این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است

https://www.momtaznews.com/wp-content/uploads/2015/04/39ab65a833136b14b4ea181b42a87d1a.jpg

حسن شاه رجب در بی قانون شعر طنزی را با موضوع محمد جواد ظریف سروده است :

لازم به بیان نیست، که پیداست شریف است
دارای کت و پیرهن و ساعت و کیف است!

کی گفته که این آدم پرزور ضعیف است؟
او که همه را یک تنه در رینگ حریف است

این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است
کارآمد و باتجربه و پخته ترین است

گم گرده میدان سیاسات همین است
با شخصیت و با ادب و خوب و وزین است

اینها همه اش هیچ! نظیف است و عفیف است
این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است

شادابی و سر زندگی اش نیک عیان است
«چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟»

انگار پسرخاله کفاشچیان است!
چون مثل وی انگار زمینگیر طلیفه ست

این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است
در خاطرش ایام هدر شب شده دارد

معشوق گرفتار تبِ تب شده دارد
حمّام قوانین مصوب شده دارد

صابون به تنش خورده و جوینده لیف است
این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است

شاید بشود جان به لب او برسانیم
شاید بشود خاک رسش را بکشانیم

شاید بشود تحت فشارش بچلانیم
اما مگر او در خور اقدام سخیف است؟

این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است
سرباز وطن را که خدا خیر دهادش

باشد که شود تیزتر از تیز مدادش!
نابود شود هر که بکوشد به عنادش

این دیگر از آن بی وطنی های کثیف است
این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است

هشیاری او مایه‌ خوشحالی خلق است
او باعث این حال خوش و عالی خلق است

کارش سبب منفعت مالی خلق است
می لطفد و می گویدش انجام وظیفه ست

این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است
کاری که بنا شد به توافق برسانیم

باید به همه همّت خود را بنشانیم!*‌
ما متحد و همدل و همفکر و زبانیم

از همدلی ماست که اوضاع ردیف است
این مرد ضخیم است، نگویید ظریف است

*بنشانیم= نشان بدهیم!
شاعر : حسن شاه رجب
منبع : بی قانون (ضمیمه روزنامه ی قانون)

تا این لحظه ۱نظر ثبت شده
  1. محمد حسین مهدویان:

    اوضاع وطن اگر ردیف است
    چون کار به دست یک ظریف است
    کی گفته ظریف ما ضعیف است؟
    خود یک تنه دنیا رو حریف است
    آن هسته ای گران بها رفت
    پس سود مذاکره کجا رفت؟

    درهای مذاکرات وا شد
    اشتون با ظریف آشنا شد
    یک – هیچ به نفع آمریکا شد
    در آخرِ کار، کلّه پا شد
    دستی که به سمت آمریکا رفت
    پس سود مذاکره کجا رفت؟

    امضا شده یک توافق ای وای
    یادآور عهد ترکمنچای
    از عمق وجود میکشیم آی
    ای هسته ای عزیز بای بای
    آن سعی و تلاش بر فنا رفت
    پس سود مذاکره کجا رفت؟

    بازنده جنگ برد-بردیم
    از خنده این ظریف مردیم
    هر آش که پخت زود خوردیم
    دل را به کلیدشان سپردیم
    الحق چه کلاهی سر ما رفت
    پس سود مذاکره کجا رفت؟

    خوشحال جناب دیپلمات است
    تدبیر و امید کیش و مات است
    در دست ظریف آبنبات است
    این ماحصل مذاکرات است
    دستان همه توی حنا رفت
    پس سود مذاکره کجا رفت؟

    بالاست دوباره دست تسلیم
    هر کار که لازم است کردیم
    کردیم هرآنچه بود تقدیم
    داغ است ولی اجاق تحریم
    پس سود مذاکره کجا رفت؟
    پس سود مذاکره کجا رفت؟

    سراینده:
    محمدحسین مهدویان

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.