داستان غم انگیز دوستت دارم پدر

مرد درحال تمیز کردن اتومبیل بود که متوجه شد پسر ۸ ساله اش برروی ماشین خط می اندازد.مرد با عصبانیت چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد،بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود، در بیمارستان کودک انگشتان دستش را از دست داد. کودک پرسید : پدر انگشتان من کی رشد می کنند ؟ مرد نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین وچشمش به خراشیدگی که کودک کرده بود خورد که نوشته بود:دوستت دارم پدر!!
انجمن های تخصصی فلش خور – تمامی انجمن‌ها

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.