جای خالی اخلاق روستایی

جام جم آنلاین: ما آدم‌ها خیلی زود به هنجارهای شهری عادت می‌کنیم، گاه آنچنان با این هنجارها اخت می‌گیریم که یادمان می رود این مجموعه آداب شهری را خودمان اختراع کرده‌ایم.

می آموزیم تا وقتی کسی را نشناختیم، به او سلام نکنیم، به هر کسی لبخند نزنیم و حتی از اوضاع و احوال آشنایانمان خیلی سوال نپرسیم تا مبادا متهم به جاسوسی و فضولی شویم.

از این مجموعه آداب شهری که دور خودمان چیده‌ایم، تا دلتان بخواهد به وفور یافت می‌شود؛ آدابی که شاید بتواند تاحدی ما را از خطرات زندگی در شهرهای بزرگ مصون نگه دارد، اما با وجود این قوانین خودساخته و دست و پاگیر، رفته رفته انسان شهری احساس می‌کند که در جهانی خشک و مکانیکی زندگی می‌کند. اما در سفر به روستاهای محروم استان کردستان ، دنیای دیگری را تجربه کردم.

مجموعه‌ای از رفتارهای ناب روستایی را دیدم که گرچه خیلی با قواعد شهرنشینی جور در نمی‌آمد، اما با روح اصیل آدمی سازگارتر بود.

آنجا روستایی‌ها بدون آن‌که ما را بشناسند، سلام می‌دادند، لبخندشان را دریغ نمی‌کردند و خیلی سریع با ما صمیمی و خودمانی می‌شدند؛ طوری که حس می‌کردیم سال‌هاست همدیگر را می‌شناسیم. حتی وقتی سوار ماشین هم بودیم، کمتر روستایی پیدا می‌شد که از دور برایمان دستی تکان ندهد.

جالب بود که در روز سوم سفر، من هم با شعفی درونی و مثل پرنده‌ای که از قفس شهر گریخته باشد، به هر روستایی که می‌رسیدم سلام می‌دادم، خسته نباشید می‌گفتم و در تقلیدی خود خواسته و شیرین، از خودم، آرزوهایم و زندگی شخصی‌ام با برخی روستایی‌ها صحبت می‌کردم.

گرچه شاید نتوان دقیقا همین الگوی اخلاق روستایی را در شهرها پیاده کرد، اما گمان می‌کنم ما شهری‌ها، دیگر زیادی شهری شده‌ایم و گاهی از آن طرف بام می‌افتیم؛ در حالی که شاید خیلی سخت نباشد که هم به حریم های شخصی یکدیگر احترام بگذاریم و هم از کیسه عطوفت قلبمان، کمی ولخرجی کنیم.

امین جلالوند – گروه جامعه


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.