گردآوری توسط گروه ورزش ممتاز نیوز
به قول یک دوست، سی سالگی «روز» تصمیمهای بزرگ است. بهترین زمان برای پذیرش ریسکهایی که اگر خوش شانس باشی، زندگی را به رنگ رویاهایت درمیآورند؛ فارغ از اینکه آن رویاها چقدر به تو نزدیکند یا دور از دسترس.
راستی پرسپولیس هم میتواند گاهی ریسک به حساب بیاید؟ مثلا برای قاسم حدادی فر؛ آن هم درست در روزهای گذر از سی سالگی؟ همین چند وقت پیش و در هیاهوی ماندن ذوبآهن در لیگ برتر یا سفرش به لیگ یک بود که حدادیفر بالاخره از رفتن گفت. گفت که حالا وقت آن رسیده که انتخاب کند. همانی را که در نیمفصل و حتی قبلتر از آن، در روزهای پر سر و صدای نقل و انتقالات به او پیشنهاد کرده بودند.
ذوبآهن اگر بلیت بازیاش در لیگ برتر را سوزانده بود، الان قاسم حدادیفر تا این اندازه مردد نبود و همان روز بی آنکه کسی مقابل او بایستد، خطی میکشید بین خودش و تیمی که با آن بزرگ شده. حالا اما او به جایی رسیده که پیش از این هرگز تجربهاش نکرده بود. باید ذوبآهن را بگذارد یک طرف و آن را با یکی از پیشنهادهایش تاخت بزند. شاید با پیشنهاد پرسپولیس که یک سال است در رویاهایش، این بازیکن را قرمزپوش میبیند.
به سالهای پیش از این کاری نداریم که نام قاسم حدادی فر هم مثل دیگر بازیکنان منتخب این فوتبال در بازار نقل و انتقالات فریاد میشد. او همین پارسال راه خود را به سمت پرسپولیس کج کرده بود اما قرارداد با ذوبآهن مثل یک سنگ افتاده بود پیش پایش و توانی هم نبود برای از سر راه برداشتن آن. عجیب اینکه خود این بازیکن هم نمیدانست که امضاهای هر ساله پای برگههای قرارداد باشگاه ذوبآهن چه تعهدها که به گردنش نیاویخته! با این تصور که از اعتبار قراردادش چیزی باقی نمانده، نشست پای میز مذاکره با پرسپولیس. باشگاهی که بدون فکر کردن به نیازهایش، سبد خرید را برداشته و به بازار نقل و انتقالات رفته بود.
تا توانست بازیکن خرید اما همین که میخواست پیش پرداخت قرارداد داخلی قاسم حدادیفر را بپردازد، ذوبآهن از راه رسید و معامله را به هم زد. آنها نه نام پرسپولیس را داشتند و نه پولشان برابری میکرد که بتوانند حدادیفر را به ماندن راضی کنند. پس دست گذاشتند روی قراردادش و مدعی شدند که این بازیکن یک دوره زمانی ۶ ماهه را به آنها بدهکار است. آن ۶ ماهی را میگفتند که حدادیفر برای گذراندن خدمت سربازیاش در تراکتورسازی گذرانده بود. از خوش شانسیشان، قراردادها هم فصلی شد و قاسم حدادیفر نه تنها نتوانست خود را به پرسپولیس برساند، بلکه قرارداد ۶ ماهه دیگری را هم با ذوبآهن امضا کرد تا فصل فوتبالیاش کامل شود.
از این همه اتفاق اما سهم پرسپولیس فقط یک عذرخواهی بود. عذرخواهی قاسم حدادیفر که دائم میگفت شرمنده علی دایی شده و نمیداند چطور به او «نه» بگوید. حتی پیشنهاد معاوضه و انتقال قرضی هم مقبول نیفتاد و پرسپولیس در ازای دو بازیکنی که به اصفهان فرستاده بود، محسن مسلمان را از ذوبآهن گرفت.
حالا که دوباره بازار سالانه نقل و انتقالات را پیش چشممان بساط کردهاند، پرسپولیس باز سراغ حدادیفر را میگیرد و آسوده خاطر است از اینکه دیگر قراردادی وجود ندارد که در میانه راه پایتخت، گریبان قاسم حدادیفر را بگیرد و او را به اصفهان بازگرداند. حدادیفر نه تنها قرارداد ندارد، بلکه دیگر او را میلی به ماندن در ذوبآهن نیست. حتی اگر این باشگاه، همانی باشد که از نوجوانی تا امروز پیراهنش را به تن دارد.
حدادیفر را هم پرسپولیس و دایی میخواهند و هم بازیکنان پرسپولیس. بازیکنانی همچون ماهینی، صادقیان و خلعتبری که هر سه در ذوبآهن با قاسم حدادیفر همبازی بودهاند و حالا که بین تیمهایشان فاصله افتاده، ذوبیهای پرسپولیس در همین اردوی آفریقای جنوبی هم لحظهای از قاسم حدادیفر دور نیستند و تلاشهایشان برای پرسپولیسی کردن او تمامی ندارد! بیراه هم نمیگویند؛ چرا که پرسپولیس در این تیم پر ستارهاش یک هافبک مطمئن کم دارد.
بازیکنی که هم بشود به عنوان هافبک دفاعی روی او حساب کرد، هم بازی ساز و بازیگردان تیم باشد و هم در بالهای چپ و راست به همین اندازه قابل اعتماد باشد که البته با ماندن خلعتبری و عالیشاه و مسلمان، نیازی به حضور حدادیفر در این پست نیست. چرا که علی دایی هم حدادیفر را برای وصل کردن خط دفاعی و بازیکنان پست مهاجمش میخواهد. همان پستی که یک فصل در اختیار نوری و حقیقی و دهنوی و کفشگری بود و تنها یک نفرشان نمره قبولی گرفت؛ مهرداد کفشگری.
و حالا شاید حدادیفر بهترین گزینه باشد برای قرار گرفتن در کنار او. خوبی پرسپولیسی شدن حدادیفر این است که هیچ انتقادی را هم به پیشانی باشگاه نمیکوبد. چرایش مشخص است؛ قاسم حدادیفر در تمام این سالها حتی لحظهای از اردوهای تیمملی دور نبوده و رفتن به جام جهانی هم تاییدی است بر معقول بودن انتخاب این بازیکن همه فن حریف. تنها مشکل، تفاوت پرسپولیس و ذوبآهن است، با تیمهای فصل پیششان. ذوبآهنی که پارسال جیبش هم به اندازه دستانش خالی بود، حالا سر و سامانی گرفته و میخواهد خرج کند تا دوباره در اما و اگرها گرفتار نشود.
درست بر عکس پرسپولیس که با این همه آبروریزی، دیگر نمیتواند مثل پارسال و سال پیش از آن پول خرج کند و بدتر اینکه بلاتکلیف هم هست. یک طرف ذوبآهن است و وابستگیهای حدادیفر و در مقابل، پرسپولیسی ایستاده که حتی در سیاهترین روزها هم نامش را با لحنی دیگرگونه به زبان میرانند. حتی اگر به اندازه امروز بی سر و سامان باشد و حسرت به دل. این تیم البته پوئن حضور در لیگ قهرمانان را هم دارد و به قول معروف، یک قدم از ذوبآهن پیش است. ذوبآهنی که خوب میداند سرمربی انتخابیاش چقدر میتواند برای ماندن یا رفتن بازیکنی مثل حدادیفر تعیینکننده باشد.
قاسم حدادیفر سی سالگی را پشت سر گذاشته و شاید وقت آن رسیده که بزرگترین تصمیم را هم بگیرد. این شاید آخرین پیشنهاد پرسپولیس باشد که دیگر عمر فوتبالی حدادیفر به تکرار آن قد ندهد و یک جام قرمزرنگ، شاید تنها کمبود فوتبال قاسم حدادیفر.
منبع:شهر خبر
پورتال ایران
باز نشر: سایت خبری تحلیلی ممتاز نیوز www.momtaznews.com