گردآوری توسط گروه سیاسی ممتاز نیوز
موضوع وحدت اصولگرایان، دست کم در دو انتخابات گذشته، به شکل جدی مطرح بوده است و این بحث پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و شکست این جریان در انتخابات، به موضوعی مهم و در عین حال سخت و پیچیده تبدیل شده است؛ پیچیدگیای که این وحدت را از نگاه برخی، غیرممکن و دور از دسترس مینماید.
حجتالاسلام حسین ابراهیمی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در عین حالی که معتقد است “اختلافات زیاد نیست و رسیدن به وحدت دور از دسترس نیست”، تأکید دارد که اصولگرایان در هیچ دورهای به وحدت کامل نرسیدند.
مشروح این گفتوگو در ادامه میآید.
تلاشهایی با محوریت جامعه روحانیت مبارز شکل گرفته تا همه اصولگرایان را زیر یک چتر واحد گرد آورد. به نظر شما به عنوان عضوی از جامعه روحانیت، آیا اصلا اصولگرایان با مختصاتی که امروز دارند، میتوانند با هم به وحدت برسند؟ این وحدت، شدنی است؟
تا حدود زیادی اصولگرایان در مسائل مهم وحدت دارند، در جزئیات طبیعی است که اختلافنظرهایی وجود داشته باشد. مصداقش هم نوع آرایی است که در مجلس داده میشود. در مجلس هر کجا که تصمیم میگیرند وحدت دارند.
چقدر از این وحدت زیر چتر جامعتین شکل میگیرد، مخصوصا با وجود فقدان آیتالله مهدوی کنی چطور این وحدت محقق خواهد شد؟
جامعتین دو تشکل هستند و این دو تشکل شخصیتهایی در درون خود داشتند که به لقای حق تعالی شتافتند که هر کدامشان یک آیت الله مهدوی بودند؛ مانند شهید مطهری، شهید مفتح، شهید باهنر، شهید محلاتی، آیتالله انواری و مرحوم شاهآبادی. اینها در قبل و بعد انقلاب در جامعه روحانیت بودند. جامعه روحانیت و جامعه مدرسین تشکلهایی هستند که در حقیقت دو بال پرتوان امام (ره) بودند. خوشبختانه این دو تشکل بعد از انقلاب راه را گم نکردند.
البته آقای مهدوی کنی شخصیتی بودند که همه ما از فقدانشان تأسف میخوریم اما این طور نیست تشکیلات جامعه روحانیت یا جامعه مدرسین قائم به فرد باشد که با شهادت و یا درگذشت فردی از هم بپاشد. این تشکلها با همان قدرت قبل راهش را ادامه میدهد. جامعه روحانیت مثل گذشته فعال است و حتی در ایام فوت آیتالله مهدوی کنی نیز فعال بود. جلساتگزار میشود و مشکلی در روند جامعه وجود ندارد.
باید به این نکته دقت داشت که در هیچ دورهای همه اصولگرایان به اتحاد نرسیدند، اما مجموعه اصولگرایان یعنی اکثریت آنها جامعتین را حجت میدانند؛ چراکه راه و روش آنها را روشی منطبق بر نظرات امام و رهبری میدانند. جامعتین خودشان را موظف میدانند که هیچگاه از مسیر ولایت خارج نشوند و همواره از تجربیات گذشته استفاده میکنند.
این تلاشها برای رسیدن به وحدت مربوط، چقدر استراتژیک است؟ به نظر میرسد این تلاشها بیشتر ناظر به انتخابات مجلس دهم است تا اینکه یک برنامه بلندمدت باشد.
جامعتین تلاش میکند که در جامعه اسلامی وحدت باشد. ما به امت واحده قائل هستیم و تأکید داریم که باید در این راه تلاش کرد. قبل و بعد از انقلاب، جامعتین نقش پدری داشتند، هر کس شایسته است رشد میکند و کسی که شایستگی ندارد نمیتواند رشد کند. اصولگرایی معنایش یک حزب و جریان نیست، هرکس اسلام ناب را گسترش دهد اصولگراست. هر کس به اسلام ناب پایبند است و انقلاب و رهبری را قبول دارد و بر اساس اندیشههای آنها حرکت میکند، اصولگراست.
شما از این سخن گفتید که اکثریت اصولگرایان محوریت جامعتین را قبول دارند. آیا پایداری هم همین دیدگاه را دارد؟ حتی آنچه شما درباره وحدت آرای اصولگرایان مجلس گفتید، موارد نقض زیادی از سوی پایداری دارد. تندروها در این وحدت چه جایگاهی دارند؟
ما معتقد نیستیم که همه پایداریها افراطی هستند بلکه درون این تشکل افراد افراطی وجود دارد. اینها افراد صالح هستند. من معتقدم که اینها به نظام رهبری و امام اعتقاد دارند ولی درونشان افراطی است، در بین همه جریانها افراطی وجود دارد. ما اختلاف آنچنانی نداریم.
در مجلس هم اتفاقا با همه اختلافاتی که ممکن است وجود داشته باشد و طبیعی هم هست ولی در موضوع فتنه، همه اصولگرایان اتفاق نظر دارند و رأیشان در این زمینه یکی است. این یعنی اینکه اصولگرایان با هم هستند، پایداریها و سایر اصولگراها با هم هستند.
آنچه امروز به عنوان یکی از چالشهای پیش روی اصولگرایان مطرح است، کهولت سن اصولگرایان سنتی است. در واقع به نظر میرسد که اصولگرایان کمتر از اصلاحطلبان در جذب نسل جوان موفق بودهاند. نظرتان در این زمینه چیست؟
من این مطلب را قبول ندارم. شما در انتخابات شوراها و مجلس دیدید که جوانان اصولگرا کاندیدا میشوند. من احساس میکنم اتفاقا نسل جوان با اصولگرایان همراهاند. حتی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری اگر تعدد کاندیداها نبود و آرا متمرکز میشد، میدیدید که آرای اصولگرایان کم نبود. اصولگراها موفق هستند و حتی باید بگویم که تعداد زیادی از اصولگرایان، آقای روحانی را اصولگرا میدانستند و اصولگراها هم به وی رأی دادند.
اگر آقای روحانی انتخاب شد، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت بود. وی شخصیتی است که همواره در کنار امام و رهبری بوده چراکه در همان ایام، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی بود. حتی در شورای مرکزی جامعه روحانیت، افرادی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، طرفدار آقای روحانی بودند. برخی در ستادهای آقای روحانی بودند و جامعه روحانیت چهرههای شناخته شده و معتدل هستند.
به نظر من، اینکه گفته شود آقای روحانی با رأی اصلاحطلبان رئیس جمهور شد، حرف درستی نیست و بر واقعیت منطبق نیست. انتخاب آقای روحانی را نباید دلیلی بر کم بودن آرای اصولگرایان دانست چرا که بخشی از اصولگرایان به ایشان رأی دادند.
انتهای پیام/
خبرگزاری آنا
باز نشر: سایت خبری تحلیلی ممتاز نیوز www.momtaznews.com