جام جم آنلاین: مثل یا ضربالمثلها ریشه در فرهنگ یک کشور دارد و تجربیات جمعی مردمان آن را در جملاتی کوتاه و موجز بیان میکند.
گاه این مثلها از میان مردم وارد زبان شعر و دیوان شعرا شده است و گاهی هم شعرها میان مردم آمده و خود تبدیل به یک ضربالمثل شده است.
هرچند که نمیتوان مرز دقیقی میان این دو قائل شد و به یقین ضربالمثلها را در این دستهبندی جای داد، اما در این مورد شکی نیست که بسیاری از اشعار خود مثل شده و حالا ورد زبان مردم است و دهان به دهان میگردد.
دیوان حافظ پر است از چنین مثل یا تمثیلهایی که با گذر قرنهای متمادی از عصر زندگی این شاعر هنوز هم زنده است و از زبان مردم شنیده میشود. در این نوشته به بخشی از این مثلها اشاره میکنیم:
ـ پای ما لنگ است و منزل بس دراز/ دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
ـ ز حسن ناتمام ما جمال یار مستغنی است/ به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
ـ آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا
ـ جام می و خون دل هریک به کسی دادند/ در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
ـ هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود/ در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
ـ واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
ـ اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش/ حریف خانه و گرمابه و گلستان باش
ـ پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت/ من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
ـ ما ز یاران چشم یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
ـ ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود میبری و زحمت ما میداری
jamejamonline.ir – 22 –
بازنشر: ممتازنیوز