آیا باید همه جوانان ازدواج کنند؟

ezdevaj%20Javanan آیا باید همه جوانان ازدواج کنند؟

این را ما نمی گوییم، آمارهای کارشناسان نشان می دهد که در سال‌های اخیر از هر پنج ازدواج دو مورد به طلاق ختم شده است. آمار و ارقامی که نمی‌توان به سادگی از آن گذشت و شاید اگر هر کدام از طلاق گرفته های این آمارها کمی زودتر از بله گفتن به حقایق کوچک و مهمی توجه می کردند، آمارها تا این اندازه وحشتناک نبود!

شاید بسیاری از جوانان قبل از شناخت شریک زندگی خود، تصمیم قطعی برای زندگی‌کردن در زیر یک سقف را بگیرند، به این نکته توجه نمی‌کنند که بسیاری از عوامل و شاخص‌های زندگی مشترک پس از دوران آشنایی و عقد و زمانی که وارد منزل مشترکشان می‌شوند، تغییر می‌کند. در دوران آشنایی دو نفر تمام سعی‌شان نزدیک‌شدن به همدیگر است و می‌خواهند پایه‌های پیوندشان را برای آینده بنا کنند.

پس از برگزاری مراسم عروسی و آغاز زندگی مشترک در زیر یک سقف، تامین معاش، ادامه تحصیلات، سلیقه‌ها و خلقیات پنهان، نیازها و توقعات جدید، داشتن یا نداشتن فرزند، چگونگی ارتباط با خانواده‌ها و… به دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های قبل از ازدواج افزوده می‌شود و زندگی واقعی در جامعه دیدگاهی تازه به یک زوج می‌دهد. دیدگاهی که در دوران آشنایی و عقد در حجاب عشق و دوست داشتن نادیده انگاشته می‌شود و چون رازهایی پنهان یکی پس از دیگری آشکار می‌شود.

همسطح بودن، داشتن تحصیلات مناسب افراد و متناسب با همدیگر و نیز احترام به خانواده‌ها و تحقیق قبل از ازدواج و همخوانی شخصیت زوج‌ها از ضرورت‌های یک ازدواج موفق است

پیش‌شرط‌های یک ازدواج موفق

ازدواج به تحولی بزرگ در زندگی شما منجر می‌شود، شما با تشکیل یک خانواده، رشد می کنید و فرزندانی را پرورش می دهید که آینده یک جامعه را می سازند. هرچه ازدواج آگاهانه‌تر باشد و انتخاب همسر بدرستی انجام شود، شانس داشتن یک جامعه سالم بیشتر است ولی اگر انتخاب بدرستی انجام نشود، خیلی زود آثار خود را نشان می‌دهد.

ازدواج باید با رعایت مجموعه‌ای از نکات علمی و عملی انجام شود، زیرا این امر آغاز یک ماجراست و تحولاتی را در زندگی‌ فرد ایجاد می‌کند.

رسیدن به بلوغ دینی، فکری، اجتماعی و فرهنگی لازمه ازدواج مناسب و آگاهانه است. انجام مدیریت مناسب در زندگی خانوادگی از طرف زن و مرد و قبول مسئولیت‌های زندگی از طرف آنها یکی از علائم بلوغ برای ازدواج است. همچنین همسطح بودن، داشتن تحصیلات مناسب افراد و متناسب با یکدیگر، احترام به خانواده‌ها، تحقیق قبل از ازدواج و همخوانی شخصیت زوجین از دیگر موارد لازم و ضروری برای داشتن یک ازدواج مناسب است.

فردی که تصمیم به ازدواج می‌گیرد باید بداند زوجی را انتخاب کند تا علاوه بر تأمین نیازهای جنسی، نیازهای عاطفی او را نیز برطرف سازد و از نظر فرهنگ خانواده، میزان تحصیلات و سایر فاکتورهای مهم در زندگی مشترک به قدری با او قرابت داشته باشد که بتواند یک عمر با وی زندگی کند و در فراز و نشیب‌های زندگی با او بماند و شانه خالی نکند

نگاهی واقع‌بینانه به ازدواج

روانشناسان معتقدند برای آن‌که دختر و پسرجوان شناخت لازم و واقع‌بینانه‌ای نسبت به ازدواج و زندگی مشترک پیدا کنند، بهترین راهکار مشاوره قبل از ازدواج است.

به عقیده مشاوران ازدواج، جوانان معمولا بعد از ایجاد وابستگی‌های عاطفی و حتی در مواردی بعد از تعیین زمان عقد یا عروسی به مشاوره مراجعه می‌کنند؛ در صورتی که قبل از هر چیز باید از جوان پرسید ازدواج یعنی چه و برای چه می‌خواهی ازدواج کنی؟

مشکل اینجاست که متأسفانه در اکثر موارد دیدگاه جوانان نسبت به ازدواج، عمیق و جدی نیست. به عنوان مثال عواملی مانند فشار اطرافیان، تولید مثل، غریزه جنسی یا نگاه‌کردن به ازدواج به عنوان یک تکلیف پس از گرفتن مدرک تحصیلی، نمی‌توانند دلایل مناسبی برای شروع یک زندگی مشترک باشند.

برای ایجاد دیدگاهی واقع‌بینانه به ازدواج در ذهن جوانان باید فلسفه ازدواج را برای دختران و پسران مشخص کرد. به عنوان مثال فردی که تصمیم به ازدواج می‌گیرد باید بداند زوجی را انتخاب کند تا علاوه بر تأمین نیازهای جنسی، نیازهای عاطفی او را نیز برطرف سازد و از نظر فرهنگ خانواده، میزان تحصیلات و سایر فاکتورهای مهم در زندگی مشترک به قدری با او قرابت داشته باشد که بتواند یک عمر با وی زندگی کند و در فراز و نشیب‌های زندگی با او بماند و شانه خالی نکند.

در آرزوی خوشبختی

بنابراین در کنار همه حاشیه هایی که برای ازدواج وجود دارد، یک سوال اساسی مطرح می شود. سوالی که شاید خیلی وقت ها دیر پرسیده شود: آیا همه باید ازدواج کنند؟ اصلا چرا می خواهیم ازدواج کنیم؟ شایع‌ترین جواب برای این پرسش، رسیدن به خوشبختی است. اما مفهوم خوشبختی و چگونگی رسیدن به آن، به ذهنیت فرد در دوران مجردی و نگاه او به زندگی برمی‌گردد.

کسی که در دوران مجردی اهل سرور و رشد باشد، در دوران متأهلی هم این‌گونه است. ولی کسی که اهل ساختن زندگی خودش نباشد، با ازدواج هم خوشبخت نمی‌شود. بنابراین، شما اول باید تکلیف فردیت خودتان را روشن کنید تا بعد بتوانید برای زندگی مشترک تصمیم بگیرید.

ترسیم کردن ایده آل هایی برای طرف مقابل فقط به این امید که یک فرد کامل بیاید و زندگی شما را نجات دهد یا شما را کامل کند، بدترین کاری است که می توانید با زندگی خود بکنید. به جای آن که بنشینید تا کسی بیاید و شما را کامل کند، همین حالا برای رفع نقص های خود تلاش کنید. اگر حس می کنید موقعیت اجتماعی خوبی ندارید، منتظر نمانید تا همسری با جایگاه شغلی و اجتماعی خوب سراغتان بیاید و شما به واسطه جایگاه او، موقعیت بهتری پیدا کنید. خودتان ابتدا موقعیت تان را تغییر دهید تا هم به رضایت بیشتری برسید و هم معیارهای واقعی تری برای ازدواج در نظرتان جلوه کند.

شناخت خواست‌ها و نیازهای دو طرف درباره زندگی مشترک و نحوه دید آنان به زندگی زیر یک سقف، در کنار داشتن هدفی مشخص برای آغاز فصل جدیدی از زندگی برای یک زوج می‌تواند پیش‌درآمد خوبی برای درک عمیق از یک رابطه زناشویی موفق باشد.

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.