آرامش دور نیست

جام جم آنلاین: تقریبا ممکن نیست در دنیا کسی را پیدا کنید که پس از طلاق و شکست در زندگی مشترک دچار مشکلات عاطفی نشده باشد. دوران پس از طلاق اصلا راحت نیست؛ اما چاره‌ای جز زندگی کردن نیست و تنها اقدام موثر این است که تمام تلاش خود را به‌کار بگیریم تا هویت‌مان را دوباره بازسازی کنیم.

دوران پس از طلاق، دوران حساس و پرخطری است. اگر زن و مرد و اطرافیان‌شان در این مدت رفتار مناسبی نداشته باشند، آسیب‌ها و خطرهای طلاق چند برابر می‌شود، زیرا بلافاصله بعد از جدایی برای بیشتر افراد، یک دوره تضاد، دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید پیدا می‌شود.

تضاد از این جهت که فرد طلاق‌گرفته، تردید دارد کاری که انجام داده درست بوده است و این‌که آیا می‌توانسته کار بهتری انجام دهد یا نه.

دوگانگی عاطفی هم به این ترتیب است که فرد در عین حال که از همسر سابق خوشش نمی‌آید، همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارد، چون ممکن است بعضی جنبه‌های وجود او را که در گذشته دوست داشته، هنوز هم دوست داشته باشد. البته ممکن است بعضی اوقات، فرد احساس راحتی کند چون فکر می‌کند دیگر فشارها تمام شده است، اما ترس از آینده‌ نامعلوم، این احساس راحتی موقت را از بین می‌برد.

افراد پس از جدایی مجبور می‌شوند برای طلاق‌شان داستان اختراع کنند تا هم خودشان و هم اطرافیانشان را قانع کنند.

اما همان‌طور که می‌دانید چیزی به نام سازوکارهای دفاعی روانی وجود دارد که وقتی انسان احساس می‌کند تمامیت شخصیتی‌اش تهدید شده، فعال می‌شود. یکی از اینها فرافکنی است.

در فرافکنی، فرد برای غلبه بر احساسات منفی نسبت به خودش، به گریز از واقعیت پناه می‌برد و مسائل خودش را به دیگران و محیط اطراف نسبت می‌دهد؛ مثلا در شرایطی که خودش با رفتار نامناسب موجب جدایی شده، فکر و عنوان می‌کند این طرف مقابل بوده که با رفتارهای بد سبب طلاق شده است.همچنین اگر دوستی که طلاق گرفته، خودش خبر طلاق را به دوستان و آشنایان داده باشد، آنها باید همدردی و حمایت عاطفی‌شان را نشان بدهند، ولی اگر خود فرد چیزی نگفته باشد، هر حرفی در این باره ممکن است به عنوان فضولی و دخالت بی‌جا تلقی شود و فرد را معذب و ناراحت کند.

کارشناسان معتقدند اگر زن و مرد خیلی زود پشیمان بشوند و بخواهند دوباره به زندگی مشترک برگردند، نتیجه‌ای که از این تصمیم می‌گیریم، این است که تصمیم‌شان برای طلاق منطقی نبوده است. از آنجا که در جامعه ما، طلاق هم مثل ازدواج ممکن است بر اثر دخالت اطرافیان اتفاق بیفتد، این احتمال وجود دارد پس از مدتی که طرفین چشم‌انداز منطقی‌تر و دقیق‌تری نسبت به ماجرا پیدا کردند، دوباره تصمیم به ازدواج با یکدیگر بگیرند که در این صورت اقدام مثبتی است.

فرزندان در قضیه طلاق والدین گاهی حتی بیشتر از خود زن و مرد آسیب می‌بینند. آنها این آمادگی را دارند که هر بحران و مشکلی را به خودشان نسبت بدهند. پس پدر و مادر بعد از طلاق وظیفه دارند طوری برخورد کنند که بچه‌ها خودشان را در طلاق آنها مقصر ندانند.

خانواده فردی که طلاق گرفته باید حمایت عاطفی کامل از فرزندش کند و باید صرف‌نظر از احساسی که نسبت به این جدایی دارند، از فرزندشان حمایت کنند.


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.