شوک: ساعت یک بعد از ظهر یکشنبه ۱۶ مهر، صدایی گوشخراش در بانک کشاورزی سناریویی از حمله دزدان نقابداری بود که با در دست داشتن تپانچه و فریادهای وحشتآور میخواستند بانک را مورد دستبرد قرار دهند.
۳ دقیقه طول نکشیده بود که دو مرد توانستند نقشه سرقت خود را پیاده کرده و ۳۷ میلیون تومان از بانک به جیب زده و پا به فرار بگذارند.
سرهنگ صالحی جانشین رئیس پلیس استان البرز با اظهار اینکه با مخابره این سرقت مسلحانه بلافاصله تیم ویژهای از کارآگاهان دایره سرقت در پلیس آگاهی برای کشف آن تشکیل شد، گفت: با بررسی صحنه جرم و بازبینی دوربینهای مداربسته که در داخل بانک و در بیرون آن نصب شده بود پلیس توانست نخستین سرنخها را برای دستگیری دزدان نقابدار پیدا کند.
وی ادامه داد: شگرد سرقت خاص بود و کارآگاهان با مقایسه آن با سرقتهای مسلحانهای که قبلاً رخ داده بود و همچنین بازجویی از دزدانی که دوره محکومیت خود را سپری کرده بودند ردپای تازهای از سرکرده مهاجمان بانک کشاورزی شعبه فردیس کرج به دست آوردند.
جانشین رئیس پلیس استان البرز گفت: با شناسایی دزد نقابدار که ناصر است بلافاصله ردیابی مخفیگاه وی در دستور کار قرار گرفت که در همان عملیات نخست ناصر و همدستش در مخفیگاه به دام افتادند و در بازرسی از خانه این پدر و پسر تبهکار ۱۵ میلیون و
۳۰۰هزار تومان پول به همراه تپانچه و گلوله به دست آمد.
سرهنگ صالحی مهمترین راز کشف این سرقت مسلحانه را سابقه ناصر و سرقت قبلی وی از بانک «پستبانک» دانست و افزود: ناصر در سرقت قبلی نیز با استفاده از تپانچه و موتوسیکلت دزدی روزهای ۵ تیر و ۱۶ شهریور پولی نزدیک به
۶۰۰ هزار تومان و ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سرقت کرده بود.
وی درباره سرقت از بانک کشاورزی گفت:در این سرقت نیز ناصر روز ۴ مهرماه با استفاده از تپانچه سرنشین پرایدی را که یک زن بود تهدید کرده و سرانجام خودروی پراید را به سرقت
برده بود.
گفتوگو بادزد نقابدار
ناصر سرکرده باند سرقت مسلحانه بانک کشاورزی شعبه فردیس به خبرنگار شوک ایران گفت که بخاطر نیاز شدید مالی دست به این سرقت مسلحانه زده و افزود: ما یک میوهفروشی داشتیم که ورشکست شدیم و بدهکار از آب درآمدیم. فشارهای زیاد طلبکاران باعث شد من نقشه سرقت را بکشم.
چند سال داری؟
۵۰ سال.
چند بچه داری و قبلاً چه شغلی داشتی؟
۳ بچه دارم و قبلاً مغازه میوهفروشی داشتم.
مهمترین انگیزه ارتکاب سرقت از سوی شما چه بود؟
نیاز مبرم مالی باعث شد نقشه سرقت بانک را پیاده کنم.
پشیمان هستی؟
بله. من بسیار پشیمان هستم و تقاضای عفو دارم اگرچه میدانم که با توجه به سوابق من حکم سنگینی را در پیش دارم.
فکر میکردی که دستگیر بشوی؟
راستش را بخواهید اصلاً فکر نمیکردیم به این زودی توسط پلیس دستگیر شویم و من غافلگیر شدم.
گفتوگو با پسر این دزد
همدست ناصر، پسرش بود که در این بخش به گفتوگو با وی پرداختیم:
اسمت چیست و چند سال داری؟
من علیرضا هستم و تازه ۲۲ سالم تمام شده است.
میزان تحصیلاتت را بگو؟
در حال حاضر من ترم آخر رشته مهندسی عمران هستم که متأسفانه گرفتار این جرم شدم.
سابقه هم داشتی؟
نه اصلاً این نخستین باری بود که من مرتکب جرم شدم و الان بشدت پشیمان هستم.
انگیزهات چه بود؟
ما بشدت از لحاظ مالی دچار مشکل شده بودیم. از طرفی مستأجر بودیم و از طرف دیگر فشار طلبکاران باعث شده بود اوضاع وخیمی را داشته باشیم. این بود که پدرم نقشه سرقت را کشید.
از طرف پدرت دعوت شدی به شرکت در سرقت یا خودت خواستی؟
نه هیچ اجباری در شراکت من در سرقت نبود. اگرچه از پدر خواستم که بیخیال سرقت شود چون قبلاً به خاطر سرقتی که انجام داده بود ۵ سال در زندان بود و مشکلات زیادی بر خانوادهام تحمیل شده بود. اما باور کنید نمیدانم چه شد که در این سرقت همراهیاش کردم.
به گزارش شوک، مجازات حکم سرقت مسلحانه آنچنان که باید بازدارنده نیست به طوری که در این پرونده شاهد هستیم ناصر بعد از پشت سر گذاشتن محکومیت خود دوباره اقدام به سرقت میکند.
او در سرقت دیگر خود که ۶ سال پیش مرتکب شده بود با استفاده از چاقو دست به سرقت زد و امروز با اسلحه به اجرای نقشهاش دست زده است.
این جای سؤال دارد که چرا احکام صادره از سوی محاکم قضایی نقش بازدارندگی ندارد و سایر دستگاهها باید بیش از این به این مسئله مهم توجه کنند تا در آینده شاهد پرداخت خسارت از سوی جامعه نباشیم.
پایان مطلب/
شبکه ایران