آخرین تحلیل ولایتی از تحولات منطقه و مقایسه نقش ایران و ترکیه

در بخشی از این گفت وگو آمده است:

* اولین بار مقام معظم رهبری در بین کسانی که در رابطه با تحولات منطقه اظهار نظر کردند فرمودند که این تحولات بیداری اسلامی است. درحالی که آن زمان رسانه های غربی و به تبع آنها تعداد زیادی از رسانه های عربی، این تحولات را بهار عربی نام گذاشتند. حتی در داخل کشور هم بعضی از کسانی که با گروه های معارض نظام همسویی دارند یا گروهی که معروف به اصحاب فتنه شدند با آنها همسویی کردند. برخی نیز از همان ابتدا طوری اظهار نظر کردند که تلقی بشود این حوادث جزو انقلابات رنگی است. یعنی از همان جنسی که مثلا در ایران با حمایت بیگانگان درسال ۸۸ رخ داد.

*بیداری اسلامی یعنی یک حرکت مردمی هدایت شده درجهت احیای ارزش های اسلامی و اعاده عزت اسلام و مسلمین، و بازگشت به اسلام در امور حکومتی، در امور فردی و اجتماعی.خب حال این صورت مسئله را چگونه اثبات می کنیم؟ همان طور که می بینیم اینها شعارشان بیش از اینکه شعار دموکراسی خواهی باشد، شعارهای اسلام خواهی است که اعم از دموکراسی است. یعنی دموکراسی را هم شامل می شود. یعنی درچارچوب اسلام مردم می آیند و نمایندگان خودشان را انتخاب می کنند تا قوانینی وضع بکنند که خارج از موازین اسلامی نباشد.

*درشعارهای قبل از پیروزی انقلاب( انقلاب تونس، انقلاب مصر و…) شعارها الله اکبر و لااله الاالله و اینها بود و از طرفی هم، مبدأ تحرکات خیلی از آنها نمازهای جمعه بود. نماز جمعه را می خواندند و بلافاصله درخیابان ها تظاهرات می کردند که معلوم می شود انقلاب مال نماز جمعه بروها بود. لزوما درهر کشوری که اسلامی است، همه آحاد آن جامعه ای که مکلفند، به سن بلوغ رسیده اند، به تکلیف رسیده اند، اینها در نماز جمعه شرکت نمی کنند. ما که نشنیدیم خارج از نماز جمعه ها و مجامع مذهبی، نقطه شروعی درحرکت های اجتماعی- سیاسی دیده شده باشد. حتی در تونسی که سال های طولانی علیه اسلام و ارزش های اسلامی تبلیغ شده بود نیز وضع به همین شکل است.

*[ باتوجه به انتخابات ریاست جمهوری مرحله اول مصر] آقای مرسی در این انتخابات حدود ۲۴ درصد رأی آورد، بعد از او «بن صباحی» بود با حدود ۲۰ درصد که نفر دوم شد. او یک ناصریست مسلمان است که بیشترین شعارها را علیه اسرائیل و به نفع نزدیکی با ایران داد. این شد ۴۴ درصد. و بعد آقای عبدالمنعم ابوالفتوح که قبلا جزء اخوان بود و ۱۹ درصد رأی کسب کرد. بنابراین مجموع آراء مسلمانان می شود نزدیک به ۶۴ تا ۶۵ درصد. آن وقت ببینید رأی عمرو موسی ۱۱ درصد است. رأی شفیق که حدود ۲۰ درصد است، جمعش را حساب بکنید می شود سی و چند درصد.

*بهار عربی چیزی است براساس ناسیونالیزم دموکراسی خواه عربی. ما اصلا شعارهای پان عربیستی در اینها ندیدیم. … مردم به کسانی اقبال نشان دادند که شعارهایشان جهانی- اسلامی است یعنی اخوان المسلمین. اخوان المسلمین روزی که گفت در مجلس شرکت نمی کند حدود ۵۰ درصد رأی آورد. بنابراین اخوان المسلمین، اخوان المسلمین اند و اخوان عربی نیستند و لذا شما نگاه می کنید می بینید آقای اردوغان جزء اخوان المسلمین است. اردوغان که عرب نیست ترک است. آقای ربانی که شهید شد افغانی بود. آقای قاضی حسین احمد پاکستانی است. اینها اخوانی هستند. اخوانی ها داعیه پان عربیسم ندارند، داعیه پان اسلامیسم دارند و اینها الان پرچم را در کشور مصر و در این کشورها در دست دارند. یا آقای راشد الغنوشی، رهبر حزب النهضه که در حقیقت از شاخه اخوان تونس است. بنابراین اینها هیچ وقت داعیه پان عربیسم نداشته اند و ندارند. 

*گاهی اوقات می شود که شما می بینید حتی انقلابیون، بعضی از انقلابیون که به نوعی به حکومت رسیدند برای اینکه موانعی بر سر راهشان ایجاد نشود، می گویند ما به لحاظ سیاست خارجی، سیاستمان همان سیاست سابق است. حتی بعضی از انقلابی های مصر گفتند، کمپ دیوید را نمی خواهیم به هم بزنیم. ملاحظه کنید بدترین کاری که جزو سیئات حکومت قبلی است، مسئله کمپ دیوید است که بر تمام جهان عرب و جهان اسلام اثر گذاشته است. اینها از ترس اینکه آمریکایی ها علیه آنها کاری کنند، می گویند رابطه مان با اسرائیل سر جای خودش است، رابطه مان با آمریکا سر جای خودش است. حتی یکی از این کاندیداها گفته بود که ما رابطه با ایران را می خواهیم برقرار بکنیم، به شرطی که برقراری رابطه ما با ایران، به رابطه ما با ریاض صدمه نزند. ملاحظه می کنید، همین شرایط را شما در تونس هم می بینید؛ بالاخره در تونس کسانی که توقع حرکات انقلابی گری از آنها می رفت، اولین جلسه دوستان سوریه را در این کشور تشکیل دادند. چه چیزی باعث شد که انقلابیون تونسی، اسلام گرایان ترکیه، مرتجعین منطقه، اسرائیل و آمریکا، همه در تقابلشان با بشار اسد، نفع مشترک داشته باشند؟ شرایط به این شکل است؛ یعنی اینکه مثل حضرت امام در گذشته یا مقام معظم رهبری در زمان حال نمی توانند روی اصول پابرجا بایستند و در چارچوب اصول حرکت کنند که اگر این گونه بود به هیچ وجه بهایی به آمریکایی ها که قصد حضور غیرقانونی دارند، نمی دادند. اگر به آنها اجازه داده می شد که روی اصول محکم بایستند، هیچ ارزشی برای رژیم صهیونیستی قائل نشوند و دشمنی آنها را به عنوان یک مهم ترین مشکل برای جهان اسلام، نصب العین شان داشته باشند، چنین اتفاقاتی نمی افتاد. ما خیال می کنیم که انقلابیون، این مقداری که مورد توقع ما هست، کار انقلابی می کنند و این اشتباه آنهاست که مرتکب شدند، الان ملاحظه می فرمایید در همان مجلس که مسلمان ها اکثریت را دارند، وقتی وقت نماز عصر می شود یک نماینده بلند می شود و اذان می گوید که همان جا نماز بخوانند، بعد آقای قرضاوی فتوا می دهد که نماز رامی شود جمع خواند، مثل شیعه که جمع می خواند، مثلا اگر ضرورت داشته باشد، هم می شود جمع خواند، هم می شود جدا. آنها این مجلس را منحل کردند. یعنی با وجود همه ملاحظاتی که می کنند، برای خانم کلینتون فرش قرمز می اندازند و می گویند کمپ دیوید را لغو نمی کنیم. انقلابیون مرتبا لوله گاز اسرائیل را منفجر می کنند، آنها مجددا آن را تعمیر می کنند و گاز را می فرستند. یا می بینید یکی از اینها می رود به عربستان برای گرفتن پول. و چیزهایی از این قبیل. بنابراین راه های عادی شناخته شده، پاسخ گوی نیازهای ما برای ارتباط نیست. به این دلیل من گفتم که شما به جای اینکه بپرسید وزارت خا رجه چه کار کرده، باید بپرسید جمهوری اسلامی چه کار کرده است. اگر سؤال این باشد که جمهوری اسلامی چی کار کرده، پاسخ این خواهد بود که جمهوری اسلامی بسیار کار کرده، که خیلی هایش گفتنی نیست. اما یکی از کارهایی که گفتنی است همین قضیه بیداری اسلامی است. برگزاری مجامع بیداری اسلامی، که هر بار نزدیک هزار نفر از هفتاد، هشتاد کشور اسلامی و غیراسلامی می آیند تحت همین عنوان هم ما دعوت می کنیم و می گوییم عنوان بیداری اسلامی است. اگر آنها غیر از این اعتقاد داشته باشند که نمی آیند؛ می گوید بهار عربی است و ما نمی آییم. آمدند و به اتفاق آرا تصویب کردند که یک دبیرخانه بیداری اسلامی در ایران باشد. همه جور آدم هم ما در این بیداری اسلامی داشتیم. میهمانان از اهل سنت بودند، پنجاه درصد از جهان عرب، پنجاه درصد از غیرعرب و… در بین مهمانان ما سلفی و اخوانی و شیعه و زیدی و امامی و همه جور بود. خب این کار مهمی است، کشورهای دیگر اگر می خواستند، اگر می توانستند می کردند. در ترکیه بعد از ما، یک اجلاس جوانان گذاشتند که به نتیجه نرسید. نه توان این را دارند که این کار را بکنند، و نه جرأت این کار را دارند. برای اینکه آنجا می آیند و علیه استکبار می گویند، آنجا علیه اسرائیل حرف می زنند، علیه آمریکا حرف می زنند. اصلا کشور دیگری که یک چنین ظرفیتی، و یک چنین توانی و یک چنین شجاعتی در آن باشد که چنین اجلاسی برگزار بکند وجود ندارد اما ایران این کار را کرد و می کند. در این اجلاس ها، کسانی که می آیند، هر چه که می خواهد و به نظرشان می رسد به مصلحت اسلام است می گویند.

/۲۷۲۱۷

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.