مرشد ترابی به نیکی در این روزگار ایستادهاند تا به همگان ثابت کنند درست است که رسانهها و سینما و… عرصه را بر فعالیت نمایشگران و نقالان تنگ کردهاند؛ اما با داستانهایی در قلبش و تنها تعلیمی در دستش، دنیایی را میسازد که هیچ کدام نمیتوانند با این قدرت به تصویر بکشند؛ چون ایمان دارد آنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند.
نخستین روز مهرماه و شروع فصل پاییز، همیشه برای مردمان این سرزمین خاطرهانگیز بوده است. کیف و کتاب و مدرسه و … اما برای اهالی فرهنگ و ادب و هنر، این روز ویژگی دیگری هم دارد؛ زادروز دو بزرگمرد: استاد محمدرضا شجریان و مرشد ولیالله ترابی است.
مهربانانی این روز را «آواز عشق» نامگداری کردند و چه انتخاب خوب و شایستهای هم کردهاند. برای من، استاد شجریان جریان ماندگار نواهای سرزمینم است که همیشه همراه بودهاند و – «به بار ای بارون ببار …» روزهای بسیاری است که زمزمه ما شده است تا کمی دشواریهای اطرافمان را نرم و تلاش برای بهبودش کنیم– زادروزشان برایمان خجسته است.
اما راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار، گوی سخن را بدینگونه به جولان درآورند که دریادلی هست به نام مرشد ترابی در نقل و نقلالی دردانه ایرانزمین. مردی با کولهباری پر از هزاران هزار داستان و قصه از مردمانی در خوشی و ناخوشی، در صلح و در جنگ، در دارایی و نداری و در مهر و بیمهری. هر کجا گوشهایی باشد شنوا و چشمهایی باشد بینا، سفره را پهن میکند و بیمنت فرامیخواندمان تا پای نقلش بنشیم و از این روزگار پَر بگیریم و همراهش وارد دنیایی پُر رمرز و راز شویم. برایمان از رستم و پهلوانی و جوانمردیاش میگوید تا به ایرانیبودنمان ببالیم و تا توان داریم دستگیر ناتوانان باشیم و از سیاوش میگوید و راستی و درستیاش، بیژن و منیژه و پایداری عشقشان و گهگاهی با التماس و خواهش و ریش گروگذاشتن بزرگترها از سهرابکشی میگوید و اشک میریزد و خنجر بر خود میزند و ما سیل اشکبار میشویم.
مرشد ترابی به نیکی در این روزگار ایستادهاند تا به همگان ثابت کنند درست است که رسانهها و سینما و… عرصه را بر فعالیت نمایشگران و نقالان تنگ کردهاند؛ اما با داستانهایی در قلبش و تنها تعلیمی در دستش، دنیایی را میسازد که هیچ کدام نمیتوانند با این قدرت به تصویر بکشند؛ چون ایمان دارد آنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند.
ما هم همچون فردوسی بزرگ لبخند بر لبانمان هست چون در زمانهای زیست میکنیم که پدربزرگی مهربان، برایمان شاهنامه تعریف کند و پستی بلندیها زندگی را نشانمان دهد و قلاب به دستمان دهد و چاه نشان دهد تا سرزمینمان را خودمان با مهر بسازیم و رنگ کنیم و دوستش بداریم …
زادروزت خجسته و شادباش مرشد جان و نفست گرم و غمت گُم باد!
پایگاه خبری رسانه قانون