بررسی نقش مدیریت بحران بر ضرورت مقاوم سازی در برابر زلزله

بررسی نقش مدیریت بحران بر ضرورت مقاوم سازی در برابر زلزله

جام جم آنلاین: ایران همیشه بعنوان یک سرزمین لرزه خیز شناخته شده است. بخش عمده ای از اطلاعات زلزله های گذشته ایران از کتابها و سفرنامه های قدیمی این مرز و بوم استخراج گردیده است. کارشناسان داخلی و خارجی مطالعات متعددی را در لرزه خیزی و تکتونیک ایران انجام داده اند، لیکن وجود نام ایران در فهرست زلزله های بسیار مخرب و پرتلفات و ادامه آن در قرن بیست و یکم بسیار جای تعجب دارد.

علیرغم اینکه در زلزله های گذشته بعضی از شهرک ها و مناطق روستایی بطور صددرصد تخریب شده اند، لیکن آمار و اطلاعات مناسبی ا ز آﻧﻬا در دست نیست. حتی زلزله های نیم قرن گذشته ایران دارای مجموعه های جامع و مناسبی از آمار و اطلاعات مربوط به زلزله ها، مشکلا ت آﻧﻬا و چگونگی آسیب ها و بازسازی آﻧﻬا در دست نمی باشد.

حتی زلزله بسیار بزرگ و معروف سال ١٣۶٩ در رودبار – منجیل و زنجان به جز چند گزارش پراکنده توسط مراکز مختلف و تعدادی مقاله دارای مجموعه مبسوطی از اطلاعات نیست بنا براین در این مقاله سعی شده است تا به بررسی نقش مدیریت بحران بر ضرورت مقاوم سازی در برابر زلزله بپردازیم.  مقاله حاضر از نظر جمع آوری اطلاعات جزء مقالات کتابخانه ای و از نوع هدف کاربردی است .

مقدمه
در جهان امروزی مباحث مربوط به بحران با نگرش های متفاوتی مطرح می گردد اما مهمتر از آن مدیریت بحران است چرا که در بروز حادثه و بحران ، پیشگیری ها، پیش بینی ها و پشتیبانی ها بسیار اهمیت دارند. ایران با داشتن زلزله های بزرگ هر سه سال یک بار و زلزله های متوسط سالیانه و همچنین حوادث غیر مترقبه نظیر سیل و طوفان و جنگ ، شاید یکی از پر بحران ترین کشور های جهان باشد. همچنین با پیشرفت علم و دانش فنی بشر، شاهد فعالیتهای گسترده در زمینه استفاده بهینه از منابع انرژی نظیر منابع نفت و گاز و… می باشیم که به تبع این فن آوری، ساخت ابنیه متناسب با هریک از زمینه های مزبور در اولویت طراحی قرار می گیرد.

همچنین رشد روزافزون جمعیت و کمبود فضاهای ساختمانی به وی‍ژه در شهرهای بزرگ و پرتراکم، دست اندرکاران ساختمان را بر آن داشته است که به ساختمانهای مرتفع روآورند. وظیفه مهندسین در طراحی و ساخت اینگونه سازه ها اینست که با احتساب خطرپذیری و مدیریت بحران در طی عمر مفید سازه قابلیت مقابله و مقاومت آنرا در برابر پدیده های اتفاقی و ناهنجار، از قبیل زلزله، سیل، طوفان و یا آتش سوزی مدنظر قرار داده باشند تا از خسارات عمده جانی و مالی تا حد ممکن جلوگیری بعمل آید.

در سالهای اخیر با توجه به انبوه سازه‌های غیر مقاوم و خسارات حاصله ،در رابطه با مدیریت بحران و طراحی سازه ها در برابر زلزله و سایر بارهای دینامیکی و حوادث طبیعی حرکتهایی انجام گرفته و در حال گسترش است، ولی با توجه به اهمیت موضوع تاکنون در کشور ما از لحاظ بالابردن سطح دانش و فن ایمن سازی سازه ها گام موثر و اصولی برداشته نشده است به همین دلیل به نگارش این مقاله پرداخته شده است.

بحران‌ چیست؟
 ‌قبل‌ از پرداختن‌ به‌ ویژگیهای‌ موقعیت‌ بحرانی‌ و معرفی‌ رویکرد سیستماتیک‌ رویارویی‌ موثر، باید توجه‌ کرد که‌ در هر حال‌ بحران یا مستقیماً‌ در یک‌ سیستم‌ به‌وجود آمده‌ یا تاثیر عوامل‌ خارجی‌ سیستم‌ را مختل‌ ساخته‌ است. در هر دو حالت‌ می‌توان‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ خود را به‌صورت‌ ملاحظات‌ سیستماتیک‌ پیش‌ برد. زیرا در نهایت‌ وظیفه‌ مدیریت‌ بحران، اتخاذ تصمیمات‌ موثر براساس‌ اطلاعات‌ صحیح‌ در جهت‌ کاهش‌ خسارات‌ و کنترل‌ سریع‌ بحران است. این‌ پروسه‌ در نهایت‌ با شناخت‌ کنشها و واکنشهای‌ سیستماتیک‌ انجام‌ می‌شود.

در غیر این‌صورت‌ تصمیمات‌ چیزی‌ جز آزمون‌ و خطا نخواهد بود و باتوجه‌ به‌ سه‌ عامل، محدودیت‌ زمان، تهدید و غافلگیری‌ نمی‌توان‌ انتظار داشت‌ جایی‌ برای‌ چنین‌ رویکردی‌ باشد. مسلماً‌ در تمام‌ برنامه‌ریزیهای‌ بحران جایی‌ برای‌ موقعیتهای‌ پیش‌بینی‌ نشده‌ درنظر گرفته‌ خواهد شد.

 بنابراین‌ می‌توانیم‌ بحران را براساس‌ تعریف‌ سیستم‌ چنین‌ بیان‌ کنیم: اجزأ تشکیل‌دهنده‌ سیستم‌ در چارچوب‌ معین‌ براساس‌ ضوابط‌ و معیارهای‌ سنجیده‌ و تنظیم‌ شده‌ روابطی‌ به‌صورت‌ کنش‌ و واکنش‌ با هم‌ برقرار می‌کنند. در هر سیستم‌ عناصر متغیر تشکیل‌دهنده‌ آن‌ باید در حدود و قلمرو معینی‌ نگهداری‌ و محافظت‌ شود، در غیر این‌صورت‌ حالت‌ تعادل‌ سیستم‌ به‌هم‌ می‌خورد. تا جایی‌ که‌ امکان‌ محو کامل‌ آن‌ وجود دارد. بحران عبارت‌ است‌ از وضعیتی‌ که‌ نظم‌ سیستم‌ اصلی‌ یا قسمتهایی‌ از آن‌ را مختل‌ کرده‌ و پایداری‌ آن‌ را بر هم‌ زند. به‌بیان‌ دیگر بحران وضعیتی‌ است‌ که‌ تغییری‌ ناگهانی‌ در یک‌ یا چند قسمت‌ از عوامل‌ متغیر سیستم‌ به‌وجود می‌آورد. شدت‌ و ضعف‌ بحرانها بستگی‌ به‌ عوامل‌ تشدیدکننده‌ و یا عناصر کاهش‌دهنده‌ بحران و تکنیک‌های‌ موجود برای‌ مدیریت‌ و بالاخره‌ مهار آن‌ دارد.

‌از نظر عملیاتی‌ نیز بحران را می‌توان‌ به‌صورت‌ یک‌ سیستم، تجزیه‌ و تحلیل‌ کرد که‌ در آن‌ دو سری‌ عوامل‌ مختلف‌ یکی‌ محیط‌ و ساختار سیستم‌ و دیگری‌ عواملی‌ که‌ موجد بحران هستند، وجود دارد. تعیین‌ اینکه‌ کدام‌ یک‌ از عوامل‌ و عناصر تشکیل‌دهنده‌ سیستم‌ در مقابل‌ بحران آسیب‌پذیری‌ و تاثیرپذیری‌ بیشتری‌ دارد، یکی‌ از وظایف‌ اولیه‌ تحقیق‌ و پژوهش‌ مدیریت‌ بحران است. تعیین‌ آسیب‌پذیرترین‌ بخش‌ سیستم‌ در عمل‌ به‌ بخشی‌ از سیستم‌ برمی‌گردد که‌ بالاترین‌ رسیدگی‌ را نیاز دارد (یزدان پناه ، ۲۰۰۵ ).

حادثه ای که بطور طبیعی یا توسط بشربصورت ناگهانی ویا فراینده بوجود آمده وسختی ومشقتی را به جامعه انسانی تحمیل نماید بطوریکه جهت برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی وفوق العاده باشد را بحران می گویند

تعریف مدیریت بحران
مدیریت بحران علمی کاربردی است که بوسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها وتجزیه وتحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که بوسیله آنها بتوان از بروزبحرانها پیشگیری نموده ویا در صورت بروز آن در خصوص کاهش آثار آن آمادگی لازم ،امدادرسانی سریع وبهبودی اوضاع اقدام نمود.

عبارت مدیریت بحران نخستین بار توسط رابرت مک فامارا (وزیر دفاع دولت کندی ) به هنگام امکان وقوع درگیری موشکی میان امریکا و کوبا عنوان گردید، وی گفته بود
بر این مبنا مدیریت بحران را می توان فرایندی برای رویارویی با وضعیت دشوار نام برد که همه برنامه ریزی ها ،سازماندهی هاو کنترل های گروهی از عملیات با کنش و واکنش متقابل را بسیج نموده و برای تصمیم گیری مناسب در اختیارمدیرانی که باید سریع ولی بدون شتابزدگی اقدام نمایند می گذارد، مدیریت بحران ممکن است در هر سازمانی که با فشارهای درونی و بیرونی روبرو می گردد رخ دهد ، این فشار ها مدیریت را وا می دارند تا با شتاب به تصمیم گیری به پردازند.

مدیر شایسته برای حالتهای بحرانی ،پیش از هر چیز باید فردی قاطع باشد. اینگونه مدیران به چابکی واکنش نشان داده و از آن مهم تر توانائی شتاب بخشیدن به فرآیند تصمیم گیری را دارند . آنها هیچ یک از گامهای ضروری و استاندارد تصمیم گیری و حل مسائل را فراموش نمی کنند.

مدیران بحران با شتاب این گامها را برداشته و از تجربه های خود و اعضاء تیم به خوبی استفاده می کنند . مدیران کار آمد بحران ، رهبران شایسته بوده ، روحیه همکاران را بالا برده ، کوششهای آنها را افزایش داده و اطمینان می دهند که فرایند کار بحران با موفقیت به پایان خواهد رسید . بالاتر از همه ، مدیران بحران خونسردی خود را حفظ می کنند . آنها دچار سردرگمی ، واکنش های شتاب زده و بیجا و از دست دادن کنترل خود نمی شوند، خلاصه مطلب اینکه مدیر بحران همان مدیر خوب در وضعیت وجود فشار است . مدیرانی که می توانند با بودن فشار و سنگینی کار خوب عمل کنند ، برای مدیریت بحران بسیار مناسبند.

در دنیای امروز چنین فشارها و پیشامدهایی که مدیریت بحران را می طلبند روز به روز در حال افزایش است، همانطور که گفته شد هر سازمان ممکن است با بحرانهای مختلف روبرو شود ، شکست به دلیل سقوط ناگهانی قیمت ارز، نوآوری رقیب در تولید فرآورده ای جدید، اعتصاب کارگران کارگاه و اشتباهات مدیریتی که به ناگاه یک سازمان خدماتی مشهور را هدف تیترهای ریز و درشت روزنامه ها می کند و …

فنون مدیریت بحران
نخستین فن مدیریت بحران، دست نگهداشتن از اقدام حساب نشده است . بنابراین باید نبض امور را بدست گرفت و در انتظار نخستین ضربانها ماند و با دریافت اولین نشانه های حیات ، برنامه های اقتضایی از پیش آماده شده را اجرا نمود در این صورت زمان کافی در اختیار می باشد ولی چنانچه با همه کوششهای باز دارنده بحران آغاز شد ، کارهایی را بشرح ذیل می توان انجام داد:

۱- در آرامش و خونسردی کامل وضعیت را دوباره ارزیابی کنید .

۲- برنامه مقدماتی عملیات را تهیه نموده و گام به گام به اجرا در آورید . دیگر برنامه های اقتضائی برای پیشامد های احتمالی را نیز آماده کنید .

۳- ستاد مدیریت بحران را برای رویاروئی با وضعیت تشکیل دهید . نقشها و وظایف اعضاء را اعلام کنید .

۴- یک نظام ارتباطی بر قرار نمائید که بتواند با شتاب و فوری آخرین اطلاعات بدست آمده در محلهای بحرانی را بشما رسانده و پیامهایتان را به اعضاء تیم و دیگر افراد منتقل نماید .

۵- آنچه در جریان است را بدقت زیر نظر گرفته و بیائید مطمئن باشید اطلاعات به سرعت به شما می رسد .

۶- کنش ها و واکنش ها را پیوسته ارزیابی نموده و با انجام اصلاحات لازم برنامه ها را هماهنگ نمائید .

گامهای عملیاتی مهم در مدیریت بحران سازمانها
۱٫ بحران فرصت ساز است: پیش از هر چیز باید توجه نمود که هر بحران به منزله یک فرصت مناسب برای بازسازی شرایط سازمان است که باید تلاش نمود با کمترین هزینه آن را پشت سر گذاشت. یکی از خواص مثبت بحران آن است که ایده ها و باورهای قدیمی در سازمان را به کناری زده و افراد با همکاری هم و در کنار یکدیگر به ایده و باور جدیدی در حل معضلات سازمانی می رسند.

۲٫ مهمترین کاری که به هنگام رویارویی با بحران باید انجام داد حفظ خونسردی است. در چنین وضعیتی بیشتر افراد کنترل خود را از دست داده و بدتر اینکه تقصیرات یا کم کاری خود را با فرافکنی به گردن این و آن می اندازند.

۳٫ یکی از هنر های رویا رویی پیروزمندانه با بحران این است که با درخواست کمک و مشورت دیگران،حس اعتماد به نفس آنان را بالا برده و چنین نشان دهیم که هر یک از ایشان در حل مساله سهم مهم و برجسته ای دارند .

۴٫ بسیاری از رهبران فکر می کنند با رها کردن بحران به حال خود سبب نوعی طولانی شدن یا به اصطلاح «فرسودگی حریف مقابل» می شوند. درحالی که باید توجه نمود که یکی از ویژگیهای اصلی بحران این است که اگر در هنگام وقوع و بروز بحران را چاره جویی ننمائیم در آن صورت بحران به شکل عمیق و استوار هویدا می شود. بحرانهای عمیق و استوار، بحران هایی هستند که احتمال حل آنان بسیار مشکل است و حتی امکان دارد اثرات فراسازمانی مانند کشیده شدن موضوع بحران کارگری به مطبوعات، استانداری و … را داشته باشد. این بحران ها نه تنها سبب کاهش عمر سازمان می باشد بلکه درطول عمر خود سبب بحران فیزیکی و ضربه زدن به تولید هم می شوند.

۵٫ نکته دیگر اینکه به صورت کاملا حساب شده ای موضوع را کمتر از آنچه هست جلوه دهیم ، خودمان را خونسرد نشان دهیم در حالیکه با تمام قوا بدان سر گرمیم. یک مدیران بحران توانمند ، در حالیکه گروه بزرگی از کارکنان در اطرافش هستند و کاغذهای فراوانی بر میز ها جا گرفته و از سه تلفن کنار دستشان پیوسته دست کم یکی زنگ می زند ، گاهی با خونسردی به پشتی صندلی خود تکیه داده و ضمن نوشیدن چای از موضوعی ساده و جالب مثلا نتیجه فلان بازی فوتبال و یا اخبار هواشناسی پرسشی را مطرح می کند، از این روش در سفر های هوایی نیز به خوبی استفاده می شود ، هنگامیکه خلبان و مسئولان پرواز توفان وچاههای هوایی را در پیش دیده و می دانند که بزودی هواپیما دچار تکانهای سختی خواهد شد با آرامش می‌گویند.

۶٫ پرهیز از تصمیم گیری مقطعی صرف: این شیوه تصمیم گیری زمانی کاربرد دارد که مدیران بخواهند بحران را فقط در یک پروسه زمانی محدود و غیر فعال نمایند. بحران غیر فعال مانند معرفی چند نفر به کمیته انضباطی یا اخراج آنان، کسرحقوق و مزایا ، ایجاد جو رعب و ترس در سازمان است که می تواند در یک پروسه زمانی محدود بحران را غیر فعال سازد. مهمترین چالش رهبران سازمان های بزرگ و پیچیده، نحوه مقابله با بحران است از اینرو مدیران بحران کارامد برای حل بحران برنامه ریزی می کنند، چرا که می دانند هیچگاه بحران به تنهایی پدید نیامده و به تنهایی از میان نمی رود و سعی در شناخت بحران و رفع زمینه های متعدد بروز و وقوع آن دارند.

۷٫ تشکیل کمیته های مدیریتی(کمیته باور): رهبران و مدیران بحران هیچگاه بحران را فقط در زمان وقوع مورد بررسی قرار نمی دهند. بحران قبل از وقوع نیز مدنظر این دسته از رهبران واقع می شود. این دسته از رهبران هفته ای یکبار یا ماهیانه دوبار در قالب کمیته باور به بررسی عواملی که احتمالا در آینده ممکن است بحران ایجاد نماید و در حال حاضر به شکل یک معضل کوچک است می پردازند. این دسته از رهبران برای این عوامل راه حل های منطقی و باورهای اصولی مطرح می نمایند.

اعضای کمیته باور درهر سازمان مدیران و سرپرستانی هستند که واحد های مختلف سازمانی به نوعی از آنان تبعیت می نمایند لذا آنان نقش معنوی در حل بحران دارند.
۸٫ تعیین بخش درگیر در بحران: در بحران های سازمانی همواره بخش هایی مسبب پدید آمدن بحران می باشند. لذا این بخش ها می توانند نقش موثری در حل بحران هم داشته باشند. تجربیات سازمان های بزرگ نشان می دهد بخش های مالی، اداری، تدارکاتی، اجرایی می توانند به عنوان کانون های بحران زا به شمار آیند. مدیران سازمان ها باید تلاش نمایند در این بخش ها با بکار گماردن مدیران با تجربه و با صلاحیت را بکار گمارند زمینه های بروزبحران را در بدو امر برطرف نمایند.

۹٫ بحران همواره دنباله نتیجه قابل وصول خود می باشد. از مهمترین عوامل مقابله با بحران در سازمان توجه رهبری به مجموعه عوامل جزیی در تشکیل بحران است، این عوامل می تواند از پیوند یک جز با جز دیگر تشکیل بحران را دهد مثلا بی توجهی به یک قسمت کارگری هر چند موضوعی جزیی به شمار می رود و لیکن زمینه ساز بحران عظیمی در آینده خواهد بود. مدیریت بحران بطور عمده وظیفه اش تجزیه و تحلیل رفتار، دیدگاهها، انگیزه ها، هدفها و تمهیدات انسانها و پاسخگویی مناسب و به موقع به آنها می باشد.

در بحران روابط انسانی اگر مجموعه انسانهای درگیر در بحران این پدیده را احساس نمایند که از طریق رویه بحران سازی می توانند به هدف های خود (افزایش حقوق ومزایا ، مقابله با اجرایی شدن یک بخشنامه و … ) نایل آیند، در آن صورت این رویه به عنوان الگویی جهت سایر بخش های سازمان در خواهد آمد. در تفکر اصولی مدیریت بحران، مدیران سازمان می توانند با توجه به تغییر نگرشها و بیان واقعیتهای موجود سازمانی تا حد بسیار زیادی این الگو را که امکان دارد از طریق کانون های بحران زا بدست آید را کاهش دهند.

۱۰٫ باید توجه نمود که معمولا شایعات مهمترین رکن فرهنگ بحران است. از موارد مهمی که در یک سازمان پدیده بحران را ایجاد می کند عدم «فرهنگ سازی» برای مقابله با شایعات بحران زا است. لذا اگر در سازمانی رهبران آن اجازه بروز و ظهور شایعات را دهند مسلما آن سازمان با چالش های غیر قابل باوری مواجهه خواهد شد.

این مدیران چه بسا که ناخواسته زمینه ساز بحران های عظیمی می گردند. اصلی ترین راه مقابله با شایعات ارتباط مستقیم انسانی با مجموعه کارکنان سازمان است. ارتباطات سازمانی از مهمترین عوامل کاهش بحران در سازمانها به شمار می آید.
یعنی کارگران و کارشناسان زمانی که احساس نمایند که از سوی رهبران مورد توجه قرار گرفته و معضلات آنان شناسایی می گردد بهتر می توانند مشکلات و بحران های سازمانی را کاهش داده و یا از بروز آن جلوگیری نمایند و به این شکل شایعات زمینه بروز و ظهور کمتری پیدا می کنند.

۱۱٫ زمان بندی دقیق: از اصول اساسی حل بحران زمان اجرای آن است. هیچگاه نباید الگوی حل بحران به یک زمان طولانی و غیر قابل باور تبدیل شود. اگر بحران از لحاظ شاخص زمانی به دوره های سه ماهه تا یکساله تبدیل گردد در آن صورت امکان حل آن با معضلات فراوانی روبرو خواهد شد.بهترین شیوه در حل بحران الگوی زمانی کوتاه مدت ۱۰ تا ۱۵ روزه است یعنی مدیران سازمانی بتوانند آن را در ظرف کوتاهترین زمان ممکن حل و فصل نمایند.

۱۲٫ مسئولیت پذیری همه کارکنان و مدیران درحل بحران : از دیگر گامهای مهم حل بحران در سازمان، مسئولیت پذیری است. از یکسو رهبری سازمانی مسئولیت پروسه حل بحران را بر عهده گیرد و از سوی دیگر هر فردی در درون سازمان باید مسئولیتی در زمینه حل این بحران داشته باشد. در بحرانهای سازمانی هیچگاه یک فرد نمی تواند قاعده حل معضل را به تنهایی بر عهده گیرد.

۱۳٫ بحرانها اغلب به در گیری منجر می شوند ، تصمیم گیری در شرایط بحران و بسته به شدت و نیز زمان در گیر شدن ، به ارزیابی موقعیت هم بستگی دارد . می توان بگونه ای تهاجمی و تا آخرین سنگر و مرز حمله کرد و یا روش آرام ولی فزاینده ای را پیش گرفت . ولی هردو روش را چنانچه تا آخرین درجه بکار برد دیگر غیر کار ساز می شوند ، بنابراین با توجه به شرایط، بایستی از هر دو روش بقدر دلخواه ومناسب استفاده نمود . نکته دیگر اینکه اگر هم می خواهید بجنگید عادلانه باشد، شرایط جنگ منصفانه این است که دارای دلیل عادلانه ، هدف دوست ، امیدبه پیروزی ، نتیجه بهتر از وضعیت فعلی و در نهایت غیر قابل اجتناب باشد(بانک اطلاعات جامع مدیران ایران )۰

نقش مدیریت بحران

عملی است کاربردی و با استفاده از تجزیه و تحلیل بحران های گذشته و با کمک علم و فن آوری در جستجوی یافتن راه حل یا ابزاری که بوسیله آن بتوان از وقوع بحران پیشگیری شود.با ابزار مقابله با آن آماده شود

اقدامات
شامل هشدار بموقع به ساکنین
تامین آوارگان بی سرپناه
حفظ امنیت عمومی
تخلیه آثار حادثه
بازگرداندن جامعه به شرایط عادی
الگوی جامع مدیریت بحران (الگوی سلسله مراتبی)

در سال ۲۰۰۶ تعدادی از متخصصان مدیریت بحران در دانشگاه تورنتو کانادا گرد آمدند تا یک الگوی جامع و یکپارچه مدیریت بحران را تعیین کنند که الگوی سطح بندی با سلسله مراتبی توسط ایان دیویس ارایه گردید که شامل ۴ سطح بوده:
الگوی اصل اخلاقی.
اصل الگوی استراتژیک.
اصل الگوی تاکتیکی.
اصل الگوی اجرایی.

اصل اخلاقی
عبارت است از دستیابی به بازتوانی کامل پس از بحران ها و فرهنگ سازی و پایبند سازی همه گروه های ذینفع.

 اصول استراتژیک:
تاکید بر برنامه ریزی قبل از بحران برای پایه ریزی اساسی جوامع در مقابل بحران.
اصول تاکتیکی:
ظرفیت سازی و توانمند سازی مدیران و مقامات دولتی از طریق آموزش و تربیت کارکنان.

اصول اجرایی:
نظارت و استفاده از فناوری جهت ایجاد جامعه توانمند در برابر بحران  از طریق ارزیابی برنامه ها و اجرای اصول مقاوم سازی و بازتوانی جامعه.( رمضان  زاده، ۲۰۱۰).

مقاوم سازی

مقاوم سازی در علم نوین مهندسی عمران به معنای بالا بردن مقاومت یک سازه (ساختمان) در برابر نیروهای وارده است. امروزه از این اصطلاح بیشتر در مورد نیروی جانبی استفاده می شود.

مقاوم سازی در مورد ساختمانهای از پیش ساخته شده کاربرد دارد و برای ساختمانهای در حال احداث رعایت اصول و مقررات فنی لازم می باشد و مقاوم سازی معنای خاصی در بر ندارد. لذا لازم است مخاطبین به این امر مهم توجه داشته باشند که وقتی صحبت از مقاوم سازی می شود، در مورد ساختمانهای قدیمی و جدید ساخته شده صحبت می شود و ساختمانهایی که هنوز ساخته نشده اند در این مقوله مورد بررسی قرار نمی گیرند(حسینی ،۱۳۹۰).

ضرورت و اهمیت کسب آمادگی در برابر خطرات زلزله

هر ساله وقوع سوانح طبیعی در کشورهای دنیا موجب زیانهای اقتصادی و تفاوت انسانی بسیار زیادی می شود. در جوامع مختلف میزان این خسارات وتلفات بستگی به میزان توسعه یافتگی و تراکم جمعیت . ایمنی ساختمان های روستاها و شهرها در برابر زلزله و آگاهی و آمادگی افراد و جامعه جهت رعایت نکات ایمنی دارد. یکی از مهمترین سوانح طبیعی زلزله است که در حال حاضر پیش بینی زمان و مکان دقیق وقوع آن امکان پذیر نیست و سعی و کوشش دانشمندان برای انجام آن هنوز در مرحله تحقیق می باشد.

به همین دلیل وقوع ناگهانی زلزله در بیشتر اوقات جوامع بشری را به ویژه جوامعی که نسبت به احتمال وقوع آن بی توجه بوده و اصول ایمنی در برابر زلزله را رعایت نکرده اند) غافلگیر می کند و نتایج نامطلوبی به جای می گذارد. کشور ما ایران که روی کمربند لرزه ای فعال آلپ – هیمالیا قرار گرفته است از مناطق لرزه خیز دنیا محسوب می شود و هر چند گاه یکبار زلزله ای مخرب در بخشهای مختلف آن روی می دهد.

تجربه بین المللی نشان می دهد که علاوه بر رعایت اصول صحیح شهرسازی در مناطق زلزله خیر می توان با یادگیری و رعایت نکات ایمنی، آسیب های ناشی از وقوع زلزله را تا حد زیادی کاهش داد.

ویژگیهای زلزله ها و آثار آﻧﻬا در ایران

تکتونیک فلات ایران گویای آن است که بخش عمده و تقریباً تمام مناطق آن در معرض وقوع زمین لرزه های کوچک و بزرگ هستند. وجود سه رشته کوه زاگرس، البرز و کپه داغ در ﭘﻬنه این سرزمین مجموعه بسیار بزرگی از گسلهای پیدا و ﻧﻬان و کوچک و بزرگ را در دامنه کوهها و دشتها بوجود آورده است. بخش قابل توجهی از این گسلها فعال بوده و زلزله های فراوانی را از خود بجای گذارده اند.

بزرگای زلزله های ایران گاهی به مرز ۷٫۵ ریشتر هم رسیده اند ولی اکثر زلزله های مخرب گذشته و اخیر دارای بزرگای بین ۶ تا ۷٫۴ ریشتر بوده است. عمق کانونی این زلزله ها کم یا متوسط و گاهی تا ۵ کیلومتر نیز به سطح زمین نزدیک شده است (زلزله آوج در عمق ۵ و زلزله بم در عمق ٨ کیلومتر). این امر باعث گردیده تا بطور کلی زلزله های ایران مناطق نسبتاً محدودتری را با شدت بیشتری به لرزه درآورده و خسارات و تلفات شدید موضعی بر جای بگذارند. تجربه های گذشته نشان می دهد که مناطق روستایی و شهرهای کوچکتر بیشتر در معرض زلزله های مخرب قرار داشته اند.

کم توسعه یافتگی مناطق فوق در مقایسه با مناطق شهری مدرن باعث می گردد تا خسارات شریان های حیاتی در مقایسه با تخریب ساختمان ها از اهمیت کمتری برخورد ار باشد. مثلاً در شهر کوچکی نظیر بم شبکه های گاز و فاضلاب وجود نداشته و سایر شریان های حیاتی نظیر آب و برق و مخابرات در محدوده چند کیلومتر مربعی قرار دارند که آسیب های وارده در مقایسه با حجم فراوان واحدهای مسکونی و عمومی تخریب شده، زیاد نمی باشد هرچند که بازسازی آﻧﻬا نیز بسیار هزینه و زمان بر می باشد.

تخریب وسیع خانه ها باعث آوارگی و بی خانمانی بخش عظیمی از مردم زلزله زده در ایران گردیده است که این حجم عظیم آوارگان و بی خانمان ها نیز اثر مضاعفی در مسایل و مشکلات مدیریت بحران بعد از زلزله به ویژه اسکان موقت، بازسازی و اسکان دائم خواهد گذارد. علاوه بر این مشکلات اجتماعی- اقتصادی – فرهنگی و روانی بعدی در بین چنین جامعه بزرگی از زلزله زدگان معضلات بزرگ و ماندگار خاص خود را داشته و دارد که متأسفانه از توجه بسیار کمتری نسبت به سایر امور برخوردار بوده است.(مویدی نژاد ، ۱۳۸۶).

فعالیتهای سازمانی در مقابله با زلزله

فعالیت مختلف و پراکنده ای توسط ﻧﻬادهای مختلف حکومتی، اجرایی، دانشگاهی و پژوهشی در زیرمجموعه مقابله با زلزله صورت می گیرد. در یک نگاه اجمالی می توان تقسیم بندی زیر را بطور اجمال برای این ﻧﻬادها ارائه داد:

– وزارت کشور (و زیرمجموعه های منطقه ای آن) که بطور عمده به مسائل مختلف مربوط به اطلاع رسانی، امداد و بازسازی می پردازد.

– وزارت مسکن و بنیاد مسکن به مسائل مختلف مربوط به سیاستها و برنامه های شهرسازی و خانه سازی مقاوم می پردازد.

– وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به مسائل بهداشت و درمان بعد از بحران

– وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه و مراکز پژوهشی به آموزش و پژوهش در زمینه های مختلف زلزله (مشتمل بر مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و پژوهشگاه بین المللی لرزه شناسی و مهندسی زلزله)

– سازمان هلال احمر که در عملیات امداد و فوریتهای پزشکی و اسکان موقت فعالیت می نماید.

– نیروهای انتظامی و نظامی در عملیات نجات و امداد و تأمین امنیت

– سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در تدوین ضوابط و معیارها و برنامه های توسعه ای در زمینه مدیریت بحران

– شهرداریها در مدیریت شهری مسائل بحران زلزله

– ﻧﻬادهای مردمی و غیر دولتی در کمک رسانی و امداد داوطلبانه

– وزارتخانه ها و شرکتهای مرتبط با شریان های حیاتی جهت مدیریت بحران در شبکه ها و تأسیسات شریان های حیاتی( مویدی نژاد ، ۱۳۸۶).

نقاط ضعف عمده در مدیریت بحران زلزله در ایران

آنچه که تحت عنوان اهم مشکلات مدیریت بحران در کشور ارائه شد، ریشه در نقاط ضعف عمده موجود در این سیستم دارد مقایسه تجربیات حاصله در ایران و ژاپن نشانگر تفاوت بعضی نگرشها و عملکردهای اصولی در سیستم های مدیریت دو کشور می باشد. البته ژاپن نیز از زلزله سال ۱۹۲۳ در منطقه کانتو (شرق ژاپن) با مرکزیت توکیو که در آن بیش از ١۴٠ هزار نفر در توکیو و اطراف آن کشته شدند به مقوله مدیریت بحران زلزله روی آورده و با توجه به رویداد پیاپی بحران های طبیعی مختلف بویژه زلزله و طوفان در این کشور، به تجدید نظر و توسعه مستمر سیستم مدیریت بحران خود ادامه داده و مخصوصاً در چهار دهه اخیر برنامه ریزی و بودجه بندی قابل تو جهی را داشته است.

زلزله سال ١٩٩۵ کوبه نقطه عطفی در این راستا بوده و این کشور را واداشت تا به یک تجدید نظر اساسی و متحولانه در ضوابط، معیارها، روشها و سیستم ها در مدیریت مقابله با زلزله بپردازد. البته این تغییرات و تحولات جنبه تکمیلی داشته و بطور کلی تجربه این زلزله سیستم مدیریت آﻧﻬا در مقابل با بحران های طبیعی را مورد تأیید قرار داد، لیکن با درسهای فراوان خود نقاط ضعف آن ر ا نیز آشکار نمود.

ایران نیز تلاشهای فراوانی را در راستای مقابله هرچه صحیح تر و سریع تر با زلزله انجام داده است. به طور کلی نقاط ضعف مدیریت بحران زلزله در ایران را می توان در موارد ذیل خلاصه نمود:

۱- عدم وجود یک سازمان و سیستم مستقل مسؤول بحران
سازماﻧﻬا و ﻧﻬادهای درگیر با امر مقابله با زلزله همیشه از عدم وجود یک هماهنگی مقتدرانه و برنامه ریزی شده رنج برده اند. هیچیک از ﻧﻬادهای موجود دارای مسؤولیت جامع هدایت و هماهنگی مدیریت بحران زلزله در کشور را نداشته و اگر هم داشته بواسطه ساختار نامناسب قادر به انجام آن نبوده است. ستادها و کمیته های مختلف درگیر با زلزله دارای سازمان و سیستم مدیریت فراگیر در سطح کشوری نبوده و همیشه در محاق یک سازمان و سیستم دیگر به فعالیت پرداخته اند که محور برنامه ها و سیاست های آن بحران و زلزله نبوده است.

وجود این نقطه ضعف عمده باعث گردید تا دولت بعد از زلزله های بم و بلده به ضرورت تغییر در سیستم مدیریت بحران زلزله پی برده و تلاشهای جدیدی را در سطح هیأت دولت و معاونت رئیس جمهوری آغاز نماید.

۲- کمبود آموزش و اطلاع رسانی عمومی مناسب
گرچه معمولاً بعد از وقوع زلزله ای مسؤولین و رسانه ها بحثهای مختلفی را در رابطه با زلزله و لزوم آمادگی در مقابل آن مطرح می نمایند. لیکن بطور کلی جامعه از فقر اطلاعاتی زیادی در این رابطه رنج می برد. برنامه منسجمی در سطح جامعه و از طرق مختلف جهت ارائه آموزش های مربوطه به زلزله در سطوح متفاو ت وجود نداشته و یا اجرا نمی گردد. البته ارائه برنامه های آموزشی در مدارس و اجرای مانورهای زلزله می تواند بخشی از این نقیصه مهم را جبران نماید.

۳- عدم ثبت و مدیریت اطلاعات بحران های گذشته
با توجه به عدم ثبت جامع و دقیق اطلاعات و آمار مربوط به زلزله های گذشته و نداشتن تجزیه و تحلیل های علمی مستمر در مورد آﻧﻬا، درسها و تجربه های مدونی برای استفاده در موارد آتی حاصل نمی گردد و این در حالی است که وقوع یک زلزله، یعنی آزمایشی بزرگ که انجام آن بندرت امکان پذیر و بسیار هزینه بر و پرخطر می باشد. بدیهی است که بایستی از چنین آزمایشات بزرگی اطلاعات و ارقام بسیار جامع و دقیقی جهت اخذ نتایج مناسب برای آینده تهیه و تدوین گردد. مدیریت بحران کشور از نبود یا کمبود شدید چنین اطلاعاتی رنج میبرد.

۴- عدم رعایت ضوابط و معیارها
آسیب های فراوان سازه های مختلف در زلزله های ایران، حاکی از آن است که سازه های مربوطه بطور اصولی ساخته یا بهره برداری نشده اند. عدم رعایت ضوابط و معیارهای فنی و غیرفنی در هر یک از مراحل پروژه اعم از مطالعات، محاسبات، طراحی، ساخت، اجرا، بهره برداری و تعمیر نگهداری می تواند عامل آسیب پذیری در مقابل زلزله باشد. تجربه های جهانی زلزله نشان می دهد سازه هایی که بر پایه ضوابط و معیارهای ضد لرزه ای طرح، اجرا و بهره برداری شده اند رفتار قابل قبول و کم آسیبی داشته اند. استمرار بی توجهی به معیارها باعث گسترش آسیب پذیری در زمینه های مختلف گردیده و مدیریت بحران را بیش از پیش مشکل تر می نماید. به همین دلیل مشکلات و معضلات مقابله با زلزله در بستر زمان نیازمند هزینه، زمان، تجهیزات و نیروی انسانی بیشتری خواهد بود.

۵- سرمایه گذاری ناچیز کشور در مدیریت بحران زلزله
گرچه کشور ما هر ساله مبالغ زیادی صرف جبران خسارات بلایای طبیعی از جمله زلزله می کند، لیکن سرمایه گذاری لازم را در مدیریت مقابله با بحران های طبیعی ننموده است.

این یک واقعیت است که کلیه پروژه های مطالعاتی و طراحی تا به مرحله اجرا درنیاید عملاً نقشی در کاهش آسیب ها و خسارات و تلفات ناشی از آﻧﻬا ندارد. تجربه کشورهایی نظیر ژاپن و امریکا نشان می دهد که با توجه به شرایط زمان بحران، استفاده از تجهیزات پیشرفته و فن آوریهای سطح بالا، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. لذا علاوه بر لزوم سرمایه گذاری در فرهنگ سازی، آموزش، پژوهش و مدیریت، تهیه و استقرار وسایل و تجهیزات پیشرفته مقابله با بحران نیز ضروری است.

برای مقایسه اجمالی در سرمایه گذاریها، از شرکت گاز اوزاکا که همکار شرکت ملی گاز ایران و شرکت گاز تهران بزرگ در مدیریت مقابله با زلزله در سیستم گازرسانی تهران می باشد بعنوان مثال یاد شده و متذکر می گردد که این شرکت در حوزه خدمات رسانی خود که تنها حدود ۵ هزار کیلومترمربع می باشد از بیش از ٣٢۴٠ لرزه سنج و شتاب مگار مدرن استفاده می نماید. در حالی که کل شتاب نگارها و لرزه سنج های ایران به نصف این عدد هم نمی رسد.

این شرکت بعد از زلزله کوبه در یک برنامه ۵ ساله بیش از هزار میلیارد تومان صرف ایمنی و مدیریت بحران زلزله در شرکت خود نموده است . از این قیاس کوچک می توان به میزان سرمایه گذاری لازم برای مقابله با زلزله در کشور ما که بیش از نیمی از آن در معرض زلزله های مخرب می باشد پی برد ( مویدی نژاد ، ۱۳۸۶).

نتیجه گیری

در این مقاله پس از طرح تعاریف بحران و مدیریت بحران همچنین اهمیت خطر زلزله در ایران، ضمن اشاره به مشکلات اساسی کشور به نقاط ضعف عمده مدیریت بحران زلزله در ایران پرداخته شد و در انتها چند پیشنهاد برای رفع بخش عمد ه ای از این نقاط ضعف ارائه گردیده است. اهم نتایج این مقاله بطور خلاصه عبارتند از:

۱- جدی بودن خطر زلزله در سراسر ایران و احتمال ادامه تلفات و خسارات بسیار سنگین ناشی از زلزله

٢- مشکلات متعدد در مقابله با زلزله در ایران به دلیل وجود نقاط عمده ضعف در نگرش و روش های مدیریت بحران زلزله

۳- ضرورت بازنگری اساسی در مدیریت بحران زلزله کشور با استفاده از تجارب کشورهای موفقی چون ژاپن

۴- ضرورت ایجاد سازمان مدیریت بحران های طبیعی کشور، مرکز مدیریت اطلاعات و هشدار زلزله، تفکیک اولویت های مقابله و گسترش آموزش های عمومی از جمله پیشنهادهای مهم در این بازنگری عنوان شده اند.

۵- فرهنگ سازی و پرورش نیروی انسانی به عنوان سنگ بنای مدیریت جامع بحران کشور و اساسی ترین اولویت قلمداد شده است.

پیشنهادهایی جهت بازنگری اساسی در مدیریت بحران زلزله در ایران

تصمیمات جدید مسؤولین کشور جهت بررسی وضعیت موجود توان کشور در مقابل با زلزله و ساماندهی آن بعد از زلزله های بم و بلده و استفاده از تجربیات کشور ژاپن در این زمینه، می تواند آغاز جهت گیری صحیحی برای مدیریت بحران زلزله کشور در آینده باشد. تلفیق دو حرکت فوق می تواند به شفاف تر شدن وضعیت موجود، نقطه مطلوب و مسیر مناسب حرکت از موجود به مطلوب باشد. مؤلف بر این عقیده است که ایران نیاز به یک بازنگری اساسی در تفکر و روش خود در مقابله با زلزله داشته و در همین رابطه پیشنهادات زیر را بعنوان مهم ترین نکات جهت این بازنگری ارائه نموده است:

– ایجاد سازمان مدیریت بحران های طبیعی کشور
– ایجاد مرکز مدیریت اطلاعات بحران های طبیعی
– ضرورت برتری نگرش مدیریتی بر نگرش مهندسی در مقابل زلزله
– ضرورت تفکیک اولویت ها در مقابله با ضرورت با زلزله
– آموزش عمومی و اطلاع رسانی
– فرهنگ سازی و پرورش نیروی انسانی (اساسی ترین اولویت)

فرهاد بزرگی-دبیر ستاد بحران شهرداری منطقه ۱۶


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.