انتظار داشتم گودزیلا مثل سوسک من را له کنه / نقدهای ویرانگر یک منتقد سرشناس

۰۸اردیبهشت،

راجر ایبرت در ۴۶ سال فعالیتش ۷۲۰۲ ریویو نوشت و با اینکه منتقد مهربانی تلقی می‌شد، نزدیک ۴۰ فیلم از تعداد نتوانستند حتی نیم‌ستاره از او دریافت کنند. برش‌های زیر از میان نقدهای منفی و بعضاً ویرانگر او در این سال‌ها انتخاب شده‌اند که شم طنز او به‌ خوبی نشان می‌دهند.

– هر چقدر هم که برای ورود به سالن پول داده‌ باشید خارج زدن از سالن، بیشتر می‌ارزد (درباره «آرماگدون»)
– «آقای ماگو» به طرزی ماورایی بد است. مرزهای عادی بد بودن را می‌نوردد، چنان که عقاب قلمرو پرواز را می‌گسترد.
– طبق تبلیغات فیلم، «مستقیم به جهنم» در سه هفته و با بودجه ناچیز یک میلیون دلار فیلمبرداری شده، اما بیشتر شبیه فیلمی است که در یک هفته و با کارت اعتباری کاکس (کارگردان فیلم) ساخته شده است.
– می‌دانستید که اگر نوع خاصی از کرم، عبور از هزار تو را یاد بگیرد و بعد شما این کرم را چرخ کنید و بدهید بقیه‌ کرم‌ها بخورند، آنها هم می‌توانند در اولین تلاش، از همان هزار تو بگذارند؟ این یکی از مرواریدهای دانش موجود در فیلم «اشباح« است. فیلمی براساس رمان پرفروش دین‌کونتز که ظاهراً با چرخ کردن بقیه‌ فیلم‌ها و خوراندنشان به این یکی ساخته شده.
-یادتان هست که بسیار از منتقدان، بازی استیو مارتین در عوضی را ستودند. اما وقتی آغاز کرد عادی‌تر و آدم‌وارتر بازی کند، شما بیشتر دوستش داشتید؟ خب شما اصلاً کاندیدای خوبی برای تماشای «ایس‌ونچورا: کارآگاه حیوانات» نیستید.
– به من گفته‌اند در ساخت «آپارتمان جو» از پنج‌هزار سوسک استفاده شده. افسرده‌کننده است، اما نه به اندازه این خبر که هیچ‌کدام از سوسک‌ها در حین تولید آسیبی ندیده‌اند.
– فیلم در شهر مختلف در اکران کالت نصفه‌شب به نمایش درمی‌آید. نصفه‌شب به اندازه کافی دیر نیست (درباره‌ فیلم «ماورا») 

– Hellbound: Hellraiser II فیلم ایده‌آلی است برای تماشاگر کم‌سلیقه و بی‌حوصله که فقط می‌خواهد هزازگاه نگاهی به پرده سینما بیندازد. برای اینکه مطمئن شود چیزی همچنان دارد اتفاق می‌افتد. اگر در این توصیف می‌گنجید احتمالاً به اینجای متن نرسیده‌اید، اما به جهنم، ما اینجا به ارائه سرویس کامل در صنعت ریویو اعتقاد داریم. قابلی ندارد.
– شاید ۲۰۰ تا سیگار دیگر می‌توانست کارساز باشد؛ سرفه کردن بهتر از بعضی از این دیالوگ‌هاست (درباره‌ فیلم «۲۰۰ سیگار»)
– آدم عبوس بی شعوری که انگار دارد در بازی پانتومیم، لئوناردو دی‌کاپریو را اجرا می‌کند (در توصیف یکی از شخصیت‌های فیلم «ماری، اهل خلیج‌فرشته‌ها»)
– از اقبال بلند من، روزی که رفتم فیلم را ببینم، حقله‌ سومش گم شده بود. دو روز بعد دوباره رفتم به اتاق نمایش که حلقه‌ گم شده را ببینم به بدی بقیه‌اش بود اما هیچ چیز نمی‌توانست این فیلم را نجات بدهد. همان‌طور که همکارم جین سیسکل گفته: «اگر حلقه‌ سوم، راش‌های گم شده‌ «آمبرسون‌های باشکوه» اورسن ولز هم می‌بود فرقی به حال فیلم نمی‌کرد» (درباره «سرخ‌پوست کوچک شهر بزرگ»)
– دیدن «گودزیلا» در کاخ جشنواره کن مثل شرکت در مناسکی شیطانی در کلیسای سن‌پیتر است (گودزیلا شخصیتی به اسم شهردار ایبرت داشت با مشاوری به اسم جین که ایبرت دربارهٔ‌شان نوشت: «این شخصیت‌ها واکنش امریش و دولین به ریویوهای برنامه‌ سیسکل و ایبرت دربارهٔ‌ی فیلم‌های قبلی‌شان («استارگیت» و «روز استقلال» بود) اما آن‌ها راحت ولمان کردند. من انتظار داشتم گودزیلا مثل سوسک لهم کند.»
– من از این فیلم متنفرم. از آن متنفرِ، متنفرِ متنفرِ متنفرِ متنفرِ متنفرِم از تک‌تک لحظات سفیهانه‌ احمقانه‌ پوچِ موهنش . متنفر از توهینی که با پیش فرض سرگرم کننده بودن فیلم به مخاطب می‌کند (درباره «نورث»)
– شک دارم هیچ کدام از عوامل فیلم متعجب یا ناامید شوند اگر ببینند تماشاگران  دارند بالا می‌آورند یا فرار می‌کنند. (درباره بازسازی «کشتار با اره برقی در تگزاس»)

۵۸۳۰۱

دانلود   دانلود


خبرآنلاین
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.