اى کاش با آنان ‌بودم!

۰۵م آذر ،

به گزارش گروه ویژه‌نامه محّرم باشگاه خبرنگاران، به رسم همیشگی روی پله سوم منبر نشست، آقا سید همیشه همین کار را می‌کرد. آن قدر متواضع و خودمانی بود که همیشه روی پله سوم منبر می‌نشست و بالاتر نمی‌رفت. گاهی به شوخی می‌گفت: به نیت عدد جدم روی پله سوم می‌نشینم. آقا سید از سادات حسینی بود. ارادت ویژه‌ای هم به سیدالشهداء(ع) داشت. هر وقت صحبت جدش بود، اشک در چشمانش حلقه می‌زد و به قول معروف «چشمانش اشکی می‌شد».
یک سمت عبا را که از دوشش افتاده بود ‌بالا کشید. همین‌طور که روی پله سوم جابه جا می‌شد، کاغذی از جیب لباده‌اش درآورد و بسم‌ا… گفت.

بعد با همان لحن دلنشین ادامه داد: فردا روز اول محرم است. امشب می‌خواهم برایتان روضه بخوانم. جمعیت با شنیدن این حرف کمی تعجب کردند،‌ چون آقاسید هیچ وقت اهل روضه‌خواندن نبود و فقط سخنرانی می‌کرد.

نگاهی به جمعیت انداخت و انگار تعجب را از چشمان آنان خوانده باشد،‌ سینه‌ای صاف کرد و گفت: امسال ماه رمضان که قسمتم شد برای تبلیغ به استان شما بیایم، ‌با خودم عهد کردم اگر محرم هم اینجا آمدم، به واسطه نزدیکی این روستا با مشهد الرضا(ع) روضه آن آقا را برای جد بزرگوارشان بخوانم.

نقل روضه توسط محدث نامی اهل‌بیت(ع)

سپس نگاهی به کاغذ انداخت و ادامه داد: حیف است نزدیک مشهد باشی و از زبان ارباب با جدش سخن نگویی! آقای غریب ما در کتاب «عیون خبرها الرضا» تعابیر زیبایی دربارهٔ جد غریبش دارد. آقا سید برای اینکه بحث بهتر جا بیفتد، اندکی دربارهٔ «عیون خبرها الرضا» صحبت کرد و گفت؛ این کتاب جامع‌ترین کتابها دربارهٔ امام علی‌بن موسی‌الرضاست و احادیث حضرت در آن گردآوری شده است. کتاب را شیخ صدوق نوشته که یک قرن پس از امام رضا(ع) زندگی می‌کرده است. او که مقبره‌اش در قبرستان ابن‌بابویه شهرری قرار دارد، ‌کسی است که به دعای امام زمان(عج) به دنیا آمد و موفق به دیدار ایشان شد.

عاشورا، روز حزن و گریه و «روز برکت»

حالا که جمعیت سراپا گوش شده‌اند، وقتش رسیده که آقا سید سراغ اصل مطلب برود: بازخوانی اتفاق عاشورا از جمله کارهای ائمه هدی (ع) برای یادآوری روحیه ظلم‌ستیزی به شیعیان بود. آقای غریبمان هم در یکی از سخنان خویش، انتخاب ردای شهادت از سوی امام حسین(ع) را یادآور می‌شود و با اشاره به کار عظیم جدش در روز عاشورا و ثواب پاسداشت این روز می‌فرماید: هر کس روز عاشورا به دنبال انجام کارها و حوائج خود نرود، خداوند حوائج دنیا و آخرت او را بر آورده سازد و هر کس روز عاشورا، روز مصیبت و حزن و گریه‌اش باشد، خداوند روز قیامت را روز شادى و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانشان به دیدار ما روشن خواهد شد و هر کس روز عاشورا را «روز برکت» بنامد و براى منزلش چیزى در آن روز ذخیره کند، آنچه ذخیره کرده است، برکت نخواهد داشت و در روز قیامت همراه یزید، عبیدا… بن بسیار و عمر بن سعد- لعنهم‌ ا…- در پست‌ترین درجه جهنم محشور خواهد شد!

آقا سید لیوان آب را برداشت، جرعه‌ای سر کشید و ‌زیر لب سلامی بر حسین(ع) داد. همزمان جمعیت حاضر در مسجد صلوات بلندی همراه با «عجل لولیک الفرج» سر داد و منتظر ادامه صحبت‌ ماند.

«یحیی» شبیه‌ترین انبیاء به سیدالشهداء(ع)

آقا سید کاغذ را تا جلوی صورتش بالا آورد و آغاز به خواندن متن اصلی حدیث کرد: «دخلت على الرضا علیه السلام …»

خواندن حدیث که تمام شد، آقا سید گفت: این حدیث را از جلد اول کتاب «عیون خبرها الرضا» برایتان خواندم. ریّان بن شبیب گوید: در اولین روز محرم به خدمت امام رضا(ع) رسیدم، حضرت فرمودند: آیا روزه هستى؟ عرض کردم: خیر، فرمود: امروز، روزى است که زکریا(ع) پروردگارش را خواند و گفت: «پروردگارا! فرزندی پاک به من مرحمت بفرما، همانا تو دعای بندگان را می‌شنوی» و خداوند دعاى او را مستجاب کرد و به ملائکه دستور داد که به زکریا- که در محراب در حال نماز بود- بگویند که خدا به تو یحیى را مژده مى‌دهد، پس هر کس این روز را روزه بدارد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب مى‌کند.

براساس این مطلب به نقل از قدس آنلاین؛ این جمله که تمام شد، آقا سید اندکی سکوت کرد. چهره‌اش برافروخته شده بود و صدایش به وضوح می‌لرزید. ادامه داد: حضرت یحیی همان نبی خداست که شباهت بسیاری به امام حسین (ع) دارد. مهدی فاطمه در این باره می‌فرماید: حضرت یحیای پیامبر به همان گونه‌ای سر بریده شد، که سر مبارک امام حسین (ع) بریده شد، سر هر دو بزرگوار را از قفا بریدند.

حضور فرشتگان گرد حرم سیدالشهداء(ع)

حالا دیگر جمعیت هم اندوهگین بودند. آقا سید روضه سوزناک نمی‌خواند، اما آن قدر بدون حاشیه و شیوا صحبت می‌کرد که دل جمعیت به لرزه افتاده بود. آقا سید که جمعیت را آماده و پذیرا می‌دید، ادامه سخنان امام رضا(ع) خطاب به ابن‌شبیب را ترجمه کرد: اگر می‌خواهى گریه کنى، بر حسین‌بن على بن ابی‌طالب(ع) گریه کن، زیرا او را سربریدند و از بستگانش، ۱۸ نفر به همراهش شهید شدند که در روى زمین نظیر نداشتند، آسمان‌هاى هفتگانه و زمین‌ها به خاطر شهادتش گریستند و ۴ هزار فرشته براى یارى او به زمین آمدند، ولى تقدیر الهى نبود و آنها تا قیام قائم (عج) نزد قبرش با حال نزار و ژولیده باقى می باشند و از یاوران قائم(عج) می باشند و شعارشان «یا لثارات الحسین» است.صدای شیون جمعیت بلند شده بود. آقا سید نه ناز و کرشمه‌ای به کلماتش می‌داد، نه صدایش را سوزناک می‌کرد و نه حرفی از خودش می‌زد، او فقط سخنان امام رئوف را خطاب به یکی از اصحاب بازخوانی می‌کرد: اى ابن شبیب! اگر به گونه‌اى بر حسین گریه کنى که اشکهایت بر گونه‌هایت جارى شود، خداوند هر گناهى که مرتکب شده باشى- چه کوچک، چه بزرگ، چه کم و چه بسیار- خواهد بخشید. اى ابن شبیب! اگر دوست دارى پاک و بدون گناه به ملاقات خدا بروى، به زیارت‌حسین برو.

ذکری برای ثواب همراهی سیدالشهداء

مسجد کوچک روستا حالا با نوای عزاداران حسینی چنان با ابهت به نظر می‌رسید که انگار چندهزار محب سیدالشهداء(ع) را در خود جای داده است. حالا دیگر وقت آن رسیده بود جمعیت مزد وفاداری و عزاداری خود را دریافت کنند. آقا سید فراز پایانی حدیث را بیان کرد: اى ابن شبیب! اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب کسانى که همراه حسین بن على(ع) شهید شدند داشته باشى، هر گاه به یاد او افتادى بگو: «اى کاش! با آنان مى‌بودم و به فوز عظیم می‌رسیدم».

دیگر کلمات آقا سید بریده بریده به گوش می‌رسید: ابن شبیب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگین باش و در خوشحالى ما خوشحال! بر تو باد به ولایت ما، زیرا اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن سنگ محشور خواهد کرد.

انتهای پیام/پ۳


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.