جام جم آنلاین: در حالی که تئاتر به معنای امروزیاش در کشور ما نزدیک به ۱۵۰ سال عمر دارد و پیشینه نمایش و نمایشوارههای ایرانی ریشههایی چند هزار ساله دارد، اما حتی یک مرکز برای نگهداری اسناد و یادگارهای مربوط به آن در تمام این سرزمین پهناور وجود ندارد.
تئاتر ایران موزه میخواهد؛ این جملهای است که همه بر زبان میآورند و خواستار توجه به آن میشوند. در سالهای گذشته هرچه هنرمندان بیشتر بر این نیاز تاکید کرده اند و مدیران و مسوولان هم قول مساعد دادهاند، اما کوچکترین قدمی در این راه برداشته نشده است.
تاریخ چند هزار ساله آیینهای نمایشی ایران از جمله سیاووشان، میرنوروزی، یادگار زریران و… هیچگاه به طور جامع مستندنگاری نشده و در جایی به ثبت نرسیده است.
از پیشینه نمایشهای عروسکی از جمله خیمهشببازی و سایهبازی هم که عمری بیش از هزار سال دارند، یادگاری به جا نمانده است.
تعزیه نیز با قدمت ۴۰۰ سالهاش خانهای ندارد تا نسخههای قدیمی و وسایل تاریخیاش را در آن به تماشا بگذارد. تئاتر نو و مدرن ایران هم که از دوره قاجار شکل گرفت و در عصر مشروطیت اوج یافت و در لالهزار فراگیر شد، با آن که عمر چندانی ندارد، گذشتهاش را فراموش کرده است.
تماشاخانههای قدیمی تهران یکی پس از دیگری تعطیل و ویران شدهاند و ساختمانهای تئاتر نصر و پارس هم سالهاست متروکه ماندهاند.
آش بیتوجهی به گذشته هنرهای نمایشی ایران آنقدر شور شده که حتی ردی از تئاترهایی که همین ۵۰ سال پیش روی صحنه رفتهاند، باقی نمانده است!
برای تایید این مدعا کافی است سری به اداره تئاتر، تئاتر شهر، تالار مولوی و تماشاخانه سنگلج بزنید و سراغ عکس یا بروشور نمایشهای دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را بگیرید و پاسخ بشنوید که سابقه تصویری این کارها در دست نیست.
تنها جایی که میتوان گوشهای کوچک از تاریخ نمایش و تئاتر ایران را یافت، خانههای هنرمندان و مجموعهداران خصوصی است که به طور پراکنده و شخصی، نسخههای خطی تعزیه، بروشورنمایشها و عکسهای رنگ و رو رفته قدیمی گردآوری شده است.
این که تئاتر نصر یا ساختمان کنار تماشاخانه سنگلج یا هرجای دیگر تبدیل به موزه تئاتر شود، امری حاشیهای است.
مهم آن است که تئاتر ایران جایی را میخواهد تا در آن، خاطرههایش را به امانت بسپارد.
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version