«خونیننامه عاشقان حسین»، «وادی عشق» و «شفق خونین» از جمله آثار ایشان است. حبیبالله معلمی از محضر استادانی نظیر: «آیتالله سید علی بهبهانی» و «حاجی بابا اشتری لرکی» بهره برده است. معلمی در سال ۱۳۴۰ ش. از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در آنجا به کشاورزی مشغول شد.
معلمی بعد از انقلاب در عرصه دفاع مقدس حضوری فعال داشت؛ بهطوری که بسیاری از نوحههای تأثیرگذار که «حاج صادق آهنگران» در ایام دفاع مقدس خواندهاند، از سرودههای حبیبالله معلمی است؛ از جمله سرودها و نوحههای معروف «ای لشکر صاحب زمان…»، «با نوای کاروان…»، «شور حسین است چهها میکند»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت» و… از آثاری است که در یاد و خاطره همه رزمندگان و همه ایرانیان خواهد ماند.
حبیبالله معلمی در چهارم تیرماه ش. در بیمارستان شرکت نفت اهواز درگذشت و دو روز بعد در محوطه آرامگاه امامزاده علیبنمهزیار در اهواز به خاک سپرده شد. ایشان از برگزیدگان هفتمین دوره همایش تجلیل از پیرغلامان حسینی در استان زنجان بود. یادش گرامی باد!
شعری از مرحوم حاج حبیب الله حبیبی
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
نوای غم به چرخ اعظم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
به کربلا حسین بی یاور عزیز پیغمبر به قهرمان کربلا بگفته ای خواهر عزیز هم سنگر
تو را نصیب محنت و غم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
شهادت از ازل مرا خواهر نصیب و قسمت شد تو را نصیب و بهره در دوران همیشه محنت شد
ز رنج و غم نه ذره ای کم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
رسیده موقعی که لب تشنه سرم جدا گردد تنم هزار پاره از خنجر به نینوا گردد
شهادت حسین مسلم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
چو بنگری تنم به خون غلطان فتاده در میدان تو خواهرا مکش ز دل افغان مشو ز غم نالان
چو جلوه گر به نیزه رأسم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
تو خواهرا ز روی غمخواری نما پرستاری به کودکان من نما یاری در این گرفتاری
که آهشان به چرخ اعظم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
چو بنگری تو در کف جلاد مرا مکش فریاد به خیمه گاه شو یاور سجاد دمی مبر از یاد
که بعد من امام و اعلم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
به چشم خویش بنگری خواهر برادرم عباس شود جدا دو دستش از پیکر ز قوم حق نشناس
که قامتم از این الم خم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
فتد به خاک قامت اکبر شبیه پیغمبر زنند کوفیان بد گوهر به قلب او خنجر
فلک سیه ز دود آهم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
چو آتش آن گروه بی ایمان زنند در خیمه صبور باش ای ستم دیده مشو سراسیمه
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
زمان غرق رنج و ماتم شد مه محرم شد مه محرم شد
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com