۲۶ آبان iبه نقل از منبع ذکر شده، در پورتال خبری ممتاز نیوز منتشر گردیده است
در این متن سعی دارم تا تحلیلی هر چند ناچیز از اثری iبه واقع ستودنی از هنرمندی ایرانی، برای همه علاقمندان و عزاداران سیدالشهداء(ع) تقدیم نمایم. اثری که راه را بر هنرمندانه دیدن و هنرمندانه زیستن در مکتب امام حسین(ع) نمایان میسازد.
اثر “عصر عاشورا ” iبه سال ۱۳۵۵ توسط استاد محمود فرشچیان ترسیم شده است. عنوان اثر iبه خوبی گویای وقت وقوع حوادث بعد از ظهر عاشوراست. مخاطب قرار نیست اتفاق و اتفاقی تازهی را در این اثر تجربه کند، زیرا ضمن اطلاع از اتفاق و پیرامون آن، منتظر شکل و چگونگی همنوایی هنرمند با احساس دردی است که مخاطب iبه واسطهی واقعه کربلا مبتلابه آن است. بازخوانی بخشی از آن اتفاق در این اثر، ضمن مرثیهسرایی و تاکید بر مظالمی که بر زنان و دختران حرم امام(ع) عارض شده، سوز و گدازی است که تسکیندهنده و تسلابخش مخاطبان است.
این تابلو، همچون روایتگری است که بدون اشاره مستقیم iبه حوادث قبل، با بازنمود آثار iبه جای مانده از آن، ما را از بروز رخدادی که منتج iبه ظهور این تصویر شده، آگاه میسازد. لذا وقت اثر وقت حال است و ما منتظر اتفاقات اکنون.
زنان و دخترکانی در خارج از کارزار نبرد و iبه دور از چشم نامحرمان، بر اسب بازگشته از میدان جنگ و بیسوار، میگریند. زینِ اسب فرو افتاده و یراق و افسار آن رها شده و کبوترانی تیرخورده بر روی زین افتادهاند. زنی ایستاده و بر دیوارهی تن اسب تکیه داده و سر بر بدن او دست در بالای اسب حلقه زده و میگرید. این زن در مرکز دایره واقع است.
زنی دیگر نشسته بر زمین، صورت اسب را در آغوش کشیده و کودکی سر بر شانهی زن تکیه داده است. دو کودک نیز، یکی بر پای اسب و آن دیگری بر گردن اسب آویخته و زار میزنند. دو زن نیز سر در دامان هم بر کف زمین افتاده و ناله سرمیدهند.
نقاش اگر با این اثر و با کنار زدن پردهها ما را iبه حریم خیمهگاه راه داده، اما iبه خود و ما اجازه نمیدهد تا چهرههای غمگنانه و اشکآلود آنها را ببینیم.
حفظ فاصله مشخص بیننده با شخصیتهای تابلو نیز iبه همین سبب است. اما نتیجهی پوشیده ماندن این عمل مقدس (گریستن بر مظالم امام(ع)) تذکاری است بر تقدس و عدم تظاهر بر گریهای عابدانه.
اما قابل توجه آنکه نقاش، چنان ترکیبی را در ترسیم پیکرهی زنان و دختران و چهرههای نادیدنی آنها iبه کار برده که نالههای خاموششان، با کمی توجه و سکوت قابل شنیدن است.
کلیک کنید: نقاشی در ابعاد بزرگتر
تنها دستان ظریف و نحیف کودکان و زنان است که از پیکرههای پوشیده از چادرهای ارغوانی رنگشان خارج زده و iبه همین اشاره، عمق ستمدیدگی آنها را نمایان ساخته است.
پیکرههای زنان از شدت سنگینی بار مصیبتِ حوادث ایام قبل، تکیدهاند و از درد فقدان امام(ع) و همرزمانش خمیده و شکستهاند. این فسردگی و تضرع در اندام اسب و چشمانش iبه خوبی نمایان است. همگان بر این مصیبت گریه میکنند. گریهای که برای همهی پیروان امام(ع) iبه میراثی ماندگار بدل شده است.
عنصر دیگر حاضر و ناظر بر اتفاق، زمین است و روییدنیهایش. خشکی و فرسودگی آنها، مانع از همراهیشان با اهلبیت نشده است. ترسیم خطوط غالب اثر iبه شکل کمانه و قوس در پیکرهی زنان و دختران، اسب امام، زمین، علفها و نخلها، همگی سماعی دایرهوار دارند بر محور واقعه، که امام است و غایب؛ اما iبه جایگزین او زینب(س) که در محور این دایره ایستاده.
خطوط آشفتهی یالهای اسب و چشمان نیمهبستهاش، با زخمهای خونآلود و iبه جایمانده از تیرها، خستگی مفرط و زجری که متحمل شده را بروز داده و گویی تنها برای تکیه دادن زنان و دختران ایستاده و باید ایستاده بمیرد.
خطهای موجود در اثر که از سطح زمین آغاز شده و در قاب تصویر، تا بالای تنهی نخلها پیش رفته است، جملگی نیمدایرهای را شکل بخشیده که نیمهی دیگر آن که خارج از قاب است در عالمی غیر قابل رویت و آسمانی، جای دارد. شکل پردهی خیمهگاه که بخشی از آن محو است و بخشی هم با خطوطی نرم و کمرنگ رسم شده، بر این حس نیمه مادی و نیمهی ماورائی فضا، افزوده است.
گره طنابهای خیمه بر میخهای برجسته و استوار و فرو رفته در زمین، و شکل صعودی خطوط خیمه iبه سمت بالای قاب و بخشهای پنهان آن، مسافرتی آسمانی را نوید میدهد که در تلاش است تا همه آنچه را که در زمین میبینیم، با خود iبه بالا ببرد. پس حرکت جزء جداییناپذیر اثر است.
ترکیب رنگهای تابلوی “عصر عاشورا” iبه تأسی از iبه کارگیری رنگ در نگارگری سنتی ایرانی از رنگهای ملایم و لطیفی استفاده کرده که هیچ ترکیب آزاردهندهای را ایجاد نمیکند. حتی وقتیکه iبه رنگ چادرهای زنان و دختران توجه میکنیم برخلاف معمول iبه جای رنگ سیاه از رنگهای ارغوانی (منسوب iبه رنگ معنوی) و خاکستری استفاده شده است. تنها iبه واسطهی چینهای روی چادرها و سایه روشنهای ناچیز، کمی رنگ سیاه محسوس است.
بیکرانگی رنگها یعنی iبه کارگیری یک رنگ با همهی طیفهای رنگی آن در یک اثر، از ویژگیهای اغلب آثار استاد فرشچیان است که در اینجا هم مورد توجه و هنرمندی ایشان قرار گرفته است.
رنگ پیکرهی انسانهای حاضر در قاب، در تضاد و متمایز از سایر اجزای اثر است. با اینهمه خطوط و حالات پیکرهی آنها هماهنگی و سنخیت وافری را با سایرین ایجاد میکند.
رنگ طلایی بر غلاف شمشیر امام(ع) و سطوحی که محل اتصال اجسام و پیکرهها با زمین است، بسیارزیبایی هنرمندانهای را بر نقاشی بخشیده که این محلها را iبه منشاء نور و روشنایی و جلب توجه بیننده تبدیل کرده است. ترکیب رنگ سفید و زرد بر اندام اسب و کبوتران معصوم، آنان را از سایر اشیاء محیط متمایز ساخته و زخمهای خونرنگ بر تنشان، حس ترحم از خشونتِ iبه وجود آمده را القا میکند و غیبت سوار و مالک اسب را در نبردی خونین و مظلومانه نویدبخش است.
نور موجود در اثر، باز هم iبه پیروی از نگارگریهای پیشین ایرانی، نوری حاضر و متداول در همهی ابعاد اثر است. نور، بخش جدایی ناپذیر از این فضای معنوی است که شهادت و استواری در برابر ناملایمات حاصل آن است. “نور”، حاضر است و ناظر. و نمایشگر نادیدنیهایست که iبه مهر قلموی نقاش و هنرمند بر جای جای اثر تابیده تا بسیارزیباییهای شهادت و مقاومت را iبه نظاره بنشینیم.
نقاشی “عصر عاشورا” دگرگونی واقعیت است iبه دست حقیقت. شیوهی بیان هنرمندانه فرشچیان با توجه iبه جزئیات مصیبت، تغزلی مرثیهوار و شاعرانه است که ایستادن و تامل کردن را سهل و ممتنع میکند. نه یارای ماندن و نگریستن داریم و نه یارای گذر و کمتوجهی. شرمگینی مخاطب کمتر از شرمندگی اسب بازگشته از میدان جنگ نیست.
۵۷۵۷
خبرآنلاین
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com