جام جم آنلاین: آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در طول دوران زمامداری خود تلاش کرده به هر نحوی شده است مدیریت غالب خود را بر آلمان اثبات کند.
وی در حالی دومین دوره صدراعظمی خود را با ائتلاف سوسیالمسیحی و دموکراتمسیحی سپری میکند که مجموعهای از چالشها را فراروی خود میبیند به نحوی که آیندهای توام با ابهام را برای او تداعی میکند.
بهرغم کارکردهای بسیار و دستاوردهایی که مرکل داشته، او اکنون در شرایطی قرار دارد که ادامه مسیر چندان آسان نیست و حتی برخی از انتخابات زودهنگام و کنارهگیری وی از قدرت سخن میگویند.
بررسی سیاستهای آلمان در حوزه داخلی و خارجی نکاتی قابل توجه را آشکار میسازد که صدراعظم برای خروج از آنها دورانی بس دشوار را سپری میکند.
آلمان بهرغم آن که توانسته همچنان موقعیت خود را در حوزه منطقهای حفظ کند، اما از درون با نابسامانیهایی مواجه است که تاثیرات منفی بر داخل و خارج این کشور بویژه برای سیاستهای مرکل داشته است. مهمترین چالش مرکل را در عرصه داخلی وضعیت اقتصادی آلمان تشکیل میدهد.
هر چند آلمان همچنان رتبه اعتباری AAA را برای خود حفظ کرده، اما بحران بیکاری در این کشور در حال افزایش است؛ امری که نمود آن را در تظاهرات اعتراضی مردم موسوم به تسخیر فرانکفورت میتوان مشاهده کرد.
آمارها نشان میدهد طرح ریاضت اقتصادی مرکل مانع از آن نشده است که فقر و بیکاری متوقف شود و همچنان رو به گسترش است. بر اساس آمار، یکچهارم کودکان آلمان با مشکل فقر شدید مواجه شدهاند.
تشدید گرایشهای نژادپرستانه در جامعه بویژه علیه مهاجران و مسلمانان نیز بر این چالش افزوده است، بهگونهای که نهادهای حقوق بشری بارها نسبت به تشدید این روند به آلمان هشدار دادهاند.
در کنار این مسائل ناآرامیها و اعتراضهای سیاستمداران به سیاستهای مرکل را نیز باید به دغدغههای آلمان افزود. اکنون بسیاری از احزاب با سیاستهای مرکل مخالفت کرده و حتی از انتخابات زودهنگام سخن گفتهاند.
پرونده رسوایی برخی از وزرای کابینه نظیر گوتنبرگ وزیر دفاع سابق و نیز رییسجمهور آلمان که از حامیان مرکل بود موقعیت وی را بیش از پیش متزلزل ساخته است.
مجموع این تحولات موجب شده تا در انتخابات محلی اخیر مرکل نتواند نتیجه مطلوبی کسب کند و در نهایت با شکست مواجه شود؛ شکستی که ناظران سیاسی آن را زمینهای برای سقوط احتمالی دولت وی میدانند.
در حوزه اتحادیه اروپا نیز هر چند مرکل تقلای بسیاری کرده تا از خلأ بحران اقتصادی برای سلطه آلمان بر اتحادیه اروپا بهرهبرداری کند، اما در نهایت این روند نیز با ابهاماتی همراه شده است، از جمله آن که اولا مهمترین حامی سیاستهای مرکل یعنی سارکوزی رییسجمهور فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری قدرت را به اولاند سوسیالیست واگذار کرد؛ فردی که چندان تمایلی به سیاستهای مرکل ندارد و در اولین سفر وی به آلمان نیز طرفین نتوانستند به نتیجه مطلوبی برای اقتصاد اروپا دست یابند.
در دوران سارکوزی محور پاریس- برلین هماهنگیهای گستردهای داشتند، اما آن دوران خوش رو به پایان است و مرکل با دغدغهای به نام فرانسه نوین همراه است که همگرایی آن با سیاستهای برلین کمی دور از ذهن مینماید.
در حوزه یونان نیز بهعنوان اصلیترین محلی که مرکل سیاستهای خود را در آنجا آزمایش میکرد باید گفت آلمان حال و روز مناسبی ندارد.
هر چند آلمان توانست به نام ریاضت اقتصادی برخی از جزایر این کشور را خریداری کند، اما در عمل طرحهای ریاضت اقتصادی مرکل برای این کشور نتیجه نداشته و وی نتوانست از این عامل برای توسعه نفوذ در منطقه بهرهبرداری کند.
اکنون بیش از یکسوم مردم یونان، آلمان را اشغالگر و غارتگر میدانند و از سوی دیگر اروپا با بیاعتمادی به طرحهای مرکل مینگرد. بههر حال یونان کابوسی است که میتواند بسیاری از رویاهای مرکل را نقش بر آب سازد.
در صحنه بینالملل
مرکل در صحنه بینالملل نیز با چالشهایی مواجه شده که تا حدودی سیاستهای او را زیر سوال برده است. نکته اساسی در این حوزه گرفتار شدن اوباما، رییسجمهور آمریکا در انتخابات ریاستجمهوری و کاهش بازیگری جهانی اوست.
روندی که عملا موجب شده مرکل نتواند از کمک اوباما برای اجرای سیاستهای خود برخوردار شود. اوباما اکنون به نوعی مرکل را در کارزار جهانی تنها رها کرده است. یک نمونه از این مسائل حضور آلمان در افغانستان است.
هر چند مرکل بر حضور بلندمدت در افغانستان تاکید دارد، اما مردم این کشور خواستار خروج هرچه زودتر هستند. نکته مهم دیگر حمایت از صهیونیستهاست.
مرکل در حالی خود را وامدار آنها میداند که حمایتهای او از صهیونیستها از یکسو خشم مردم در آلمان را به همراه دارد و از سوی دیگر موقعیت مرکل در خاورمیانه را تضعیف کرده است.
مرکل حتی با گرایش به چین و روسیه تلاشهایی برای بهبود جایگاه خود در جهان صورت داد، اما در نهایت چنان که باید نتوانست در این عرصه موفق باشد و همچنان در مسیر ناملایمات حرکت میکند.
ظهور قدرتهای جدید مانند هند، آفریقای جنوبی، برزیل و اتحادیههای منطقهای نظیر آسهآن و شانگهای چالشهای جهانی مرکل را افزایش داده است.
بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند آلمان اکنون صرفا به دلیل حفظ رتبه اعتباری توانسته است جایگاه جهانی خود را حفظ کند، وگرنه این کشور چندان شرایط مطلوبی در عرصه جهانی ندارد بویژه اینکه همگرایی آن با آمریکا و صهیونیستها بسیاری از منافع را از آنها سلب کرده است که نمود آن را در کاهش منافع آلمان در قبال کشورهایی مانند ایران میتوان مشاهده کرد.
سیاستهای تحریمی علیه ایران موجب شده است آلمان در حوزه سیاسی و اقتصادی با چالشهایی مواجه شود، چنان که حتی اقتصاددانان نیز در مورد استمرار این روند هشدار داده و حذف دهها هزار فرصت شغلی را پیشبینی کردهاند.
در جمعبندی کلی میتوان گفت صدراعظم آلمان بهرغم تلاشهای گستردهای که داشته هنوز با چالشهای متعددی در داخل و خارج مواجه است؛ چالشهایی که حتی بیم آن میرود موجب حذف او شود.
حذفی که در صورت خوشبینانه پایان دوران صدراعظمی وی و در صورت بدبینانه برگزاری انتخابات زودهنگام را بهدنبال خواهد داشت.
آیا سرنوشتی که برای دوست و متحد مرکل یعنی سارکوزی در فرانسه رقم خورد برای او نیز تکرار خواهد شد؟
قاسم غفوری - جامجم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version