استودیوهای زیرزمینی، دوبله را تهدید می‌کند

۳۰م آذر ،

جام جم آنلاین: معصومه آقاجانی، متولد ۱۳۳۸ و فارغ‌التحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران، کار هنری‌اش را سال ۱۳۵۳ با تئاتر «بام‌ها و زیربام‌ها» نوشته غلامحسین ساعدی آغاز کرد و سپس جذب دوبله شد.

صدای او را در آثاری چون مورد عجیب بنجامین باتن، گروه فالک، عصر سفید، غوطه در منجلاب، جنایت و مکافات و بینوایان شنیده‌ایم و در سریال‌های زیر تیغ، کلانتر، مهر و ماه و بشارت منجی، شاهد بازیگری‌اش بوده‌ایم.

آقاجانی در سریال «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی که از شبکه سه در حال پخش است هم بازی کرده است. در این گفت‌وگو، آقاجانی از مشکلات دوبله ایرانی و چشم‌انداز فرصت‌ها و چالش‌های آن سخن گفته است.

در تعریف دوبله، این ابهام وجود دارد که دوبله هنر است یا تکنیک. شما به عنوان یک دوبلور، آن را به کدام نزدیک‌تر می‌دانید؟

واقعیت این است که دوبله به خودی خود و مستقل هنر نیست، بلکه یک تکنیک است که اگر در زیباترین شکلش اجرا شود باز هم در خدمت هنر هفتم است و البته این چیزی از ارزش‌های دوبله و بخصوص دوبله ایرانی که یکی از قوی‌ترین‌ها در دنیاست کم نمی‌کند، به طور مثال نگاه کنید به منوچهر اسماعیلی که ساعت‌ها پشت میکروفن می‌نشیند و یک کار معمولی را به یک کار ماندگار و فاخر تبدیل می‌کند.

عده‌ای اعتقاد دارند دوران طلایی دوبله در ایران سپری شده است. با این نظر موافقید؟

آفتی که به نظرم در افکار ما وجود دارد این است که همه دنبال یک دوران طلایی می‌گردند. این نوع نگرش به دوبله حتی به زندگی و هنر درست نیست. ما باید یاد بگیریم هر لحظه زندگی طلایی است و همیشه به دنبال یک دوره قبل طلایی یا سپری شده یا یادگارهای قبل متوقف نشویم. دوبله با بازیگری رابطه مستقیم دارد. زمانی ادبیات داستانی به فیلمنامه تبدیل می‌شد و هنرپیشه یا بازیگر جایگاه بالایی داشت و این سبب می‌شد بازیگرها در یادها بمانند، نه به این دلیل که آن بازیگرها از بازیگران امروز جهان بهتر بازی می‌کردند، بلکه سینما در آن دوره بازیگرسالاری را تجربه می‌کرد، در حالی که الان سینما در حال تجربه کارگردان‌سالاری است، بنابراین باید گفت زمانه عوض شده، سینما عوض شده و بازیگری و دوبله هم دچار تحولات بنیادی شده و این اصلا بد نیست و جذابیت‌های خاص خود را دارد.

اگر بخواهیم یک مقدار مصداقی‌تر صحبت کنیم در دهه ۵۰ دوبلورهایی مانند خانم ژاله کاظمی، مقبلی، اسماعیلی، مقامی و… بودند که صداهایشان به اصطلاح شخصیت داشت ولی الان دیگر این طور نیست و صداهای جدید دوبله بیشتر ادای آن صداها را درمی‌آورند. نظر شما چیست؟

من با این نظر موافق نیستم، صداهای جدید دوبله در ایران جایگاه خاص خودشان را پیدا کرده‌اند و اصلا دلیلی ندارد کسی بخواهد صداهای قبل تقلید را کند.

یعنی شما فکر می‌کنید به سمت بهتر شدن دوبله می‌رویم؟

من این طور فکر می‌کنم. دوبله ایرانی در حال تجربه صداهای جدید و جوان است، اما چالش‌های دوبله ایرانی هم کم نیست. شاید کمی هم افت کرده باشد ولی در کلیت، دوبله در حال زوال نیست و پیش می‌رود.

تلخ‌ترین تجربه‌ای که در دوبله داشته‌اید، چه بوده است؟

تلخ‌ترین تجربه وقتی است که یک فیلم یا سریال خریداری، ترجمه و دوبله می‌شود اما پخش نمی‌شود.

دیگر چه آفت‌هایی دوبله ایرانی را تهدید می‌کند؟

ما به عنوان اعضای خانواده دوبله و گویندگان فیلم، یک هیات بررسی و ارزیابی نداریم. ما که نمی‌توانیم کارهایمان را خودمان ارزیابی کنیم، این وسط حلقه‌ای باید باشد. دوبله به حمایت نیاز دارد.

در دهه ۶۰ خیلی از فیلم‌های سینمایی داخلی دوبله می‌شد و خاطره شدن آن فیلم‌ها هم بیشتر به دلیل دوبله‌های آنها بود. به نظر شما این کار ـ بجز پیشرفت‌های تکنیکی ـ چرا ادامه نیافت؟

آقاجانی: دوبله زیرزمینی یک تهدید فرهنگی است و هرروز گسترده‌تر از قبل می‌شود. آقای ضرغامی دستور داده بود به غیر از صدای اشخاص عضو انجمن گویندگان فیلم ایران صدای دیگری نباید از صداوسیما پخش شود. اینها نقاط کوری است که باید روشن شود

همان‌طور که گفتید در دوران قبل از انقلاب و اوایل دهه ۶۰، سیستم صدابرداری سینمای ایران، سیستم صدابرداری سر صحنه نبود و این ضعف اساسی برای سینمای ایران بود. از طرفی برخی بازیگران که وارد این حرفه می‌شدند، فن بیان خوبی نداشتند به همین دلیل یک دوبلور به جای آنها صحبت می‌کرد. عملا نصف بیشتر کار را دوبلورها انجام می‌دادند. آن زمان اگر یک بازیگر ده هزار تومان برای بازی می‌گرفت یک دوبلور ۳۰ هزار تومان می‌گرفت، ولی بعدها شرایط بهتر شد و سیستم صدای سرصحنه آمد و فیلم‌های ایرانی کمتر دوبله شد.

مهم‌ترین مشکل صنفی دوبلورهای ایرانی چیست؟

مهم‌ترین مشکل صنفی، بحث بیمه است، متاسفم از این که بگویم بیمه دوبلورها هنوز عملی نشده است.

موضوع دوبله‌های زیرزمینی بتازگی بحث‌های زیادی را مطرح کرده است. شما ریشه ظهور و بروز دوبله‌های زیرزمینی را در چه می‌دانید؟

دوبله زیرزمینی یک تهدید فرهنگی است و هرروز گسترده‌تر از قبل می‌شود. آقای ضرغامی دستور داده بود غیر از صدای اشخاص عضو انجمن گویندگان فیلم ایران، صدای دیگری نباید از صداوسیما پخش شود. آیا این دستور اجرا شده است؟ اینها نقاط کوری است که باید روشن شود تا وضع دوبله ایرانی به سامان برسد.

دستمزد متعارف و متوسط یک دوبلور ایرانی چقدر است؟

پیشکسوتی که از ستون‌های اصلی این حرفه به حساب می‌آید نهایتا ممکن است در روز ۸۰ هزار تومان بگیرد. این مبلغ که هرروز نیست و ممکن است هفته‌ای یک یا دو روز باشد. تازه این برای شخص اول است، بگذریم از دوبلورهای نقش‌های پایین‌تر که کل حقوق آنها در ماه به ۲۰۰هزارتومان هم نمی‌رسد.

یک پدیده جالب که با آن مواجه شدم، دوبلورهای سالمند بود. حضور این دوبلورها چطور است؟

چون بیمه نیستند، طبعا بازنشستگی هم ندارند، اما این طیف دوبلورها مشکلات خاص خودشان را دارند، به طور مثال یک مورد که در جریان بودم این که مسئولان واحد دوبلاژ صداوسیما خیلی دوست داشتند سطح دستمزدها را بالا ببرند تا اشخاصی که توانایی و سلامت جسمانی مساعدی ندارند با دو روز کار در هفته‌، حقوق مناسبی دریافت کنند. طرح خوبی بود، یک دوره‌ هم طرحی به نام سپاس راه انداختند. اگر دوباره این طرح را اجرا کنند و یک سری از همکاران ما که سنی از آنها قبل را زیر پوشش این طرح ببرند آن وقت، هم جا برای نیروی جدید باز می‌شود و هم اشخاص قدیمی بعد از این همه سال خدمت به یک آتیه مناسب می‌رسند.

شما سابقه بازیگری هم دارید، شاید به یادماندنی‌ترین نقش شما در فیلم «بشارت منجی» و فیلم «به رنگ ارغوان» حاتمی‌کیا باشد. چطور با وجود اشتغال به دوبله، پیشنهاد بازی در این فیلم‌ها را پذیرفتید؟

سال ۱۳۷۸ دخترم را که برای کمک به سالمندان کهریزک می‌رفت در تصادف از دست دادم. چندی بعد آقای نادر طالب‌زاده از من خواست در فیلم بشارت منجی نقش محوری مادر لازاروس را بازی کنم، اول این نقش را نپذیرفتم و از ایشان پرسیدم، چرا من را انتخاب کردید. آقای طالب‌زاده گفت یکسری از مدیران تلویزیون که برای تسلیت در مراسم دخترم شرکت کرده بودند، من را به ایشان معرفی کرده و گفته بودند این خانم در زندگی حقیقی‌اش خیلی اسطوره‌ای و هنری عزاداری می‌کند و برای این نقش مناسب است.

حالا از تلخی‌ها که بگذریم، چند نمونه از بازخوردهای جالبی که از مردم در کوچه و خیابان داشتید، بگویید.

من همیشه خدا را شکر می‌کنم به خاطر این‌که اگر سر کار می‌آیم و در قبال آن پول کمی دریافت می‌کنم اما بارها به خاطر ارتباطی که مردم با کار برقرار می‌کنند مورد لطف مادی و معنوی آنها قرار می‌گیرم. مادی از این لحاظ که چند بار پیش آمده من پای خرید یا معامله‌ای رفته‌ام و در نهایت با اصرار آن هم فقط برای این‌که مجانی نباشد بدون این‌که از من سود بگیرند پول کمی دریافت کرده‌اند. اینها همه ارزشمند است چون محبت مردم را می‌رساند.

بهمن هدایتی – جام‌جم


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.