اپوزسیون طرح «شورای ملی ایرانیان» را برای پیشگیری از حمله نظامی علیه ایران عنوان کرد، اما در عمل «شورای ملی ایرانیان» نام طرحی بود که اپوزسیون از آن برای خالی کردن جیب سازمان های غربی بهره برده و دستگاه اطلاعاتی ایران بتواند در عمق اپوزسیون نفوذ کند.
اپوزسیون طرح «شورای ملی ایرانیان» را برای پیشگیری از حمله نظامی علیه ایران عنوان کرد، اما در عمل «شورای ملی ایرانیان» نام طرحی بود که اپوزسیون از آن برای خالی کردن جیب سازمان های غربی بهره برده و دستگاه اطلاعاتی ایران بتواند در عمق اپوزسیون نفوذ کند. ماجرای مدحی و …
در همین رابطه سایت ضدانقلاب خودنویس می نویسد: بیچاره ملی که فراخوان دهندگان ونجات بخششان نیز باید مجهول باشند و نقابدار! همین چند روز پیش بود که فرد یا افرادی مجهول، سایتی گشودند و فراخوان ملی برای تشکیل شورای ملی صادر فرمودند و نگفتند بانی این امر خیر کیست و چه کسی این سایت را گشوده و چه کسی قرار است با اسب سفید بیاید و ما را نجات دهد؟ چقدر شکسته نفس هستند که حتی نمیخواهند نامی از آنها در اینکار خیر بیاید! او یا آنها، خلایق را بشارت دادند که به زودی منجی خواهد آمد با منشوری در دست به نام منشور شورای ملی!
وقتیکه آلبرت اینشتین با فرضیه نسبیت خود مقدمات شکافت اتم را بنا نهاد، اگر میدانست که چه استفادههای وحشتناکی از آن خواهد شد هرگز چنین نمیکرد و اگر مصدق میدانست که با ملی کردن نفت، واژه ملی بر سر زبانها خواهد افتاد و پس از آن چه سؤ استفادههایی از این واژه خواهد شد فکر نمیکنم وی نیز تمایلی برای استفاده از این واژه حتی برای ملی کردن نفت میداشت و از واژه دیگری به جای آن استفاده میکرد.
چه کنگرهها که به نام ملی زده نشد که از پایه و اساس احدی از ملت در برپایی آن نقش نداشت و چه کنگره هایی(قلعههایی)که به نام ملی در هم فرو ریخت؛ یک روز به نام ملت کنگره زدند و یک روز به نام ملت کنگرههای ملت را فرو ریختند و فاعلان و عاملان این اعمال در هیچکدام از ساخت و یا ویران کردن ملی خود! نه مجوزی از ملت داشتند و نه خود را مؤظف به کسب مجوز از ملت میدانستند.
مداد رنگی فروشی باز کردند و نام آنرا ملی گذاشتند، رادیو و تلوزیون گشودند و در آن، خود گفتند و خود خندیدند اما آنرا صدای ملت نامیدند، متکلمین وحدهای که حتی صدای ملت را از پشت گوشی تلفن نیز تاب نمیآورند چه راحت ملی میشوند!
باد کنک هوا کردند و به نام بادکنک ملی در معرض فروش گذاشتند، سه نفر دور کرسی نشستند و شب زنده داری کردند و سحر گاه به هنگام بر خاستن از بزم شبانه خود، بیانیهای نوشتند و کرسی و بزم خود را یکجا ملی اعلام کردند و جار زدند که دیشب همه ملت ایران دور کرسی آنها جمع بودند !
سایت و وبلاگ زدند و ملی شدند، فراخوان دادند و ملی شدند… بیچاره ملی و بیچاره ما که فراخوان دهندگان و نجات بخششان نیز باید مجهول باشند و نقابدار!
شهرتطلبی ملی شد، قدرت طلبی ملی شد،ثروت طلبی ملی شد حتی شهوتطلبی نیز ملی شد، دروغ ملی شد، پشت درهای بسته نشستن و تصمیم گرفتن ملی شد، عدم پاسخگویی ملی شد، نامحرم حساب کردن ملت ملی شد همه چیز ملی شد غیر از خواست و ارده ملت و شفافیت و راستگویی !ودر این مسیر حتا ملی گرای حقیقی نیزغیر ملی اعلام شد.
فقط میتوانم گفت بیچاره ملی!
باشگاه خبرنگاران