اوباما و راهبرد سرزمین سوخته در سوریه

جام جم آنلاین: باراک اوباما با شعار تغییر و مخالفت با جنگ در سال ۲۰۰۸ وارد کاخ سفید شد. او اعتقاد داشت دو جنگ عراق و افغانستان باعث شد جایگاه آمریکا در افکار عمومی جهان به خصوص در دنیای اسلام به شدت آسیب ببیند.

راهبرد اوباما در سیاست خارجی، چندجانبه‌گرایی و ائتلاف‌سازی با هدف تحقق و تثبیت هژمونی آمریکا تعریف شد تا از این طریق هم اهداف توسعه‌طلبانه آمریکا دنبال شود و هم چهره جنگ‌طلبانه آمریکا نزد افکار عمومی بازسازی شود.

اوباما که جنگ در عراق را اشتباه بزرگ بوش می‌خواند، تمرکز اصلی آمریکا را برای مبارزه با تروریسم در افغانستان تعریف کرد تا با کمک همپیمانان خود، قطار مبارزه با تروریسم را به تعبیر خود به ریل اصلی بازگرداند. خیزش‌های مردمی در خاورمیانه، دولت اوباما را وارد گیجی استراتژیک کرد.

سقوط مبارک در مصر باعث شد تا آمریکایی‌ها و همپیمانان منطقه‌ای اش به منظور بازگرداندن توازن قدرت در منطقه، سوریه را بی‌ثبات کنند تا با خروج این حلقه مهم از جبهه مقاومت، هم از گیجی خارج شوند و هم توازن مجدد قدرت را در منطقه برقرار کنند.

نقش آمریکا در بحران سوریه در چارچوب همان سیاست خارجی اوباما در سال ۲۰۰۸ تعریف شده است. در این چارچوب آمریکا به طور آشکار وارد جنگ نمی‌شود بلکه با ایجاد اجماع بین‌المللی علیه بشار اسد و با کمک همپیمانان منطقه‌ای خود، جنگ نیابتی علیه سوریه به راه می‌اندازد.

در این مسیر اتحادیه عرب و کشورهایی نظیر قطر و ترکیه، نقش آوانگارد را برای آمریکا ایفا می‌کنند. هدف حداقلی آمریکا در سوریه تداوم بی‌ثباتی با حاکمیت نیم‌بند بشار اسد و هدف حداکثری و عالی آمریکا سقوط اسد و جایگزینی حکومتی همراه با آمریکا است. بر اساس راهبرد دولت اوباما می‌توان چند سناریو برای آینده سوریه تعریف کرد:

ـ‌ سناریوی اول: تبدیل سوریه به دولتی ورشکسته (Failed state) سرزمین شام را دچار هرج و مرج می‌کند و فضای مناسب را برای پناه گرفتن گروه‌های تروریستی نظیر القاعده ایجاد خواهد کرد. تمرکز القاعده در سوریه، آستانه امنیتی افغانستان را به عنوان بزرگترین پروژه سیاست ضد تروریستی اوباما افزایش می‌دهد.

درگیری حکومت سوریه با تروریست‌ها هم تضعیف القاعده و هم تضعیف حکومت ضد اسرائیلی بشار اسد را به دنبال خواهد داشت. پس تداوم این بحران و تبدیل سوریه به سرزمینی سوخته، مبارزه دشمن آمریکا با رقیب منطقه‌ای آمریکا تعریف می‌شود.

ـ‌ سناریوی دوم: آمریکا تا زمانی که نسبت به آلترناتیو بشار اسد به نتیجه نرسد، بشار اسد تضعیف شده را ترجیح خواهد داد. قدرت گرفتن سلفی‌ها و عناصر وابسته به القاعده در سوریه برای آمریکا و اسرائیل به مراتب خطرناک‌تر خواهد بود.

به خاطر بیاوریم که متعاقب انتفاضه شیعیان عراق در سال ۱۹۹۱، جورج بوش پدر در آن سال، صدام تضعیف شده را به قدرت گرفتن شیعیان در عراق ترجیح داد و حزب بعث را در قدرت حفظ کرد.

ـ‌ سناریوی سوم: آمریکا و متحدانش تلاش می‌کنند تا با تجهیز تسلیحاتی معارضان ۷۲ ملت سوری، حاکمیت در سوریه را در آستانه سقوط قرار دهند و با افزایش خشونت‌ها، سناریوی لیبی را در سوریه ایجاد کنند. این سناریو در صورتی محقق خواهد شد که معارضان بتوانند حلب را به کنترل کامل خود درآورند و حکومت اسد به خشونت غیرمتعارفی در قبال حلب دست بزند.

ـ‌ سناریوی چهارم: آمریکا تلاش می‌کند با اجماع سازی میان مخالفان اسد و شکل دادن به دولت انتقالی طرفدار آمریکا و رژیم اسرائیل، زمینه‌های دخالت مستقیم خارجی را در سوریه فراهم کند.

ـ‌ سناریوی پنجم: تداوم بی‌ثبات‌سازی در صورت شکست سناریوهای قبلی، افزایش تحریم علیه دولت بشار اسد و مشغول به خود کردن این حکومت، به طوری که رمقی برای ایفا نقش در جبهه مقاومت نداشته باشد.

دکتر سید محمد حسینی – استاد روابط بین‌الملل دانشگاه


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.