آیت الله مصطفوی: برخی با فلسفه اسلامی عناد و دشمنی دارند/ متاسفانه در قم به فلسفه اسلامی کمتر توجه می شود

استاد حکمت در حوزه و دانشگاه و رییس گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) با تاکید بر ضرورت آشنایی طلاب و دانشجویان با فلسفه اسلامی، خوانده شدن فلسفه غرب به تنهایی را همچون سم مهلک می داند و از حوزه علمیه قم بابت ارائه فلسفه غرب و بی توجهی به فلسفه اسلامی گله دارد. او مهم ترین چالش های پیش روی شیعیان را مهدویت و اثبات عقلانی آن و همچنین مشکل خرافه گرایی می داند و معتقد است علما و فضلا باید بتوانند با دلایل عقلی به روشن شدن ذهن جوامع و رفع شبهات بپردازند.

آیت الله سیدحسن سعادت مصطفوی که از منظر عقلگرایی و تعقل به موضوعات دینی می نگرد، با عقل گرا توصیف کردن شیعه تصریح کرد: شیعه مسایل را از دیدگاه عقل بررسی می کند زیرا قرآن و روایات هم نسبت به امور عقلی عنایت داشته و فرمایش قرآن و روایات معصومین چیزی برخلاف عقل صریح نیست.

او با بیان اینکه ممکن است در قرآن و روایات مطالبی باشد که عقل درک نکند اما یک جایی که عقل بفهمد که کاری بد و باطل است، قرآن و روایات هم نمی گویند که صحیح است، اظهار کرد: به عنوان مثال ما طبق عقل فهمیده ایم که خدا را با چشم نمی توان دید زیرا چیزی که دیده می شود باید در جهت باشد و شیئی که در جهت نیست، قابل رویت نیست. شیئی هم که در جهت است باید جسم باشد اما چون خداوند فوق است با چشم دیده نمی شود.

مصطفوی که در طول مصاحبه تاکید دارد به نقش عقل در پذیرش شیعه و اسلام بپردازد، با بیان اینکه اگر در قرآن آیه ای باشد که سطح ظاهر از آن استفاده می شود، ما یقین می کنیم که مراد ظاهر نیست، بیان کرد: قرآن از الفاظ مجازی بسیار استفاده می کند. به عنوان مثال در آیه شریفه ای آمده است که «وجوه یومئذ ناظره الی ربها ناظره؛ اشخاص با وجاهتی که چهره هایشان در آن روز رستاخیز شادان و از نضرت نعیم و جنت ذات می درخشد در حالی که به سوی پروردگارش ناظر هستند و می نگرند.» آقایان تعبیر می کنند که کلمه نظر وقتی به فی متعدی شود، به معنی فکر است، اما وقتی به الی متعدی می شود به معنای نگاه کردن به چشم است لذا اشاعره معتقدند که وقتی در آیه آمده است که ناظر الی یعنی خدا به چشم دیده می شود اما ما می گوییم که چون این مساله محال عقلی است و با اصول دیگر ما هم در تناقض است لذا این آیه مجمل است.

این استاد حکمت در حوزه و دانشگاه با بیان اینکه رب معنای عام دارد گفت: یک معنای دیگر رب، پیامبر (ص) است که ما را تربیت کرده و مربی ماست اما چون رب العالمین گفته شود، مختص خداست.

مصطفوی با تاکید بر اینکه کلمه رب مشهود است و شاید به معنای این است که در قیامت مردم پیامبر (ص) را می بینند، اظهار کرد: شاید آیه شریفه قرآن در مورد شهدا که می فرماید «و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون» نیز به این معنا باشد که شهدا نزد پیامبر (ص) روزی می خورند و نه خداوند لذا طبق استدلال بنده وقتی آیه مجمل می شود، نمی توان استدلال کرد.

او افزود: البته بعضی مفسرین هم احتمال داده اند که این مساله ای در تقریر است یعنی الی ربها ناظره، الی نعمت ربها ناظره یا الی لطفها ناظره بوده است که در اینجا نعمت و لطف در تقریر است زیرا وقتی مساله ای عقلا محال است، پس باید در تقریر باشد؛ مثل حضرت یعقوب که فرزندانش تهمت دزدی به برادرشان زدند و گفتند که اگر باور ندارید از ده سوال کنید. در اینجا از ده که سوال نمی شود، بلکه از مردم ده سوال می شود.

مصطفوی بیان کرد: در این آیه هم وقتی گفته می شود که الی ربها ناظره یعنی الی نعمت ربها که بهشتیان در قیامت به نعمت خدا توجه دارند؛ البته احتمال سوم هم این است که کلمه الی حرف جر نباشد و مفرد آلاء باشد. آلاء هم به معنای نعمت هاست که الی مفرد آن است. پس این آیه می گوید که نعمت های خدا را نگاه می کنند بنابراین نیاز نیست که چیزی را در تقریر بگیریم.

این استاد حکمت در حوزه و دانشگاه با بیان اینکه وقتی یک کلام سه احتمال به آن می رود، نشان می دهد که بعضی آیات قرآن دو پهلو و چند پهلو هستند، تصریح کرد: کسانی که می خواهند در بین مردم فساد بیندازند، از آیات متشابه استفاده می کنند. پس ما در قرآن آیه صریحی نداریم که بگوییم می توان خدا را با چشم دید زیرا این مساله خلاف عقل است و شما استفاده ای از آیه ای کرده اید که این استفاده خلاف عقل است.

مصطفوی افزود: همچنین در قرآن گفته می شود که الرحمن الی العرش …، رحمان بر عرش است و عرش را به معنای تخت می گیریم که این مساله هم خلاف عقل است که خداوند بخواهد بر تخت بنشیند چراکه عرش لفظ مجازی است که می تواند به معنای مظهر قدرت باشد.

او با تاکید بر اینکه چون اهل سنت بر ظاهر استدلال می کنند، ظاهرگرا هستند، خاطرنشان کرد: آنها معتقدند که خدا آن بالا بر تخت نشسته است یا حنبلی ها می گویند که احمدبن حنبل نزد خداست تا خدا تنها نباشد زیرا این اهل سنت ظاهر الفاظ را می گیرند و به عقل کاری ندارند؛ البته در اهل سنت هم افرادی مانند امام فخر رازی و غزالی هستند که عقل گرا هستند و این مساله عمومیت ندارد.

مصطفوی بر عقل گرا بودند شیعیان تاکید کرد و گفت: شیعه فقط مسایلی که مطابق عقل باشد را می پذیرد مثل اینکه عقل ما می فهمد که باید در مقابل خدا کرنش کرد؛ البته چون عقل نمی فهمد که کرنش چگونه باید باشد، تابع وحی می شود؛ به عنوان مثال عقل نماز و حج را درک نمی کند و نمی داند که چرا باید به اینگونه ادا شود لذا تابع وحی و تسلیم می شود.

او با بیان اینکه ما تابع قاعده کلی “کل ما حکم به العقل حکم به الشرع” هستیم، تصریح کرد: هر چیزی که عقل حکم کند، شرع هم حکم می کند. عقل می گوید ظلم و آدم کشی و خیانت و کفران نعمت بد است، شرع هم می گوید بد است اما عکس قضیه وجود ندارد. یعنی هر چیزی که شرع حکم کند الزاما عقل حکم نمی کند زیرا عقل زمانی حکم می کند که بر علت آن مطلع شود لذا اگر بر علت مطلع نشود، حکم نمی کند و چون تسلیم است و پیامبر (ص) را قبول دارد، در اینجا ساکت می شود و تابع محض است.

مصطفوی یادآور شد: ما در اثبات ذات خدا که این خدا مبداء دارد، عالم آفریننده ای دارد که جزء و ترکیب ندارد و واجب الوجود است، از عقل استفاده می کنیم اما در اصول و عقاید تقلید نمی کنیم. عقل ما می گوید که این عالم که ایجاد شده، ایجاد کننده ای لازم دارد که این ایجاد کننده نباید از طرف کسی ایجاد شده باشد، پس آن خدای واحد است که جسم نیست.

او با بیان اینکه ما در اثبات پیامبر (ص) هم به عقل رجوع می کنیم و می گوییم که خدا برای نشان دادن خیر و شر باید نماینده ای بفرستد که این نماینده پیامبران الهی هستند که یک به یک آمدند تا به پیامبر اسلام (ص) رسید، گفت: پیامبر اسلام (ص)

دارای معجزاتی است که عقل معجزات متواتر قطعی مانند قرآن یا شق القمر را دریافت کرده است لذا عقل از آنها استفاده کرده و می گوید که پیامبر، قطعا پیامبر خداست.

مصطفوی افزود: از طرف دیگر عقل می گوید که پیامبر باید معصوم باشد و از گناه و خطا به دور باشد لذا ما آن را ثابت کرده ایم و به دستورات آن گوش می کنیم و بعد از آن هم خلافت و ماجرای غدیرخم را ثابت می کنیم که به امر خدا برگزار شده است زیرا اگر پیامبر (ص) به امر خود این کار را انجام می داد، تابع هوای نفس بود که این مساله هم با عقل ما که ایشان را بدور از گناه و خطا ثابت کرده ایم، در تناقض است.

او با بیان اینکه ما خلافت و جانشینی پیامبر (ص) را یکی از این راه ثابت می کنیم و مساله دیگر اینکه پیامبری که مسلکی را ایجاد می کند وقتی می خواهد برود باید جانشینی را تعیین کرده باشد، تصریح کرد: در هر دین و مرامی، هیچ کس مردم را به حال خود رها نمی کند. به گفته سنی ها، در زمان مرگ ابوبکر هم به او گفتند که کاری کن تا مردم کسی را انتخاب کنند، او هم گفت که مردم مانند گله گوسفندی هستند که نیازمند چوپان هستند. پس چگونه می شود که کار پیامبر را نفی می کنند؟

مصطفوی رفتار برخی از اهل تسنن را نوعی تناقض در عقیده دانست و اظهار کرد: عقل حکم می کند پیامبری که به زمانه آگاه است مردم را بی سرپرست رها نکند لذا عقل انسان می گوید حالا که می خواهی بمیری ممکن است بین مردم اختلاف و فتنه و کشتار رخ دهد لذا یا جمعی را تعیین کن یا یک فرد را معرفی کن و این نگاه، نگاهی است که در تمام پیامبران دیده می شد. به عنوان مثال حضرت موسی که به کوه طور می رفت، برادرش هارون را جانشین خود می کند و می گوید که جانشین من باش و اصلاح کن تا به فساد نیفتند. پس وقتی حضرت موسی ۳۰ روز می خواهد به طور برود، جانشین تعیین می کند، در حالی که بنی اسراییل در خداپرستی سابقه ای بیشتر از باقی مردم آن زمان دارند لذا به مراتب اولی پیامبر ما که اصحابی با سابقه بت پرستی دارند و به سفر آخرت می روند، مردم را رها نمی کنند و جانشین تعیین می کنند.

این استاد حکمت در حوزه و دانشگاه، تعیین نکردن جانشین از جانب پیامبری که عالم به زمان است را خلاف قرآن و عقل دانست و بیان کرد: ما ثابت کردیم که جانشینی پیامبر الزامی است و شخص تعیین شده هم طبق فرمایش خدا در سوره توبه باید سه خصوصیت داشته باشد؛ یعنی باید ایمان آورده باشد، هجرت کرده باشد و جهاد کرده باشد لذا فرد اولی که این خصوصیات را دارد، علی(ع) است که قابل انکار نیست.

مصطفوی با تاکید بر اینکه عقل ما از قرآن کمک گرفته و با قیاس اولویت به این نتیجه رسیده است که امیرالمومنین (ع) باید جانشین پیامبر (ص) باشد، تصریح کرد: در اینجا عقل و نقل با هم پیوند خورده و آنها در برابر برهان عقلی ما هیچ حرفی ندارند؛ حتی در کتاب علامه حلی، دو هزار دلیل عقلی و نقلی آورده شده است و بزرگان دیگری مانند ابن سینا هم وقتی در مساله امامت به امام علی(ع) می رسد، می گوید که امام باید از همه بالاتر باشد در اخلاق، از همه عالم تر باشد و از همه شجاع تر باشد تا کسی به شجاعت آن نرسد که این خصوصیات فقط در امام علی(ع) دیده می شد.

او ادامه داد: ابن سینا در فصل پنجم از مقاله آخر کتاب شفا آورده است که واجب است، پیامبر واجب کند اطاعت از کسی که جانشن خود کند و کسی که جانشین وی می شود باید در سیاست مستقل باشد، عقلش اصالت داشته باشد، در او اخلاق شریفه مانند شجاعت و عفت و حسن تدبیر باشد و دانا باشد تا از او داناتر نباشد.

مصطفوی با بیان اینکه این فرمایش شیخ الرییس تصریح می کند که پیامبر باید جانشین تعیین کند و مردم را هم باید امر به متابعت نماید، خاطرنشان کرد: امتیاز شیخ الرییس در بین حکما این است که عقلگراست و این شیخ در زمانی که حکومت شیعه ای وجود نداشت، چنین مطلب محکم و استواری را بیان می کند.

این استاد حکمت در حوزه و دانشگاه با بیان اینکه فلسفه بنیه عقلی انسان را تقویت می کند اما متاسفانه برخی آقایان هستند که با فلسفه اسلامی عناد و دشمنی دارند، خاطرنشان کرد: غالب فلسفه غرب، کفر است و روی اسلام کار نمی کند اما متاسفانه در قم فلسفه غرب به طور آزاد تدریس می شود و به فلسفه اسلام که تمامش خداست، کمتر توجه می شود یا حتی گفته می شود که فلسفه اسلامی خوانده نشود.

مصطفوی با تاکید بر اینکه کسی که فلسفه غرب می خواند، عقاید سستی دارد مگر اینکه فلسفه اسلامی هم خوانده باشد، اظهار کرد: متاسفانه فلسفه غرب دائما ایجاد شک می کند. بنده در سفری به اندونزی در جمع استادان دانشگاه محمدیه سخنرانی داشتم که وقتی در مورد فلسفه غرب از من سوال کردند گفتم که فلسفه غرب انسان را در آبادی می گرداند اما به آبادی نمی رساند و نسبت فلسفه غرب مانند بنی اسراییل است که به موسی گفتند که اگر می خواهی اورشلیم را بگیری، با خدا برو و شهر را فتح کن. خداوند هم به آنها گفت که تا چهل سال نمی توانید به آنجا بروید و همین هم شد.

او با بیان اینکه فلسفه اسلامی وقتی شک ایجاد می کند، به آن جواب می دهد یا اگر خراب کند، در صدد آبادی آن بر می آید، به شفقنا گفت: ما نمی گوییم که طلاب فلسفه غرب را نخوانند اما می گوییم که فقط خواندن فلسفه غرب برای دانشجوی ما سم مهلک است.

این استاد حکمت در حوزه و دانشگاه افزود: البته در ادوار مختلف فلسفه ما بسیار ترویج داشت، به نوعی که در زمان امام راحل فلسفه اسلام در قم بسیار خوب خوانده می شد و امام هم فلسفه و هم عرفان را ترویج می کردند اما متاسفانه حدس می زنم که بعد از امام، بعضی آقایان برای مخالفت، آن را تحریم کردند و چون امام حامل این پیام بود، خواستند آن را پایین بیاورند.

مصطفوی با اشاره به اینکه خدمت مقامات عالی این دغدغه را بیان کردم و ایشان هم دستور دادند که مرکزی برای فلسفه اسلامی درست شود که در آن زمان حدود ۲۰۰میلیون تومان هم بودجه برای این مرکز در نظر گرفته شد، گفت: این مرکز ساخته شد و در حال کار است اما متاسفانه جایی نیست که عموم بتوانند از آن استفاده کنند زیرا بعضی آقایان شرط کرده اند که اگر کسی فلسفه بخواند، حقوقش را قطع می کنیم؛ البته غربی ها به طرف فلسفه اسلامی علاقه دارند اما از برخی در قم ناراحت هستم که چرا اینگونه است؟

او در حاشیه ی بحث خود حتی به خواب اشاره می کند: در ۱۹ ذی الحجه گذشته در عالم رویا امام راحل را دیدم که با حالت عصبانی به بنده گفتند که چرا به قم نمی روی که من هم بیان کردم که شرایط برای رفتن و تدریس بنده جور نیست اما ایشان مجددا با عصبانیت تاکید کردند که باید بروید. بنده هم دیدم که بحث کردن با امام صحیح نیست لذا یک روز مهلت خواستم تا فکر کنم. در خواب گذشت آن یک روز را دیدم تا اینکه خدمت امام رسیدم و به ایشان عرض کردم که چون شما می فرمایید، چشم می روم. این خواب برای مقامات هم تعریف شده است که ایشان هم فرموده اند که من هم می گویم که آقای مصطفوی باید تدریس را ادامه دهند.

مصطفوی با طرح این سوال که چرا به نیاز آموزش های فلسفه به طلبه ای که باید مجهز به سلاح عقل باشد و باید با مردمی که هزاران شبهه دارند مواجه شود، بی توجه هستند؟ اظهار کرد: خطبه های اول نهج البلاغه مضمون عقلی دارد و بدون عقل و خواندن فلسفه این خطبه ها را نمی توان درک کرد. هم چنین در اصول کافی روایاتی در خصوص خدا و صفات خدا هست که جز با اطلاعات فلسفی نمی توان فهمید لذا به تمام برادران و خواهران که در صراط تحصیل هستند، لازم می دانم و سفارش می کنم و واجب می دانم که فلسفه را بخوانند و نسبت به فلسفه اسلامی بی توجه نباشند.

او فلسفه شیخ الرییس را سالم تر از باقی کتب فلسفه دانست و تصریح کرد: آقایان بیشتر با فلسفه ملاصدرا مخالف هستند که صریحا وارد مباحثی مانند اصالت وجود و وحدت شخصیه وجود می شود و نظر بعضی عرفا را که کفر است، مخلوط می کند اما بنده می گویم که اگر نمی خواهند حکمت متعالیه را بخوانند، لااقل الهیات شیخ الرییس را بخوانند زیرا فلسفه فکر را باز می کند و فکر را از راکد بودن خارج می کند.

این استاد حکمت با بیان اینکه درس فقه و اصول امام راحل به خاطر احاطه فلسفی و عرفانی که ایشان داشتند، حتی قبل از رهبریت و مرجعیتشان، شلوغ ترین کلاس درس در قم بود، یادآور شد: ایشان مسایل اصول را طوری بیان می کردند که با مسایل اصول دیگران فرق داشت لذا تقاضا دارم تا به نسل آینده بیندیشند و فلسفه شیخ الرییس را آزاد کنند یا شرح منظومه سبزواری را درس دهند.

او با بیان اینکه مقامات عالی هم متاسف هستند که شرح منظومه در قم تدریس نمی شود، گفت: حوزه مدیریت قم باید نگاه دیگری به این مساله داشته باشد تا دانشجویان با آن آشنا شوند لذا از آقایان و مراجع عظام مخصوصا پیشکسوتانی مانند آیات عظام وحید خراسانی و صافی تقاضا دارم تا لطف بیشتری به فلسفه نشان دهند تا این چراغ در قم خاموش نشود.

مصطفوی با اشاره به مهم ترین چالش های فکری شیعه، مهم ترین چالش را مهدویت دانست و به شفقنا گفت: ما معتقدیم که امام زمان(عج) می آیند و جهان را اصلاح می کنند اما کسانی که خلاف شیعه هستند، بیان می کنند، چگونه می شود که یک انسان اینقدر عمر کند یا می گویند چگونه می شود که حکومت جهان را یک نفر بر عهده بگیرد.

او با بیان اینکه مهدویت چالشی است که جا دارد تا با برهان عقلی روی آن بحث شود، اظهار کرد: همه مسلمانان معتقدند که حضرت عیسی زنده است و حدود دو هزار سال عمر کرده است اما اینکه چرا خدا باید یک نفر را نگه دارد تا به اینجا برسد، برای این است که ثابت شده انسانی که به دنیا می آید صفت هایی را در ژنهای توارثی دارد که اگر فردی باشد که شجاع باشد و غم دین داشته باشد و تحت تاثیر هیچ شیئی واقع نشود، باید ارث ببرد که اینگونه خصوصیات فقط در میان پیامبران و ائمه است لذا باید از میان آنها انتخاب شود بنابراین خداوند حضرت مهدی(عج) را نگه می دارد تا بر اساس اصول توارثی و طبق قانون طبیعت این خصوصیات به ایشان به ارث برسد.

مصطفوی افزود: اینکه حکومت جهان را می گیرد به این علت است که طبق روایات، دنیا پیش از ظهور منحل می شود زیرا کشورهای دنیا آنقدر جنگ می کنند و به جان هم می افتند که مردم ابرقدرتی نمی بینند و در این زمان است که آن مصلح، زمانه را جمع می کند لذا در آن زمان، جهان مانند زمین خشک خواهد شد که مردم به دنبال باران یا همان منجی خواهند بود؛ البته ما می دانیم که امام زمان یارانی دارند که اسباب دفاع را آماده می کنند تا امام با آنها ظهور کنند.

او اظهار کرد: بنابراین اختلاف ما با اهل سنت در این است که آنها می گویند آن فرد مرده و ما می گوییم زنده است و طبق فرمایش پیامبر، اگر زمان مرگش هم فرا برسد، خداوند آن روز را به قدری طولانی می کند تا ایشان ظهور کند. از این رو مهدویت یک چالش بزرگ است که طلاب و فضلا باید با دلایل عقلی آن را اثبات کنند.

مصطفوی با بیان اینکه خرافات هم دیگر چالش شیعه در عصر حاضر است، گفت: مشکل دیگر شیعیان خرافات است که باید از خود دور کنیم.

او ادامه داد: مساله دیگری که به عنوان چالش مطرح می شود، سایت هایی است که باید با تشکیل سایت های شیعی و کار کارشناسانه دقیق جلوی آنها را گرفت زیرا جوانان ما معمولا بی خبر هستند و کمتر به مساجد رجوع می کنند لذا سایت هایی مانند سایت شفقنا می تواند در این راستا تاثیرگذار باشد؛ البته بنده هم حاضرم تا در این جهت به قدر خودم به شما کمک کنم تا قدمی در جهت تشیع برداشته باشیم.

این استاد حکمت در پایان، گامی که شفقنا برای شیعیان برداشته است را یک گام بسیار خوب دانست که می تواند منشأ کارهای خوب شود چرا که از طرف بسیاری از مراجع هم تایید شده است.

به گزارش خبرنگار شفقنا، آیت الله سیدحسن سعادت مصطفوی، فرزند مرحوم آیت الله سید محمد سعادت مصطفوی متولد سال ۱۳۱۵ در شهر قائن است که از ۱۲ سالگی فراگیری علوم دینی را آغاز کرده و در سن ۲۹ سالگی به درجه اجتهاد دست یافته است. ایشان از محضر استادان بزرگواری همچون پدر بزرگوارشان (در تمام دروس سطح و یک دوره خارج فقه و اصول، ادبیات، شرح منظومه، مکاسب و نیز یک دوره کامل حکمت مشاء)، آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی فرزند شیخ محمد آملی از رجال مشروطه (یک دوره چهار ساله فقه خارج)، آیت الله حاج شیخ محمد حسین ثقفی تهرانی از شاگردان آخوند خراسانی و هادی تهرانی و هم مباحثه مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی (یک دوره پنج ساله خارج کفایه الاصول)، استاد شیخ محمد علی حکیم تشکر شیرازی (یک دوره عرفان نظری و ذوقی) و آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (یک دوره پنج ساله حکمت متعالیه و اسفار به طور کامل) بهره برد. او در مجامع علمی به عنوان یک حکیم سینوی شناخته می‌شود و تسلط فراوانی بر اندیشه‌های ابن‌سینا دارد. کلاس‌های درس او همواره مشتاقان فلسفه و حکمت اسلامی از داخل و خارج از دانشگاه را به خود جذب کرده است و علاوه بر تدریس حکمت در دانشگاه امام صادق علیه السلام و برخی مراکز دانشگاهی دیگر، در حوزه‌های علمیه قم (مدرسه علمیه دار الشفاء) و تهران (مدرسه علمیه مروی) نیز به تدریس اشتغال دارد.

مجموعه آثار ایشان هم‌اکنون توسط معاونت پژوهشی دانشگاه در دست تدوین و انتشار است. او که از سال ۱۳۶۳ عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) بوده، به مدت ۹ سال ریاست دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد این دانشگاه و به مدت ۴ سال ریاست دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را بر عهده داشته‌است و اکنون نیز ریاست گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) را عهده‌دار است. موسسه بیت الحکمه با هدایت و سرپرستی ایشان به عنوان یک مؤسسه برای ترویج مکتب قرآن و اهل بیت (ع) شکل گرفته و در حال فعالیت است. او سال‌هاست که در مسجد جامع نیاوران به اقامه نماز جماعت مشغول است. او حدود ۶ سال هم پس از خروج شاه پهلوی از ایران، حفاظت کاخ نیاوران را عهده دار بوده است.

/۶۲۶۲

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.