دزدان کاروانی را در راه یونان زدند و تمامی دارایی آن را غارت کردند. کاروانیان هر چه گریه کردند سودی نبخشید. لقمان حکیم در آن کاروان بود.
یکی به او گفت: ای لقمان این دزدان را نصیحتی کن شاید دست از دزدی بردارند. لقمان گفت: دریغ است کلمه حکمت با ایشان گفتن. اما بدان که جرم از ماست که به فقرا با رضایت کمک نکردیم و حالا دزد مال ما را به زور می ستاند.
«گلستان سعدی»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
باشگاه خبرنگاران