سفر به امریکا گذرتان به تایلند هم افتاده است. چطور شد که سر از تایلند در آوردید و آنجا اقامت کردید؟
سال ۸۸ همه‌چیز مهیا بود تا آلبوم دنگ شو مجوز بگیرد و با اسپانسر منتشر شود، ولی به خاطر اتفاقات آن سال این موضوع منتفی شد و ناچار شدیم برای انتشار یافتن آلبوم به خارج از ایران برویم. دو سال پیش از آن به مناسبت سال جهانی مولانا در تایلند در حضور پادشاه کشور برنامه اجرا کرده بودیم و از آن هم استقبال شده بود پس شرایط خوبی برای اقامت در تایلند داشتیم. اواخر حضورمان در تایلند بود که با دیده شدن آن دو کلیپ به ما پیشنهاد شد در امریکا کنسرت بگذاریم.

به نظرتان سفر به امریکا تاثیر مثبتی روی کار دنگ شو داشت یا فقط سبب دردسر مجوز گرفتن‌تان شد؟

این تجربه آن هم در آغاز راه دنگ شو چیزی شبیه این بود که از‌‌ همان ابتدا بتوانیم انتهای ماجرا را تجربه کنیم و بسیار زود به جایی برسیم که شاید لازم بود برایش سال‌های سال کار کنیم. با اینکه تمام اجرا‌ها مورد توجه و استقبال قرار گرفت و تمام بلیت‌ها در ساعت‌های اولیه فروش رفت، اما برای خودمان نقاط ضعف و اشکالاتی را هویدا کرد که تا پیش از آن به آنها واقف نبودیم. شاید اگر این سفر پیش نمی‌آمد، هنوز این اشکالات را همراه خودمان داشتیم.

یکی از چهره‌های همراه گروه دنگ شو در این سفر‌ها صمد طالقانی بود. او کنار گروه چه می‌کرد؟
صمد به عنوان مدیر برنامه با گروه‌های مختلفی همکاری داشت. در اجرای ارسباران با او آشنا شدیم و بعد‌ها در تایلند در نقش مدیر برنامه دنگ شو به ما ملحق شد و در تمام سفر‌ها همراه‌مان بود که خاطرات خوبی از آن روز‌ها به یادمان مانده است.

چرا با وجود این خاطرات خوب از هم جدا شدید؟
مشکلاتی مثل نداشتن مجوز سبب شد که او از دنگ‌شو فاصله بگیرد و در ‌‌نهایت از ما جدا شود.

خب برسیم به اوضاع امروز؛ اگر به قول خودتان نخواهیم شاعرانگی کنیم ولی این روز‌ها موعد تولدی دیگر دنگ شو است. مجوز فعالیت گروه صادر شده و سریال پژمان با آهنگسازی شما حسابی پرطرفدار است، آلبوم تازه آماده ضبط دارید و یک کنسرت شیراز هم برگزار کردید. مسیر تازه دنگ شو را چطور مدیریت می‌کنید و چه چشم‌اندازی از آینده گروه دارید؟

آلبومی که مشغول ضبطش هستیم به حال و هوای «شیراز چل ساله» نزدیک‌تر است تا «دلتنگ شو» و امیدواریم به زودی با مجوز رسمی در ایران منتشر شود. برای کنسرت هم برنامه‌هایی داریم که تا پیش از نوروز یک کنسرت بزرگ در تهران برگزار می‌کنیم. اخیرا هم قراردادی با یک گروه تهیه‌کننده معتبر بازار موسیقی یعنی آقایان علی اوجی و امیرحسین طباطبایی امضا کردیم که امیدواریم همکاری خوبی باشد. به‌زودی بخش تازه‌یی به دنگ شو اضافه می‌شود که اسمش را «دنگ اکسپریمنتال» گذاشتیم. قصدمان این است که کارهای تجربه‌گراترمان را با این عنوان در اختیار مخاطبان قرار بدهیم و از طیف متنوع‌تری از هنرمندان موسیقی بهره‌مند شویم. اشخاصی مثل اسحاق چگینی که در نوازندگی نی سبک خاص خودش را دارد. مانی مزکی، علی کیانیان و دوست تایلندی‌مان پودانگ که (مستر ساکس) که از نوازنده‌های معروف خاور دور است و… سبب ایجاد این بخش این بود که بخشی از کار‌هایمان از فضایی که تا امروز با عنوان دنگ شو شناخته شده، بسیار فاصله دارد و نمی‌خواستیم شنوندگان را از این گیج‌تر کنیم!

همکاری دنگ شو در ترانه تیتراژ و ساخت موسیقی سریال با برادران قاسمخانی و محسن چگینی تا به حال دو بار در سریال‌های «دزد و پلیس» و «پژمان» اتفاق افتاده است. از چه طریقی با این گروه آشنا شدید و همکاری کردید؟

خانم بهاره رهنما که اتفاق‌های فرهنگی هنری از جمله موسیقی را به دقت پیگیری می‌کند و به دنگ شو هم لطف دارد، ما را به پیمان قاسمخانی معرفی کرد و این آشنایی تا به حال در دو سریال «دزد و پلیس» و «پژمان» اتفاق افتاده و امیدواریم باز هم ادامه داشته باشد.

موسیقی و ترانه‌های این دو سریال چقدر با مشورت و سلیقه سازندگان کار بوده و چه قدرش متعلق به دنگ شو است؟
به هر حال موسیقی دنگ شو لحن و فضای کمیک و فانتزی ندارد. طبیعتا به سبب اعتقادی که به کار و سلیقه پیمان و مهراب قاسمخانی داشتیم، بسیار آسان خودمان را عوض کردیم تا به نظر و سلیقه آنها و همین طور محسن چگینی و کارگردان مجموعه‌ها سروش صحت و سعید آقاخانی نزدیک شود. البته حواس‌مان بود که از حال و هوا و ذایقه دنگ شویی به کلی دور نشویم.

علاوه بر این فعالیت‌های تلویزیونی و چند بار آهنگسازی در فیلم‌های سینمایی در سال‌های قبل، ارتباط‌های دیگری هم با اهل سینما و هنر دارید؛ جوری که آیدین آغداشلو برای آلبوم‌های شما شعرخوانی کرده و بهمن فرمان‌آرا در کاور آلبوم «دلتنگ شو» یادداشت تحسین‌آمیزی نوشته است. رابطه نزدیک این نام‌ها با دنگ شو چطور برقرار شده است.

آقای بهمن فرمان‌آرا از جمله کارگردان‌هایی است که موسیقی را به‌روز دنبال می‌کند. طا‌ها پشت صحنه فیلم «فرش باد» (کمال تبریزی) مشغول کار بود که آقای فرمان آرا را یک بار سر صحنه ملاقات کرد و این شد آغاز یک ارتباط پایدار. بعد از اینکه دنگ شو راه افتاد بهمن فرمان آرا همیشه مشوق و همراه ما بودند و به کار ما لطف و توجه خاصی داشتند. امیدواریم فرصتی پیش بیاید و ایشان دوباره فیلم بسازد تا ما هم بتوانیم گوشه‌یی از زحمت‌هایشان را جبران کنیم.

… و همکاری با آیدین آغداشلو چطور پیش آمد؟
یک روز که پیش آقای کیارستمی بودیم، ایشان گفتند روزنامه اعتماد ملی را ببینید، آیدین دربارهٔ‌تان حرف زده است. با شوق روزنامه را خریدیم و کنار عکس آقای آغداشلو که به نیمکت تکیه داده بود، با فونت درشت تیتر زده بودند «دنگ شو، دنگ شو»! حسابی سر شوق آمدیم و فهمیدیم ایشان کار ما را دوست دارد. ما برای دکلمه‌های آلبوم‌مان دنبال مردی می‌گشتیم که صدایش شبیه آیدین آغداشلو باشد، خوشبختانه خودشان را پیدا کردیم!

سوال آخرم در اصل، می‌توانست سوال اول این گفت‌وگو باشد؛ اسم «دنگ شو» چه معنایی دارد؟ برخلاف تصور دنگ شو یک عبارت کاملا فارسی است، هر چند در زبان‌های انگلیسی و فرانسه هم این کلمه دنگ معناهایی دارد.
بله و جالب است که در فرانسه هم معنای آن بسیار به معنای فارسی‌اش نزدیک است، یعنی‌‌ همان دیوانه. در زبان کردی و گویش لری دنگ شو معنی صدای شب می‌دهد. در بسیاری از زبان‌های دنیا از جمله فارسی، دنگ به معنای صدایی که از برخورد دو جسم شنیده می‌شود هم هست. آن روز‌ها که در تایلند بودیم جنبش ضد دولتی در تایلند راه افتاده بود که رنگ نمادین‌شان قرمز بود. همزمان با آن درگیری‌ها ما درصدد اجرای کنسرتی در بانکوک پایتخت تایلند بودیم که هرکاری کردیم به ما اجازه کنسرت ندادند. بعد‌ها فهمیدیم «دنگ» به زبان تایلندی یعنی قرمز و «دنگ شو» یعنی نمایش قرمز‌ها.

پس حالا برای حسن ختام گفت‌وگو برای خوانندگان بگویید این «دنگ» اصلا یعنی چه؟
اجازه بدهید جواب این سوال را از لغتنامه دهخدا نقل کنیم که در مدخل کلمه «دنگ» این طور آورده است؛ دنگ: احمق و بی‌هوش، بی‌خبر و ابله و نادان، بی‌خبر و بی‌هوش و احمق، دیوانه و حیران و ابله و احمق، دیوانه و بی‌هوش، گیج، هاج، سرگشته، مات، دند… تا پری روی تو در دایره خط دیده / چون من از دایره خارج شده دیوانه و دنگ… دنگ شدن یعنی دیوانه شدن، گیج شدن. به قول مولانا: ‌ای روح اینجا مست شو/ ‌ای عقل اینجا دنگ شو…

منبع: اعتماد/ بازنشر از ممتاز نیوز Musiceiranian.ir


موسیقی
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.