به گزارش خبرآنلاین، او در یکی از کافههای میدان فاطمی روبروی خبرنگاران نشسته و از مشکلاتی میگوید که سر راه اجرای این نمایش برایش پیش آمده، آن هم نمایشی که باهزینه شخصی آن را به صحنه برده؛ «من برای تامین هزینههای اجرای این نمایش وام گرفتهام.»
متن این نمایش را امید سهرابی نوشته و بازیگرانش کاوه آهنین جان و فقیه سلطانی هستند، بازیگرانی که به گفته مرتضوی حاضر شدهاند با قرارداد گیشه بیایند و در این کار بازی کنند.
حضور فقیه سلطانی بازیگر زن این نمایش اما برای خودش داستانی دارد؛«۲۵ روز مانده به اجرا خانم سلطانی قبول زحمت کرد و در این نمایش حضور یافت. بعد هم که در زمان بازبینی چهار پایه زیر پای او شکست و بینیاش از دو ناحیه دچار شکستگی شد، با این حال اما روی صحنه آمد تا این نمایش اجرا شود.»
اجرای متنی که حدود ۱۰ سال پیش امید سهرابی آن را نوشته، همیشه یکی از دغدغه های بهزاد مرتضوی بوده است، مثل چند متن دیگر که از آن ها نام میبرد و می گوید:«بعضی از کارها مثل بغض در گلوی آدم میماند.»
البته نویسنده معتقد بوده که این متن متعلق به ۱۰ سال پیش است و برای اجرا در شرایط فعلی مناسب نیست، اما کارگردان روی اجرای آن تاکید میکند و در نهایت با روایت خودش این متن را روی صحنه میبرد.
«متاسفانه الان اوضاع به گونه ای است که همه چیز سلیقهای شده، ۴ نفر سکان بودجه تئاتر را به دست گرفتهاند و به یک سری بودجه و اعتبار می دهند و به یک سر نه؟» کاگردان یک تنبیه باشکوه با این جملات به سراغ ارزیابی فضای حاکم بر تئاتر کشور میرود.
کار او اما جزود دسته ای نیست که مورد حمایت قرار گرفته باشد. قرار داد او هم، قرار داد گیشه است. ۲۰ درصد از فروش سهم بنیاد رودکی است و مابقی میماند برای گروه؛«ما چه سالن پر باشد و چه نباشد، باید شبی ۴۰۰هزار تومان به بنیاد رودکی بدهیم؛ چون آنها ۲۰ درصدشان را از کف فروش میخواهند. از طرف دیگر ما در این کار برای همه چیز پول دادهایم؛ از بنری که بالای تالار نصب شده، تا اس ام اسی که از سوی بنیاد رودکی برای تبلیغ کار ارسال شده است.»
نمایی از تمرین نمایش «یک تنبیه باشکوه»
همین مساله باعث شده نشست مطبوعاتی این کار در یک کافه برگزار شود، چون بنیاد رودکی برای برپایی نشست در محل تالار وحدت از گروه طلب وجه کرده و مرتضوی هم ترجیح داده این پول را به جای دادن به نهادی که ردیف بودجه دارد، به کسی بدهد که با هزینه شخصی اش محلی را برای در آمدزایی راه انداخته است.
بازیگران این نمایش هم برای حضور در این کار هر کدام دلایل خودشان را دارند، اما ترجیع بند حرف هایشان عشق به تئاتر است.
آهنینجان که این سالها در تئاتر کم کار شده، اول گذری به سالها قبل میزند، زمانی که به گفته او، فضای دیگری بر هنرهای نمایشی حاکم شد و کارهای خوبی اجرا شد. او از آن دوره به عنوان یک دوره طلایی نام میبرد که باعث شده آدم هایی مثل او ایدهآل هایشان بالا برود و به کارهای کمتر از حدی که در آن حضور داشتهاند، یا آن ها را دیدهاند و پسندیدهاند رضایت ندهند؛«این متن و حس کار کردن آن مرا یاد همان گذشته میانداخت.»
فقیه سلطانی که شناختی از مرتضوی نداشته، اما روایت دیگری دارد:«معتقدم انرژی آدم ها آنها را به سمت هم میکشاند. من می دانستم که آقای آهنین جان کار بد قبول نمی کند، من هم پذیرفتم و کار کردیم.»
عشق به تئاتر اما دلیل اصلی است، ترجیع بند حرفها، چه مرتضوی، چه فقیه سلطانی و چه آهنینجان با این عشق روی صحنه میروند، ناملایمتیهایی اگر باشد، تحمل میکنند و با همین عشق میخواهند تا ۲۵ آبان روی صحنه بمانند؛ آن هم در تالار حافظ.
۵۷۵۷
خبرآنلاین