تغییر در عربستان نزدیک است اما چه هنگام؟

تصمیم عربستان برای افزایش خریدهای تسلیحاتی خود از امریکا تا ۹۰ ملیارد دلار نسبت به ۶۰ ملیار دلار در سال گذشته ، باردیگر پرونده عربستان را در نهادهای پژوهشی و استراتژیک ونیز میان سیاستمداران منطقه ای باز کرد .
این پرونده هم اکنون وبه علل محلی ومنطقه ای و بین المللی ، روز به روز در حال افزایش وگسترش است . در حالیکه اوضاع داخلی عربستان بسوی تنش می رود ، حکومت سعودی خود را دربرابر مسائل بسیاری می بیند که از حل وفصل آنها ناتوان است ، از اصلاحات سیاسی وحقوق مدنی مانند رانندگی بانوان گرفته تا برقراری حکومت نوین بدور از مذهب و نژاد و منطقه . در زمینه منطقه ای ، عربستان در دهه اخیر کوشش کرده است چهارچوب قدرت سیاسی خود را بطور غیر منتظره ای گسترش دهد و سعی نمود نقش منطقه ای خود را به گونه ای که فراتر از موقعیت طبیعی آنست بازسازی نماید.
” تئودور کاراسک ” تحلیلگر نظامی می گوید : عربستان فعالیتهای سیاست خارجی خود را افزایش داده است و کوشش دارد همزمان با آن سلاحهای خود را نیز افزایش دهد تا به اصطلاح با خطرات روزافزون رویاروئی کند … این خطرات از تحولات یمن گرفته تا افزایش عملیات دزدی دریائی در آبهای عربستان است … بنابر این سعودیها کوشش دارند نیروهای خود را در زمین و دریا تقویت کنند ” . از جنبه بین المللی یک تنش در سیاست امریکا در برابر عربستان که بزرگترین صادر کننده نفت است ، دیده می شود ، که البته و در عین حال عربستان پایگاه جلودار واشنگتن در سیاستهای خاورمیانه ای بشمار می آید.
اما در عین حال این پرونده بدون مراجعه پرونده نظام سیاسی عربستان در هشتاد سال اخیر تکمیل نمی گردد و این همان چیزی است که همچنان کارشناسان سیاسی شبه جزیره عربستان را نگران کرده است . چون نمی توان قدرتمندی عربستان در تحقق دیدگاههای خود را در سه مرحله مورد بررسی قرار داد بدون آنکه نظام سیاسی آن را در زمینه قدرتمندی وتوان مقاومت در برابر توفانهای شدید که موجودیت آنرا بعنوان نظام حکومتی وقدرت منطقه ای و مرجعیت دینی ومذهبی بخطر انداخته است مورد بررسی قرار داد .
این وضعیت سه مرحله ای چنان پیچیده است که نمی توان آنها را از یکدیگر جدا نمود حتى اگر نزدیکترین هم پیمانان عربستان بخواهند دست به چنین کاری بزنند . بدین علت است که این هم پیمانان کوشش می کنند از جنبه دیگری با پرونده عربستان رفتار وبرخورد نمایند که در حقیقت سیاستی با سه جنبه می باشد .
نخست : فراهم کردن پشتیبانی سیاسی و لجستیکی و نظامی برای این نظام از سوی ناوگانهای غربی بخصوص امریکا که در دریاهای مدیترانه
دوم : رویاروئی با هرگونه خطر وتهدید سیاسی ونظامی که نظام عربستان با آن روبروست وجلوگیری از تضعیف و یا فروپاشی آن و ازاد گذاردن این نظام در پشتیبانی از گروههای افراطی مذهبی که هم اکنون بصورت یکی از راهکارهای تثبیت نظام حکومتی در عربستان در آمده اند
سوم : مورد حمله قرار دادن مخالفان در داخل و خارج این کشور . رفته رفته اوضاع عربستان بصورت یک نبرد و رویاروئی منطقه ای و بین المللی در می آید که شبیه آنچه که جهان در بیست سال پیش با آن روبرو گردید می باشد. در آن هنگام و پس از حمله عراق به کویت ، نیروهای بیگانه رهسپار منطقه شدند و جنگی را علیه عراق براه انداختند . این صحنه در حقیقت زمینه ساز سیاستهای آینده امریکا قرار گرفت . حال اگر سناریوی دفاع از رژیم عربستان (دیگر نظامهای شورای همکاری خلیج فارس) با موفقیت روبرو شود آن رویداد تکرار خواهد شد تا به اصطلاح با خطرات منطقه ای مشابه رویاروئی گردد.
این در حالیست که شبه جزیره عربستان مملو از سلاحای پیشرفته ای است که چندین وچندین برابر نیازها وخطرات کنونی است که از سوی گروههای سیاسی با برنامه های سیاسی خاص مطرح شده است از جمله ” حوثی ها ” در یمن ومخالفان بحرینی ، ضمن اینکه امکان هرگونه دخالت بیگانه در صورت گسترش خطر و ناتوانی عربستان در رویاروئی با آن ، وجود دارد . با ادامه انقلابهای عربی ، درگیری بر سر قدرت منطقه ای میان نیروهای آزادیخواه و هوادار دمکراسی و آزادی از تسلط آمریکائیان از یکسو و تمامی نیروهای مخالف از سوی دیگر ادامه خواهد یافت . هدف این انقلابها تحقق دمکراسی است که البته عربستان و هم پیمانان غربی آن ، آنرا نمی پسندند و بدین علت درد و رنج ملتهای این کشورها ادامه خواهد یافت وانقلابهای آنان بصورت جنگهای داخلی در خواهند آمد تا از پیروزی وموفقیت این ملتها جلوگیری شود در حالیکه در آغاز آن پیروزی امکان پذیر می نمود .
مراحل سه گانه خطراتی که نظام حکومتی عربستان با آن روبروست با روشهای گوناگونی مورد رویاروئی قرار گرفته است .
در این میان نمی توان قراردادهای تسلیحاتی بزرگی را که طی دو سال اخیر صورت گرفت از این خطرات دور دانست . پس از قرارداد تایفون با انگلیس که ارزش آن بالغ بر بیست ملیارد دلار بود ، عربستان اعلام کرد که خریدهای تسلیحاتی خود را از امریکا به ۹۰ ملیارد دلار افزایش داده است وهمین باعث گردید که موضعگیری حکومت ریاض در برابر انقلابهای عربی با تنش بیشتری روبرو گردد . در حالیکه ایران این انقلابهای را ادامه انقلاب خود در ۳۲ سال پیش می داند که به سرنگونی رژیم شاه انجامید ، عربستان با تمام توان خود و با روشهای مختلف در برابر این انقلابها ایستادگی می نماید از جمله :
نخست : تشکیل یک جبهه نیرومند از نیروهای ضد انقلاب که در کنار عربستان ، امریکا و انگلیس را در بر گرفته است .
دوم : پشتیبانی مادی ونظامی و امنیتی و سیاسی از رژیمهایی که با خطر سقوط روبرو هستند همچنانکه در یمن صورت می گیرد ، در حالیکه انقلاب مردم این کشور علیه رژیم علی عبد الله صالح ادامه دارد .
سوم : کوشش برای تبدیل انقلابها به جنگهای داخلی همچنانکه در لیبی و سوریه صورت می گیرد ، چون انقلاب اگر بصورت درگیریهای مسلحانه در آید ، طبیعت آن دگرگون می گردد وبیشتر نیازمند دخالت خارجی می شود همچنانکه در لیبی صورت گرفت . با توجه به ناکامی عربستان در پشتیبانی از رژیم علی عبد الله صالح اکنون حکومت ریاض سعی دارد جنگ داخلی را در این کشور براه بیاندازد.
چهارم : دخالت مستقیم در صورت نیاز همچنانکه در بحرین صورت گرفت .
از سوی دیگر نظام عربستان هم اینک با خطرات گوناگونی روبروست :
نخست آنکه وضعیت و شرایط آن بسیار بدور از دمکراسی و دخالت مردمی در حکومت است . در نتیجه هرگونه اصلاح و پیشرفت نمی تواند با الگوهای بین المللی موجود برای حکومت مردمی همسو باشد . در این میان مقوله هایی از قبیل ” مشخصات فرهنگی ” و ” عادتهای اجتماعی ” ودیگر مسائل مطرح می گردد .
دوم : هرگونه تحول منطقه ای بسوی دمکراسی واقعی بطور مستقیم بر اوضاع داخلی عربستان تأثیر گذارخواهد بود که این نیز نمی تواند ملت خود را از أثرات انقلابها و روند تغییر وتحول و اصلاحات سیاسی بدور نگهدارد .
سوم : پیروزی انقلابها موازنه سیاسی و ایدئولوژیک در منطقه را بزیان نظام حکومتی عربستان تغییر خواهد داد و زمینه برقراری پیمانهای عربی واسلامی گسترده ای را فراهم خواهد نمود که ممکن است مصر ، ترکیه و و دیگر کشورهایی را دربر بگیرد که در آینده شاهد تغییر وتحول در رژیمهای خود خواهند شد .
چهارم : ایالات متحده امریکا در برابر هرگونه تغییر وتحول در کنار عربستان ایستاده است و اکنون روشن شده است که واشنگتن دیگر از تغییر وتحولهای اساسی که بیرون از چهارچوب نفوذ آن باشد طرفداری نمی کند . وآنچه که در باره لیبی صورت گرفت دلیلی است بر آن ، تا آنجا که گفته میشود هم اکنون بر انقلابیون لیبی فشار وارد میشود تا با بازماندگان رژیم قذافی گفتگو کنند .
اکنون این پرسش مطرح می گردد : پر کردن منطقه از اسلحه چه معنایی دارد ؟ چه کسی با این قراردادهای بزرگ تسلیحاتی مورد هدف قرار خواهد گرفت ؟ ایدئولوژی آنان چیست ؟ آیا این اسلحه برای رویاروئی با تجاوزگران است یا برای تجاوز است ؟ آیا برای آزادی فلسطین است ؟ آیا برای بهبود بخشیدن به جایگاه جهان عرب دمکراتیک و پشتیبانی از برنامه های سیاسی امرزی در کنار بازوی نظامی برای ترساندن ملتهاست که اگر براه خود در انقلابها ادامه دهند علیه آنان بکار گرفته خواهد شد ؟
موضعگیری شهروندان عرب مسلمان هر چه باشد ، باسواد ویا بیسواد ، نمی تواند روند بهدر دادن دارائی ملت برای به حرکت درآوردن چرخ صنایع نظامی غرب را توجیه کند چون کشورهای آزاد شده از قید وبند خودکامگی با بحرانهای اقتصادی گسترده ای روبرو هستند . همچنین اشتباه بسیار بزرگی است که این اسلحه وهواپیماها برای سرکوب شهروندانی باشد که خواستار دستیابی به حقوق خود هستند . قابل توجه اینکه قرارداد تسلیحاتی ” یمامه ” پس از هزینه کردن ۸۵ ملیار دلار از بودجه عربستان به فراموشی سپرده شد.
در کنار این دو قرارداد بزرگ تسلیحاتی با انگلیس و ایالات متحده بعضی منابع عربستان اعلام کردند که عربستان سعودی ۴۴ دستگاه تانک ( لئوپارد) از المان خریداری کرده است و این مرحله نخست یک قرارداد چندین ملیارد دلاری برای خریداری ۲۰۰ دستگاه تانک می باشد. این قرار داد در چهارچوب قراردادهایی به ارزش ۹۳ ملیار دلاری است که خانواده سلطنتی عربستان برای تقویت نیروهای پلیس و امنیتی خود به تصویب رسانده است . هزینه های بسیار سنگین تسلیحاتی عربستان در حقیقت بهدر دادن دارائی ملت بدون هیچگونه توجیه بشمار می آید واین سیاست نشان دهنده نبود برنامه های توسعه وپیشرفت است . این هزینه های نامحدود برای تسلیحات هیچگاه علیه دشمن واقعی ملت بکار گرفته نشده است بلکه علیه هواداران آزادی در شبه جزیره عربستان بکار رفته است و نشان دهنده اینست که برقراری یک نظام نوین امروزی ناظر بر دستبرد به بیت المال امکان ناپذیر است و در عین حال نمی توان با روشهای غیر اخلاقی از پشتیبانی سیاسی از سوی دشمنان ملت برخودار گردید.
این در حالیست که برای مشارکت در حکومت وسازندگی و مدیریت ، گروهی که حکومت موروثی را بعنوان یک حق مقدس در دست گرفته اند ، هیچکس حق اعتراض ویا بحث ندارد . پس اگر فرضیه واگذاری حکومت از سوی خداوند از قرنها پیش از میان رفته است می بینیم که سردمداران منطقه همچنان با زور ، حقوق مردم در حکومت و مدیریت را مصادره کرده اند.
مشکلات اوضاع عربستان تنها به یک زمینه محدود نمی باشد . ممنوعیت رانندگی بانوان در حقیقت سرآغاز ارزشیابی اوضاع سیاسی و اجتماعی این کشور می باشد که سالیان درازی است که مورد توجه ناظران منطقه ای و بین المللی قرار گرفته است. از سوی دیگر اهمیت موضوع جانشینی و انتقال قدرت در میان اعضای خاندان آل سعود کمتر از دیگر موارد نمی باشد بخصوص که نسل جدید این خانواده در به ارث بردن حکومت اکنون به پایان راه رسیده است. این موضوع هم پیمانان غربی خاندان سعودی را همانند شخصیتهای خانواده سعودی نگران کرده است بویژه که روند تغییر وتحول سیاسی در منطقه شدت یافته است . اما اصلاحات سیاسی یکی از عمده ترین خطرهائی است که آل سعود وپشتیبانان آنها را نگران کرده چون خیلی ساده بگوئیم رژیم حاکم بر عربستان اصلاح ناپذیر است به دو علت :
نخست آنکه چنان عقب مانده است که بهیچ روی نمی توان آنرا بجلو راند .
دوم نبود مدیریت اصلاح وتغییر در میان سردمداران آن .
رژیم عربستان همچنین با گونه دیگری از خطرات روبروست که همانا اندیشه های تکفیری است که بر اساس مدرسه فقهی هم پیمان با رژیم ، دیگران را کنار می گذارد و در حقیقت بصورت اسلحه هولناکی در دست رژیم قرار گرفته که برای ازار در اختیار ضد انقلاب قرار گرفته است تا از روی کار آمدن رژیمهای انقلابی همانند تونس ومصر جلوگیری نماید .
این هم پیمانی سیاسی ـ دینی یکی از علل افزایش تنش میان مردم بر اساس مذهب آنان در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بشمار می آید که پدیده ای است بدور از ارزشهای حکومت مداری نوین بر اساس قانمندی است که باید ابزاری برای حمایت حقوقی و جلوگیری از ستم و سوء استفاده ، باشد .
بنظر نمی رسد که حکومت عربستان توانسته باشد بطور جدی با این خطرها و بحرانها رویاروئی کند بخصوص اگر رویکردهای نوین و قدیمی عربستان را برای گسترش قدرت منطقه ای خود در نظر بگیریم . انقلاب یمن یکی از بزرگترین خطرات برای حکومت عربستان بشمار می آید ، چون پیروزی این انقلاب همچنانکه مردم خواستار آن هستند در حقیقت بمنزله خنجری در پشت حکومت عربستان در خواهد آمد . شایان توجه اینکه عربستان همانند ابزاری رفتار می کند که هرگاه بدان نیاز بود از آن بهرمند می گردد . از جمله آن دخالت نظامی در بحرین که بنام ” نیروهای سپر جزیره ” صورت گرفت و این در حالی بود که میان کشورهای عضو شورا درباره اقدام سیاسی عربستان اختلاف نظر شدیدی پدید آمد بویژه پس از اینکه این نیروها دست به اقدامات سرکوبگرانه شدیدی علیه مردم بحرین زدند . در اینجا بود که ” ابتکار عمل شورای همکاری ” برای جلوگیری از سرنگونی رژیم علی عبد الله صالح و ناکام گذاردن انقلاب مردم یمن مطرح گردید . روشن است که این دو اقدام نتایج پیش بینی شده ای را ببار نیاوردند و بهار انقلاب همچنان پایدار مانده است .
عربستان هم اکنون بر دهانه آتشفشان هایی قرار گرفته است . پس اگر خاندان حاکم آل سعود بتواند از طریق سرکوب و صرف هزینه های فراوان برای خاموش کردن معترضان ، انفجار آتشفشان را در خاک خود از کار بیاندازد ، همچنان در برابر آینده تاریکی قرار دارد که ادامه انقلابهای عربی بوجود آورده اند بخصوص که عوامل سیاسی و امنیتی که نیروهای ضد انقلاب در برابر آنها قرار می دهند همچنان ادامه دارد . پس اگر احساسات شخصیتهای سیاسی با اقدامات سرکوبگرانه وخفقان روبرو میشود تا مبادا نگرانی حکومت ریاض برانگیخته گردد ، خواهیم دید که موارد انتقاد از سیاست عربستان همچنان ورد زبان رهبران انقلابیون در کشورهای مختلف قرار گرفته است . از تونس گرفته تا مصر و یمن و بحرین فریادهای مخالف با دخالتهای عربستان بر روند انقلابها بلند شده و اینان خواستار جلوگیری از سیاستهای دخالت جویانه عربستان بر روند این انقلابها شده اند . با افزایش موارد تنش طایفه گرائی ودینی در لیبی ومصر ویمن و سوریه وبحرین هم اکنون تمامی انگشتها بسوی نقش گروههای سلفی وابسته به عربستان نشانه رفته است که سعی دارند تمامی موضعگیریهای ملی گرایانه علیه خودکامگی و وابستگی و عقب ماندگی را همچنان پابرجا نگه دارند . انقلابها فریادی خروشان از سوی شهروندان عرب در برابر ظلم و سرکوب رژیمهای استبدادگر کشورهای عربی هستند . فریاد برخاسته از وجدان علیه ادامه سرکوب و وابستگی به غرب ، پشتیبان از رژیم صهیونیستی بزیان ملت فلسطین . عربستان در این زمینه چنین اندیشیده است که طرف اصلی این انقلابها خودش است چون این انقلابها با حکومت مداری و سیاستهای غرب گرایانه اش که آماده صلح با ” اسرائیل ” است سازگاری ندارد .
بدین علت است که عربستان سیاستی را در پیش گرفته است که هیچگونه سازگاری با آرمانهای ملل عرب ندارد بخصوص در زمینه خریدهای تسلیحاتی غیر قابل توجیه و هم پیمانی با دشمنان ملت علیه آرمانهای ملت .
عربستان با بحرانی گسترده روبروست با وجود انکه ظاهر قضیه آرامش نظام آنرا نشان می دهد اما پرسشی که هم اکنون مطرح می گردد آنست چه هنگام روند تغییر وتحول به شبه جزیره عربستان خواهد رسید؟
سعید الشهابی فعال سیاسی بحرینی مقیم لندن است که این یادداشت را اختصاصی برای خبرآنلاین ارسال کرده است

ترجمه: محمدماجد نجار

۴۹۴۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.