براساس گفته اعضای خانواده مقتول، حدیث روز حادثه همراه خواهر بزرگترش به مدرسه رفته بود ولی حدود ساعت ۹ به دلیل احساس ضعف و گرسنگی از خواهر بزرگترش که زهرا نام دارد خواست برایش از مغازهای که آن طرف خیابان مدرسه بود کیک و آبمیوه بخرد. پس از آن دو خواهر برای خرید از مدرسه خارج شدند اما خواهر بزرگتر ترجیح داد به علت ضرورت عبور از خیابان و جلوگیری از خطر تصادف حدیث را با خود به آن طرف خیابان نبرد. به این ترتیب زهرا به مغازه رفت و با کیک و آبمیوه نزد خواهر کوچکتر بازگشت اما بعد در کمال تعجب اثری از خواهر کوچکتر ندید و تصور کرد او به مدرسه بازگشته است. به این ترتیب زهرا به مدرسه رفت اما در زنگ تفریح هم اثری از خواهر کوچکتر خود ندید، به همین دلیل به خانه رفت اما چون پدر و مادرش برای درمان به تهران رفته بودند موضوع را به عموی خود اطلاع داد.
حدود ساعت ۱۰ صبح جستوجوی اعضای خانواده در حوالی مدرسه و از آشنایان آغاز شد اما وقتی نتیجهای به دست نیامد پای پلیس محلی نیز به موضوع باز شد.
در تحقیقات اولیه افرادی گفتند حدیث را دیدهاند که در جهت مخالف خیابان در حرکت بود. با این حال گفتههای افراد محلی به پیدا شدن حدیث کمک نکرد. از این رو پس از چند ساعت کارآگاهان پایگاه یکم پلیس در جریان قرار گرفتند تا شاید گره ناپدید شدن دختر هشت ساله باز شود. تحقیقات بازجویی از خانواده حدیث و افراد محلی ادامه داشت تا اینکه حدود ساعت سه بعدازظهر یکی از چوپانان پیدا شدن جسد سوختهای را به ماموران کلانتری اطلاع داد و مسیر پرونده را عوض کرد.
ماموران کلانتری با توجه به مشخصات ظاهری جسد کشف شده که برای از بین بردن شواهد و مدارک احتمالی سوزانده شده بود، موضوع را به کارآگاهان اطلاع دادند و خانواده حدیث نیز با توجه به لباسی که بر تن جسد سوخته بود آن را به عنوان گمشده خود شناسایی کردند. به این ترتیب پرونده وارد مرحله جدیدی شد و کاراگاهان ویژه قتل رسیدگی به پرونده را آغاز کردند، این در حالی بود که تحقیقات اولیه متخصصان پزشکی قانونی حاکی از شکنجه دختر خردسال قبل از قتل بود، کارآگاهان نیز در تحقیقات اولیه نوک پیکان اتهام را به سوی افراد معتاد و اتباع افغانی که در آن حوالی بودند نشانه رفتند. اما با وجود بازداشت و بازجویی از حدود ۳۰ مظنون نتیجهای به دست نیامد و راز قتل حدیث همچنان سر به مهر باقی ماند.
عموی حدیث هشت ساله روز گذشته به شرق گفت: «در روزهای اول ما به کسی مظنون نبودیم اما پس از بررسی سابقه ۳۰ ساله روابط خانواده با افراد مختلف به خاطر آوردیم که با تعدادی از بستگان و افراد محلی بر سر زمین اختلافاتی داشتیم و آنها ما را تهدید به انتقام کرده بودند.» این مرد میانسال ادامه داد: «حدود یک هفته پس از قتل برادرزادهام پنج نفر را به عنوان مظنون معرفی کردیم که در بین آنها هم زن و هم مرد وجود داشت در بین این افراد نیز به دو نفر بیشتر از همه شک داشتیم، اما این افراد پس از تحقیقات جزیی آزاد شدند.» این مرد در پایان گفت: «پلیس برای کشف راز قتل به دنبال اتباع افغانی است اما ما معتقدیم کار یکی از دو مظنونی است که معرفی کردهایم و شرایط زمانی و مکانی آنها در زمان ناپدید شدن و کشف جسد حدیث نیز این ادعای ما را ثابت میکند.»
اخبار اخبار جذاب