چرا یارانه پرداخت میشود؟ در همه کشورهای سرمایهداری (نئولیبرال توسعه نیافته) به وسیله تورم (افزایش قیمتها طی سال) به دلیل افزایش نیافتن مزد متناسب با نرخ تورم و برای جلوگیری از واکنشهای اجتماعی و سیاسی، به کالاها و خدمات یارانه میدهند، حال این یارانه ممکن است در سطح مصرف باشد همچون ایران یا در سطح تولید همچون کشورهای صنعتی و به ویژه در مورد تولید محصولات کشاورزی، هزینههای پژوهشی برای فناوریهای نو و… به کارخانههای صنعتی.
حال همه ساله دولت ها با این توجیه که تورم شتاب میگیرد و کالاهای تولید داخل گرانتر از کالاهای تولید خارجی میشود، متناسب با نرخ تورم، مزد و حقوقها و دریافتیها را بالا نمیبرندولی آیا پایداری تورم که هیچ ارتباطی به مزد و حقوق بگیران ندارد، باید از جیب حقوق بگیران جامعه برداشت شود؟ دولتها در شرایطی که از نظر سیاسی، اجتماعی، داخلی، خارجی و از نظر اقتصادی داخلی ،تجربه چند سال بدون تورم، رشد، اشتغال، افزایش صادرات و سرانجام بالا رفتن قدرت خرید مزد و حقوق بگیران را دارند، به حذف یارانهها اقدام میکنند، آن هم تا حد ممکن به آرامی و با کمترین آثار منفی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، این درحالی است که از تورم موجود درجامعه بر خلاف افراد مزدبگیران و مستمریبگیران و کشاورزان که چندسالی است پی درپی زیان میبینند، افرادی چون واسطهها، احتکارگران، سوداگران، وامگیرندگان، بدهکاران مالیاتی و برخی تولیدکنندگان سود میبرند، یعنی دولت به عنوان نهادی که تورم را جهت پرداخت یارانه ایجاد میکند، به نوعی قدرت خرید دهکهای پایین درآمدی جامعه (که اغلب مزدبگیر و حقوقبگیر میباشند) را با ایجاد تورم کاهش داده و درمقابل افرادسوداگر و پردرآمد از این تورم منتفع میشوند. حال دراین میان اگر حذف یارانه به هر دلیل سبب افزایش نرخ تورم و افزایش فعالیتهای سوداگری، احتکار و خرید و فروشهای دروغین شود و دولت توان تقابل با امواج مفتبری را نداشته باشد، تورم شتاب گرفته، در چرخه تازه بر مزد و حقوق بگیران تحمیل خواهد شد و دور جدیدی از پرداخت یارانه برای جلوگیری از آثار منفی آن را پدید میآورد. در واقع با حذف یارانهها، بیثباتی اقتصادی ممکن است پدیدار شود که در شرایط تورمی، کسادی تولید و هجوم نقدینگی بخش خصوصی به فعالیتهای غیرتولید و پافشاری دولت به کمتر از نرخ تورم، بالا بردن مزد و حقوق و دریافتیها، دوباره برای جلوگیری از فقر اکثریت مردم باید به نوعی یارانه به آنان پرداخت شود.
شیوههای حذف یارانهها همانگونه که اشاره کوتاهی به آن شد، گوناگون است. حذف یارانههای مصرفی با جایگزین کردن یارانههای تولیدی برخلاف تصور از سویی موجب رشد تولید و اشتغال در داخل میشود و از سوی دیگر به یاری صادرات و تولید داخلی میشتابد. با ارائه یارانه به خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی، تفریحی و گردشگری در داخل نیز حذف یارانه پرداختی تا حدودی جبران میشود و هزینههای خانوادههای کمدرآمد را کاهش میدهد.
با درنظر گرفتن شرایط اقتصادی ایران، پرداخت یارانه نقدی به مردم جامعه یکی از بدترین شیوههای حذف یارانه به شمار می آید زیرا هر چند پرداخت یارانه نقدی قدرت خرید را به طور کوتاهمدت افزایش می دهد اما باید دید تقاضای کل افزایش یافته در اثر رشد قدرت خرید خانوار را تولید داخل امکان پاسخگویی دارد؟ بیپرده باید گفت پرداخت یارانه به صورت نقدی به خانوارها و افزایش تقاضای کل در نبود تولید کافی در داخل، خود خالق تورمی بالاست. گرچه استفاده از واردات بر پایه دلارهای ارزان قیمت تعیین شده نفتی توانسته و میتواند آرامش کوتاهمدتی برای جلوگیری از تورم بیشتر ایفای نقش کند، ولی بحران تولید را در کشور افزایش داده و در نتیجه فرآیند خروج سرمایه از تولید و انتقال آن را به سوداگری شتاب بخشیده است، حال آنکه در شرایطی که زیر فشار تحریم نفتی و کاهش درآمد آن قرار گرفتهایم مگر قرار نبود از وابستگی به نفت رها شویم، آن هم صدور نفت خام و فرآوردههای پتروشیمی به بهایی ارزان. رکود تولید و انتقال سرمایهها به غیر تولید، بحران بیکاری به ویژه بیکاری دانشآموختگان را تشدید کرده و فرار مغزها از کشور را شتاب میبخشد.
در چنین شرایطی حرف آخر را در اقتصاد کشور واردکنندگان کالا، واسطههای داخلی، کالاهای وارداتی و تولید داخلی میزنند، انگیزه توجه به منافع ملی کاهش یافته و فرهنگ غیرتولید فرمانروای اقتصاد کشور میشود که فساد بانکی با خشونت بسیار همراه میشود. در این مرحله بانکها که از سپردههای مردم باید تولید و اشتغال ملی را پدید آورند و ستون فقرات تولیدی اقتصاد کشور باشند، به ثروتمند کردن برخی از مدیران و وامگیرندگان فاسدی که خود را بعضاً قهرمان میدانند، کمک میکنند.
در شرایط کنونی که تورم دو رقمی، بیکاری چند میلیونی، رکود تولید، فرار از پرداخت مالیات از سوی قدرتمندان به ویژه سوداگران و فاسدان اقتصادی وجود دارد، چگونه دولت بر دور دوم هدفمندی یارانه تأکید میکند؟ در شرایط بینالمللی که ایران سرافراز از نظر مقاومت و ایستادگی میرود تا الگوی کشورهای اسلامی و دیگر ملتهای اسیر سرمایهداری شود و غرب با همه امکانات بر آن میتازد، چگونه باید قیمتها با حذف یارانههای انرژی به چند برابر ارتقا یابد. هدف چیست؟ چرا طرحی که باید به طور متوسط در طول پنج تا ۱۰ سال اجرا شود، دولت بر اجرای یکی دو ساله آن اهتمام دارد؟ آیا نمیتوان با تدابیر دیگری از جمله پلکانی کردن مصرف برای مصارف بالا و غیرتولیدی قیمتهای بالاتر تعیین شود و برای مصارف پایین و تولید انرژی قیمتهای پایین.
درنهایت بهتر آن است که ایران و ایرانی سربلند را دریابیم و بیثباتی را بر هر نیت خوبی پدید نیاوریم.
ای کاروان آهسته ران که آرام جانم میرود
آن دل که با خود داشتم با دل ستانم میرود
حال همه ساله دولت ها با این توجیه که تورم شتاب میگیرد و کالاهای تولید داخل گرانتر از کالاهای تولید خارجی میشود، متناسب با نرخ تورم، مزد و حقوقها و دریافتیها را بالا نمیبرندولی آیا پایداری تورم که هیچ ارتباطی به مزد و حقوق بگیران ندارد، باید از جیب حقوق بگیران جامعه برداشت شود؟ دولتها در شرایطی که از نظر سیاسی، اجتماعی، داخلی، خارجی و از نظر اقتصادی داخلی ،تجربه چند سال بدون تورم، رشد، اشتغال، افزایش صادرات و سرانجام بالا رفتن قدرت خرید مزد و حقوق بگیران را دارند، به حذف یارانهها اقدام میکنند، آن هم تا حد ممکن به آرامی و با کمترین آثار منفی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، این درحالی است که از تورم موجود درجامعه بر خلاف افراد مزدبگیران و مستمریبگیران و کشاورزان که چندسالی است پی درپی زیان میبینند، افرادی چون واسطهها، احتکارگران، سوداگران، وامگیرندگان، بدهکاران مالیاتی و برخی تولیدکنندگان سود میبرند، یعنی دولت به عنوان نهادی که تورم را جهت پرداخت یارانه ایجاد میکند، به نوعی قدرت خرید دهکهای پایین درآمدی جامعه (که اغلب مزدبگیر و حقوقبگیر میباشند) را با ایجاد تورم کاهش داده و درمقابل افرادسوداگر و پردرآمد از این تورم منتفع میشوند. حال دراین میان اگر حذف یارانه به هر دلیل سبب افزایش نرخ تورم و افزایش فعالیتهای سوداگری، احتکار و خرید و فروشهای دروغین شود و دولت توان تقابل با امواج مفتبری را نداشته باشد، تورم شتاب گرفته، در چرخه تازه بر مزد و حقوق بگیران تحمیل خواهد شد و دور جدیدی از پرداخت یارانه برای جلوگیری از آثار منفی آن را پدید میآورد. در واقع با حذف یارانهها، بیثباتی اقتصادی ممکن است پدیدار شود که در شرایط تورمی، کسادی تولید و هجوم نقدینگی بخش خصوصی به فعالیتهای غیرتولید و پافشاری دولت به کمتر از نرخ تورم، بالا بردن مزد و حقوق و دریافتیها، دوباره برای جلوگیری از فقر اکثریت مردم باید به نوعی یارانه به آنان پرداخت شود.
شیوههای حذف یارانهها همانگونه که اشاره کوتاهی به آن شد، گوناگون است. حذف یارانههای مصرفی با جایگزین کردن یارانههای تولیدی برخلاف تصور از سویی موجب رشد تولید و اشتغال در داخل میشود و از سوی دیگر به یاری صادرات و تولید داخلی میشتابد. با ارائه یارانه به خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی، تفریحی و گردشگری در داخل نیز حذف یارانه پرداختی تا حدودی جبران میشود و هزینههای خانوادههای کمدرآمد را کاهش میدهد.
با درنظر گرفتن شرایط اقتصادی ایران، پرداخت یارانه نقدی به مردم جامعه یکی از بدترین شیوههای حذف یارانه به شمار می آید زیرا هر چند پرداخت یارانه نقدی قدرت خرید را به طور کوتاهمدت افزایش می دهد اما باید دید تقاضای کل افزایش یافته در اثر رشد قدرت خرید خانوار را تولید داخل امکان پاسخگویی دارد؟ بیپرده باید گفت پرداخت یارانه به صورت نقدی به خانوارها و افزایش تقاضای کل در نبود تولید کافی در داخل، خود خالق تورمی بالاست. گرچه استفاده از واردات بر پایه دلارهای ارزان قیمت تعیین شده نفتی توانسته و میتواند آرامش کوتاهمدتی برای جلوگیری از تورم بیشتر ایفای نقش کند، ولی بحران تولید را در کشور افزایش داده و در نتیجه فرآیند خروج سرمایه از تولید و انتقال آن را به سوداگری شتاب بخشیده است، حال آنکه در شرایطی که زیر فشار تحریم نفتی و کاهش درآمد آن قرار گرفتهایم مگر قرار نبود از وابستگی به نفت رها شویم، آن هم صدور نفت خام و فرآوردههای پتروشیمی به بهایی ارزان. رکود تولید و انتقال سرمایهها به غیر تولید، بحران بیکاری به ویژه بیکاری دانشآموختگان را تشدید کرده و فرار مغزها از کشور را شتاب میبخشد.
در چنین شرایطی حرف آخر را در اقتصاد کشور واردکنندگان کالا، واسطههای داخلی، کالاهای وارداتی و تولید داخلی میزنند، انگیزه توجه به منافع ملی کاهش یافته و فرهنگ غیرتولید فرمانروای اقتصاد کشور میشود که فساد بانکی با خشونت بسیار همراه میشود. در این مرحله بانکها که از سپردههای مردم باید تولید و اشتغال ملی را پدید آورند و ستون فقرات تولیدی اقتصاد کشور باشند، به ثروتمند کردن برخی از مدیران و وامگیرندگان فاسدی که خود را بعضاً قهرمان میدانند، کمک میکنند.
در شرایط کنونی که تورم دو رقمی، بیکاری چند میلیونی، رکود تولید، فرار از پرداخت مالیات از سوی قدرتمندان به ویژه سوداگران و فاسدان اقتصادی وجود دارد، چگونه دولت بر دور دوم هدفمندی یارانه تأکید میکند؟ در شرایط بینالمللی که ایران سرافراز از نظر مقاومت و ایستادگی میرود تا الگوی کشورهای اسلامی و دیگر ملتهای اسیر سرمایهداری شود و غرب با همه امکانات بر آن میتازد، چگونه باید قیمتها با حذف یارانههای انرژی به چند برابر ارتقا یابد. هدف چیست؟ چرا طرحی که باید به طور متوسط در طول پنج تا ۱۰ سال اجرا شود، دولت بر اجرای یکی دو ساله آن اهتمام دارد؟ آیا نمیتوان با تدابیر دیگری از جمله پلکانی کردن مصرف برای مصارف بالا و غیرتولیدی قیمتهای بالاتر تعیین شود و برای مصارف پایین و تولید انرژی قیمتهای پایین.
درنهایت بهتر آن است که ایران و ایرانی سربلند را دریابیم و بیثباتی را بر هر نیت خوبی پدید نیاوریم.
ای کاروان آهسته ران که آرام جانم میرود
آن دل که با خود داشتم با دل ستانم میرود
جوان آنلاین – آخرین عناوین اقتصادی