خبرنگاران به خاطر جایگاهی که دارند در اکثر ممالک افرادی هستند قابل احترام که به قاعده واسطه مردم و مسئولانند، وقایع اطراف را ثبت میکنند، دردها و حرفهای مردم را میشوند و پاسخ مسئولان را میگیرند و منتشر میکنند.
خبرنگار به حرمت قلمی که خدا به آن قسم یاد کرده وارد عرصهای می شود، خواهی نخواهی سخت. عرصه ناملایمات و بادهای پاییزی که از هر سو میوزند، میگویند «خبر خوب، خبر بد است» و این خبرنگار است که باید در کنار اخباری که مسئولان «محترم» میخواهند منتشر شود به دنبال اخباری باشد که «نمیخواهند منتشر شود»، اخباری که گاهی چالش برانگیز هست. تخلفات، بیتدبیرها و کاستیهایی که اگر به موقع منعکس شوند، «هزار میلیاردی» نمی شوند. انتشار آنها چشم ها را باز کند و مسئولان را به فکر چاره واقعه قبل از وقوع میاندازد.
خبرنگار میداند که مسئول جامعه خویش است و در ایجاد امیدواری و توسعه مملکتش سهم دارد و باید نور امید بتاباند بر گسترهای که نیازمند آن است.
خبرنگار فردی است در میان مردم، با آنها به دنبال اتوبوس و مترو میدود، در چاله میافتد، بیمار میشود، در صفهای طویل اداره و بانک و مغازه میایستد و بداخلاقی ها و خوشاخلاقیها، مصائب و راحتیها و فاصلهها را از نزدیک نظاره میکند و گر چه آرمانخواه و نیک خواه جامعه خویش است اما واقعیت نگر و واقعیت نویس است و البته محدودیتهای قانونی،عرفی و حرفهای را به نیکی میداند و رعایت میکند.
خبرنگار در کوران رقابتی تنگاتنگ است که به خصوص در زمانه انفجار اطلاعات و دادههایی که به سرعت با صفر و یک منتقل میشوند، مجال ایستادن ندارد، که رقیبش خبر را گرفته و منتشر کرده و او مانده است «بیخبر» و همین یک نکته ساده کوهی از استرس و اضطراب را هر لحظه و هر ثانیه به او تحمیل میکند.
خبرنگار وقتی کاستیها، بیتدبیرها و بی مسئولیتی برخی مسئولان را میبیند، آگاهانه و ناآگانه رنج میکشد و به حکم وجدان و رسالت حرفهای خود آن را در چارچوبهای قانونی منتقل میکند و همین جاست که تلفنها به صدا در میآیند و تهدید و تحقیرها آغاز میشود، خبرنگار را از ورود به حوزه خبری منع میکنند و هزار جور ممنوعیت و محدودیت برایش میتراشند که دیگر هوای انتقاد کردن به سرش نزند.
معاون محترم مطبوعاتی حتماً با این مسائل به خوبی آشناست، حتماً از نوازشهای مسئولان برخی دستگاههای اجرایی و اطرافیان آنها برای خبرنگاران اطلاع دارد، حتماً باید فشارها و استرس های همیشگی شغل خبرنگاری را بداند و اگر نمیداند به اشتباه بر روی این صندلی رنگین نشسته است.
استرس همیشه هست، استرس دیر شدن خبر، استرس از دست دادن خبر، استرس در دسترس نبودن مسئول، پاسخگو نبودن مسئول، استرس خوردن خبر، تکذیب خبر. خبر؛ خبرهایی که همیشه خوش نیستند، حالا مسئولی که باید نوشداروی دل دردمند خبرنگار باشد، خنجری برداشته و بی پروا میزند.
معاون محترم مطبوعاتی قاعدتاً باید بداند که خبرنگاران با چه مشقتی «خبر» می گیرند و چه فشارهای روانی و گاه جسمی را متحمل میشوند و اگر نمیداند بهتر است گاهی از روی صندلی اتاق خویش خارج شود و همراه خبرنگاران بیاید تا از نزدیک ببینند که خبرنگاران چهها می کشند و یکبار هم که شده این سوی میز بیایند و ببینند که چند درصد آن سوی میزیها تاب انتقاد را دارند.
اگر می گویید خبرنگاران امنیت شغلی ندارند، اگر میگویید یک نظام صنفی تعریف شده برای این حرفه در کشور نیست، اگر هنوز حقوق شغل سخت و زیان آور خبرنگاران که قانون کشور است، عملی نشده است، اگر خبرنگاران برای گرفتن یک هدیه ۳۰۰ هزار تومانی باید ۷ماه انتظار بکشند آن وقت درست در آخرین ساعات سال یکباره اعلام کنند که بیایید صف بگیرید،تحقیر شوید تا هدیه تان را بدهیم، چه کسی مسئول است؟
اگر هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت «محترم» مطبوعاتی آن، خبرنگاران این مرز و بوم را نمیشناسد و آمار و اطلاعات آنان را ندارد، چه کسی مسئول است؟
اگر خبرنگاران با انواع و اقسام مشکلات معیشتی، بیماری، انواع بیماریهای جسمی و روانی و آسیبهای اجتماعی مواجه هستند، حاصل همین بی تدبیریها و بیبرنامگیهاست؟
اگر به قول خودتان هنوز تعریف درستی از خبرنگار در کشور نداریم و هر کس میتواند بدون صلاحیت و دانش لازم وارد این حرفه شود، حاصل کم کاری های کدام مسئول است؟
جناب آقای محمد زاده، معاون مطبوعاتی، حالا که بر صندلی ریاست و معاونت تکیه زدهاید و خبرنگاران و جامعه رسانه ای کشور شما را مسئول حل مشکلات و رفع این همه بیسامانیها میداند، شایسته نیست که نعل وارونه بزنید و به جای اینکه نوشدارویی برای دل ریش و مرهمی برای زخمهای جامعه به قول شما کوچک خبرنگاران کشورمان باشید، نمک بردارید و بر دل ریشمان بپاشید.
اخبار اخبار جذاب