خانه‌های بی‌اجاق

جام جم آنلاین: ما عادت داشتیم پیاز را وسط سفره بگذاریم و با مشت برسرش بکوبیم و بعد پیاز را با اشتها به همراه دیزی و کباب خودمان بخوریم. ما عادت داشتیم صبح به صبح کله‌پاچه بزنیم و بعد چای قند پهلو سر بکشیم. ما عاشق غذا و غذاخوردن بودیم. حواسمان هم زیاد به قند خون و کلسترول و فشار بالا و پایین نبود.

صبحانه ما حتما شیر تازه داشت و سرشیر و پنیر و روغن محلی هم خیلی وقت‌ها فراموش نمی‌شد. البته همیشه و برای همه ما هم سفره اینقدر خوش آب و رنگ نبود. اما ما عادت داشتیم بعد از هر غذا خوردنی که با آرامش بود، خدایمان را شکر کنیم. ما به سفره‌داری و سفره انداختن عادت داشتیم.

عادت داشتیم و البته اعتقادمان بود که همه خانواده وقت غذا خوردن دور یک سفره بنشینند. خیلی از ما خیلی وقت‌ها نان و پنیر و سبزیمان را با یک عشق خانوادگی می‌خوردیم.

برای بسیاری از ما مفهوم غذا یعنی دستپخت مادر. ما عاشق دستپخت مادر بودیم. آن زمان‌هایی که غذاها سر سفره‌ها خورده می‌شد ما هنوز نمی‌دانستیم غذای خانگی یعنی چه و هیچ وقت دلمان برای غذای خانگی تنگ نمی‌شد.

بعد‌ها که شهر شلوغ شد و آرامش به هم ریخت و ترافیک آمد و پول همه چیزمان شد و ریتم زندگی عوض شد ما کم‌کم با غذای مادر بیگانه شدیم و هر وقت از خوردنی‌های حاضر و آماده خسته شدیم و می‌شویم تازه یه یاد غذای خانگی می‌افتیم.

تازه یادمان می‌آید چه روزها که مادر در آشپزخانه دوست داشتنی‌اش تدارک ناهار دید و ما وقت نکردیم به خانه بیاییم. ما وقت نکردیم سر سفره بنشینیم و کنار همسرمان و بچه‌هایمان غذا بخوریم. در عوض هول هولکی همان وسط خیابان و کوچه رو به غذاهای حاضری و سریع آوردیم.

دیگر واحد غذایی ما از لقمه به اسلایس تبدیل شد. ما که عادت داشتیم با نشستن سر سفره دور هم باشیم و قبل از آماده شدن غذا و هنگام نشستن سر سفره و بعد از آن کلی حرف می‌زدیم و می‌گفتیم و می‌خندیدیم حالا تند و تند چند اسلایس پیتزا می‌خوریم و به هم نگاه هم نمی‌کنیم و دوباره برمی‌گردیم به دنیای شلوغ خودمان و همان وقت که فست‌فودمان را نوش‌جان می‌کنیم گاهی دلمان می‌رود سر سفره‌های طول و دراز خانه پدری و مادر و مادربزرگ.

همان وقت که قورمه‌سبزی را از رستوران سر کوچه سفارش می‌دهیم به یاد کیفیت غذای مادر می‌افتیم. بعضی وقت‌ها هم دلمان می‌گیرد که عیالمان چرا دستپخت خانگی ندارد.

بعضی وقت‌ها اگر خوب فکر کنیم، می‌بینیم که صبحانه و ناهار و شام تنها خوردن برای زنده ماندن نبود و نیست. می‌بینیم که عادت‌های غذایی تنها برای سلامتی جسم ما نیست. گاهی دیدن یک سفره بزرگ خانوادگی روحمان را تازه می‌کند.

گاهی بوی غذای مادری و همسری که آشپزی و کدبانوگری را مزاحم وظایف اجتماعی خود نمی‌داند، روحمان را نوازش می‌دهد. حالا فست‌فود‌ها به کنار، همین قورمه‌سبزی‌ها و کباب‌های رستورانی هم دیگر طعم هیچ خانه‌ای را ندارد.

صولت فروتن ‌- جام‌جم


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.