آیا مرسی به ایران نزدیک می شود؟

*احمد بخشایشی اردستانی

پس از ۲ ماه از انتخابات ریاست جمهوری مصر و روی کار آمدن محمد مرسی، رییس جمهور اسلامگرا وضعیت روشن تری را می توان برای آینده مصر تبیین نمود. اما اینکه حادثۀ به وقوع پیوسته یعنی سقوط مبارک و اعتراضات مردمی در این کشور از نوع اصلاحات و مدیریت آمریکایی است و یا از نوع بیداری اسلامی که ایران مدعی آنست و یا از نوع انقلابی که مردم مصر می گویند، هنوز جای ابهام وجود دارد.
با نوع رفتار محمد مرسی در دیدار با خانم هیلاری کلینتون و همچنین سفرش به عربستان سعودی که تعابیر زیادی به همراه داشت، به نظر می رسد قبل از آنکه سفر ریاض ناشی از باور مرسی به نقش برادر بزرگتری سعودی باشد بیشتر ناشی از حفظ قدرت در مصر است. آقای مرسی می داند که اگر تحولات مصر از نوع انقلابی باشد، قاعدتاً قطار انقلاب در ریل هیجانی خود باید احساسات زیادی را به همراه داشته باشد. در صورتی که در انتخابات ریاست جمهوری و در فاصلۀ ۴ ماه پس از انتخابات پارلمانی مصر که ۷۵ درصد از کرسی ها به اسلامگرایان تعلق گرفت، قاعدتاً با توجه به فضای مصر، دور دوم انتخابات می بایست حداقل ۸۰ درصد آراء را به کیسۀ مرسی می ریخت، ولی اینچنین نشد، چرا؟ آقای مرسی با فهم این مطلب دریافت که عربستان سعودی حدود ۴ میلیارد دلار به ضرر او و به نفع احمد شفیق کاندیدای سکولار و لیبرال ها کمک نموده پس چرا وی نباید به عربستان سفر می کرد؟
اما آیا این سفر ناشی از علاقۀ باطنی مرسی است و یا نوعی دیپلماسی که قدرت و نوع نگرش اخوان المسلمین به سیاست را دنبال می نماید و یا اصولاً مهندسی انتخابات و کاهش رأی مرسی را باید در راستای همان چهارچوب انقلابی نبودن و هیجانات ناشی از آن تصور نمود؟ چه آنکه انقلاب زمانی رخ می دهد که حداقل شش متغیر از نوع تحول ساختاری به وقوع پیوسته باشد در حالی که در مصر شاهد چنین وضعیتی نیستیم. متغیرهایی همچون: تغییر در مشروعیت نظام، تغییر در ساختار نظام، انتقال قدرت از یک گروه به گروه دیگر(این انتقال همراه با خشونت صورت می گیرد)، گروه جدید مواضع رادیکالی نسبت به گروه قبل از انقلاب به خود بگیرند، نمادهای جدید از ساختارهای جدید به وجود بیاید.
طبیعی است که مرسی به عنوان نماد اخوان المسلمین با ارتش همکاری نماید و در برخی از موارد از مواضع اش برای حفظ قدرت در مقابل ارتش و نظامیان کوتاه بیاید. در عین حال می توان گفت آنچه مرسی را به بیداری اسلامی نزدیک می کند، سه شاخص است که باید مورد توجه قرار گیرد:
اول، نوع رفتار وی با حماس در غزه که بازگشایی مرز رفح دستاورد آن بود.
دوم، نوع رفتار مرسی با اسراییل در دو مقولۀ تعهد به کمپ دیوید و ارسال گاز ارزان قیمت به اسراییل است که آینده نوع تعامل دو طرف را نشان خواهد داد.
سوم، نوع رفتار مرسی با ایران است. به نظر می رسد مرسی علیرغم اختلافی که با ایران بر سر بحران سوریه دارد، به ایران و سیاست های کشورمان نزدیک گردیده و در آینده ای نزدیک نیز به ایران سفر کند. دلیل این ادعا اینست که بسیاری از کشورهای خلیج فارس علیرغم اعلان مواضع مخالف با ایران در جبهۀ مقاومت، با ایران رابطه دارند، پس چرا مصر نداشته باشد؟ اینکه عربستان سعودی، قطر، آمریکا و اسراییل دوست ندارند رابطۀ مصر و ایران به هم نزدیک شود، به همین نکتۀ کلیدی بازمی گردد چون آنها به خوبی می دانند مرسی و مصر نقطۀ عطف تأثیرگذار در کشورهای خاورمیانۀ عربی هستند، از این رو نمی خواهند دو کشور انقلابی مانند ایران و مصر در جبهۀ مقاومت با هم همفکری و همگامی داشته باشند.
به طور مسلم به نفع ایران اسلامی است که حرکت مردم مصر را بیداری اسلامی بنامد؛ زیرا مصر در جهان عرب بسیار تأثیرگذار است؛ مصر بود که کویت را در سال ۱۹۶۱ به استقلال رساند، مصر بود که کشور امارات را تقویت نمود و این مصر است که بسیاری از امور در عربستان سعودی اعم از پزشکی، تعلیم و تربیت و دانشگاههای سعودی را مدیریت می نماید.
شعاری در بین اعراب وجود دارد که می گوید: “لاحرب بدون مصر و لاسلام بدون سوریا” یعنی هیچ جنگی بدون حضور مصر در خاورمیانه رخ نمی دهد و هیچ صلحی بدون سوریه تحقق نمی یابد. نقش انکارناپذیر مصر در سازمان همکاریهای اسلامی، جنبش عدم تعهد و اتحادیه عرب نیز حائر اهمیت است. بر همین اساس است که عربستان سعودی به عنوان رهبر جبهۀ سازش علاقمند نباشد که بین مصر و ایران رابطۀ صمیمی و اسلامی ایجاد شود همان طور که در زمان مبارک چنین نقشی را سعودیها ایفا می نمودند.
به هر حال آنچه به نظر می رسد اینکه شخصیت مرسی به عنوان نماد اخوان المسلمین در مصر شبیه به آقای احمدی نژاد اما به شکلی معتدل تری باشد. ایشان به دنبال احیای تفکر تمدن اسلامی در مصر است و این واقعیت را می توان از سخنرانی های وی که با قرآن شروع می شود، با آیات قران ادامه پیدا می کند و با یاد شهدای مصر پایان می پذیرد، دریافت. در این مسیر نمی توان از نقش آمریکا و اسراییل در جلوه دادن آنچه در مصر به عنوان اصلاحات به وقوع پیوسته، غافل شد. آمریکا و اسراییل علاقمندند واقعه به وقوع پیوسته را اصلاحات بنامند تا ضمن حفظ لایه های درونی، رابطه با اسراییل و تعهد به کمپ دیوید همچنان در رأس امور باقی بماند.

 *عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم 

۲۶۳۴۹

 

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.