جام جم آنلاین: حضور در رادیو و نشستن پشت میکروفن آن و برقراری ارتباط با مخاطبان، آرزوی خیلی از آدمهاست؛ آدمهایی که برخی از آنها صدای خوب و مناسبی برای رادیو دارند و برخی هم همین معیار اولیه را هم ندارند.
آنها که صدای مناسب ندارند معمولا به آرزوی خود نمیرسند، ولی در این میان کسانی که صدای خوبی دارند وضع متفاوتی خواهند داشت.
آنها از طریق آزمونهای گویندگی و گذراندن دورههای آموزشی بتدریج وارد کار میشوند، اما این روند حداقل شش ماه طول میکشد.
تازه این در شرایطی است که فرد به قدر کافی مستعد و پیگیر باشد البته بحث ما درباره گویندگان و مجریان رادیوست، چون انتخاب کارشناس ـ مجری در رادیو پروسه دیگری است.
در انتخاب مجریان رادیو عوامل دیگری هم دخیل است، مثلا فرد باید تحصیلات آکادمیک داشته باشد، برای پرورش صدای خود تلاش کند و اطلاعات به روز داشته باشد.
دقت و حساسیتی که در انتخاب مجریان رادیو وجود دارد در کنار ویژگیهای منحصر به فرد رادیو موجب میشود همواره در رادیو، مجریان و گویندگانی ظهور کنند که نسبت به برخی همکاران تلویزیونی خود پختگی و کمال بیشتری دارند.
بسیاری از مجریان و گویندگان اسم و رسم دار امروز تلویزیون که میان مردم جایگاه و اعتبار ویژهای دارند، کارشان را با رادیو آغاز کردهاند. در واقع سالهاست رادیو ستارههایش را به تلویزیون میسپارد؛ ستارههایی که برخی از آنها موفق میشوند و برخی دیگر هم افول میکنند.
در واقع مجریان و گویندگانی که کارشان را از رادیو آغاز میکنند و با رادیو به اوج میرسند اغلب دو دسته هستند. گروه اول کسانی که در رادیو به اوج میرسند و همچنان ترجیح میدهند تصویرشان دیده نشود و رادیویی بمانند و گروه دوم هم مجریانی هستند که پس از به اوج رسیدن در رادیو، دیگر ماندن در این رسانه بیتصویر راضیشان نمیکند و کوچ میکنند.
به تلویزیون میآیند تا عرصهای دیگر از کار اجرا را تجربه کنند. اما موضوع به این سادگیها هم نیست. برای حضور مجریان و گویندگان رادیو در تلویزیون دلایل مختلفی وجود دارد، مثلا اینکه مجری رادیو دوست دارد با تصویرش هم شناخته شود. این یکی از دلایل کوچ است.
دلیل دیگر هم میزان دستمزدهای رادیوییهاست که به نسبت دستمزد کار اجرا در تلویزیون خیلی کمتر است و بیراه نیست اگر بگوییم برخی را هم سودای نان به تلویزیون میکشاند. حتما دلایل دیگری هم وجود دارد؛ مثلا اینکه مجری رادیو فکر میکند با کوچ به تلویزیون جایگاه حرفهای خود را ارتقا داده است اما بحث ما در این فرصت موفقیت یا ناکامی مجریان و گویندگان رادیو در تلویزیون است.
نکتهای جالب درباره رادیوییهایی که به تلویزیون کوچ میکنند هم وجود دارد. ستارههای رادیو در تلویزیون یا ستارهتر میشوند و به اوج میرسند یا افول میکنند و اغلب حد وسطی هم برای آنها وجود ندارد.
چرا ستارههای رادیو در تلویزیون ستاره تر میشوند؟
پاسخ اولیه کارشناسان رسانه به این سوال، همان چیزی است که ابتدای مطلب آمد. رادیو مجریان و گویندگانش را تربیت میکند و آموزش میدهد و سببساز پختگی فرد در کار حرفهای میشود. این درست است، اما در اینکه مجریان رادیو در تلویزیون ستاره میشوند و بهاوج میرسند دلایل دیگری هم وجود دارد؛ مثلا اولین گام یک برنامه برای موفقیت این است که بتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. مجریان و گویندگان رادیویی در رادیو که رسانهای گرم و صمیمی تر است راههای ارتباط صمیمی با مخاطب را میآموزند و یاد میگیرند از شیوههای ارتباط کلامی و غیرکلامی استفاده کرده تا او را جذب کنند.
او در رادیو یاد گرفته است با مخاطب یکرو باشد. سخنش تکلف و لحنش با صلابت و سنگین نباشد و همین شخصیت راحت و بی تکلف را با خودش به تلویزیون میآورد و موفق میشود. برای مثال میتوان از علی ضیاء، مجری برنامه موفق نیمروز و ماه عسل نام برد یا هومن حاجعبداللهی که این روزها برنامه راه شب را در شبکه تهران اجرا میکند. هر دو کارشان را از رادیو آغاز کردند و البته افراد دیگری را هم میتوان به این فهرست اضافهکرد.
چرا ستارهها افول میکنند؟
گروه دوم کوچ کنندگان به تلویزیون، مجریان و گویندگانی هستند که در رادیو ستاره بودهاند، اما در تلویزیون افول میکنند. برای ناموفق بودن این گروه که البته تعدادشان بیشتر از گروه اول است دلایل مختلفی وجود دارد.
قدیمیترین دلیل که همواره برای این مورد ذکر شده این است که حضور گویندگان رادیو در تلویزیون تصور ذهنی و تخیل مخاطب را به هم میریزد و از این ناحیه، هم مجری و هم دو رسانه رادیو و تلویزیون متضرر میشوند.
برخی در پاسخ به این نظر میگویند توجه به تخیل و تصور مخاطب در سالهایی معنا داشت که کارکرد رادیو، تفریحی و سرگرمی بود و در عصر حاضر که رادیو کارکرد اطلاعرسانی دارد این موضوع اهمیت ندارد. اگر از چالشی که میان طرفداران این دو نظریه وجود دارد عبور کنیم، به نکته مهمی میرسیم؛ اینکه صاحب هر صدای خوب لزوما تصویری مناسب برای کار اجرا ندارد.
یکی از معیارهای اصلی و اولیه اجرای تلویزیونی، برخورداری از چهرهای مناسب برای اجرای تصویری است. کم نیستند رادیوییهایی که صداهای فاخر و دلنشینی دارند، اما چهره آنها مناسب کار اجرای تصویری نیست و همین نکته یکی از مهمترین دلایل شکست مجریان رادیو در تلویزیون است.
دلیل دیگری هم وجود دارد و آن توجه مجریان رادیو به عنصر خیالپردازی است. حتی مجریانی که ادعا میکنند دنیای امروز ما عصر تخیل و تصور ذهنی مخاطب نیست بشدت در برانگیختن حس خیال مخاطب تبحر دارند؛ چیزی که مناسب رادیوست، ولی اصلا به کار تلویزیون نمیآید.
مجری رادیو وقتی با این آموزه و رویکرد به تلویزیون میآید به پیکره برنامه ضربه وارد میکند و موجب دفع مخاطب میشود.
دکتر حسن خجسته در مقالهای، حرکت مجریان رادیو به تلویزیون را به زیان هر دو رسانه دانسته و نوشته است: حضور گویندگان رادیو بر صفحه تلویزیون یک اشتباه حرفهای و کاری ناشیانه است و هر دو رسانه از این اشتباه متضرر میشوند. رادیو قهرمان خود را از دست میدهد و تلویزیون قهرمان شکست خوردهای را به صحنه میآورد.
شکست این قهرمان، زمانی است که تصویرش در صفحه تلویزیون با تصور و تخیل ما از او سازگار نباشد که اغلب چنین است. قهرمان رادیو، گوینده یا هنرپیشه قصههای رادیوست که در غبار مهآلود ذهن شنونده همیشه حضوری مبهم دارد و ما با همه تلاش نمیتوانیم تصویر روشنی از او ارائه کنیم و ذهن شنونده، همیشه درگیر تعیین ویژگیهای ظاهری و حتی گاهی حالت چهره و خطوط صورت اوست. گرمی رادیو، به این حضور همیشگی پر رمز و راز قهرمانانش در ذهن پر تخیل و رؤیایی مخاطبانش وابسته است.
او ادامه میدهد: اما ورای این امر دلایل دیگری نیز وجود دارد که به تفاوت و کارکرد گویندگی در رادیو و تلویزیون مربوط است. هر گوینده و مجری رادیویی در یک برنامه دو نقش را با هم اجرا میکند.
این دوگانگی همزمان در اجرا و ایفای نقش به گویندگان رادیو بخصوص مجریان، اعتبار و شأن خاصی میبخشد. بیشتر تهیهکنندگان تلویزیون از این کارکرد دوگانه غافل هستند.
تلویزیون بر حسب ماهیتش فقط به یکی از این دو کارکرد نیاز دارد. شاید این راز شکست ستارگان رادیو در آسمان دگرسان تلویزیون باشد. (جام جم – ضمیمه قاب کوچک)
فریبا رحمانی
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version