رابطه این روزهای امیر جعفری و یک گاراژدار دهه ۵۰+ پیشنهاد او برای ما

۱۱ام بهمن ،

به گزارش خبرآنلاین، این روزها امیرجعفری مطالعه رمان «قیدار» رضا امیرخانی  را به پایان رسانده؛ رمانی که حالا چاپ هشتم آن نیز رو به اتمام است و در کمتر از ۹ ماه، بیش از ۳۰ هزار نسخه فروش داشته است. داستان قیدار دربارهٔ یک گاراژدار تهران دهه ۵۰ شمسی است که نام او و کامیون‌هایش در تمام جاده‌های ایران و میان رانندگان شناخته شده است. از سوی دیگر مرام و مسلک رفتاری قیدار نیز در میان تمام اشخاصی که با او در ارتباط می باشند به نوعی زبانزد است، اما در طول داستان با مجموعه وقایعی که برای وی رخ می‌دهد، قیدار به سمت نوعی تکامل و بازتعریف از خود دست پیدا می‌کند. این رمانِ سیصدصفحه‌‌ای در ۹ فصل روایت می‌شود با اسامیِ مرسدسِ کروک، تاکسیِ فیاتِ دویست و دوی کبریتی، اسبِ اینترنشنال، وسپای فاق‌گلابی تا… براقِ بال‌دار. یک رمان خواندنی از دوران درخشش جوانمردی و لوطی گری در کشور.

امیر جعفری در گفتگوی کوتاهی با هفته نامه چلچراغ، با بیان مطالعه این روزهایش، گفته که علاقه بسیاری به شعر ندارد، مگر آنکه مجموعه شعری را یکی از دوستانش به او معرفی کند؛ بیشتر به رمان و همچنین داستان های کوتاه (که با توجه به مشغله اش می تواند بهتر آن ها را بخواند) علاقه دارد. از سبک های مختلف به رئال علاقه بیشتری دارد و می گوید در سینما و تئاتر هم ترجیح می دهد کارهای رئال را نگاه کند و در ادبیات هم همین طور است و رمان ها و داستان های قصه گو را می پسندد. خواندن رمان «عصر قهرمان» ماریو بارگاس یوسا در دوره سربازی، برای او بسیار جالب و تاثیرگذار بوده. همچنین نمایشنامه هایی که در ۱۷-۱۶ سالگی مطالعه کرده، در او تاثیر بسیاری داشته اما او تاکید می کند که این اواخر کتاب بسیار جذاب و تاثیرگذاری که همچنان در یادش خواهد ماند، رمان «بادبادک باز» اثر خالد حسینی است. پیشنهاد او به ما خواندن کتاب های ریموند کارور است.

داستان «بادبادک باز» از زبان امیر روایت می‌شود، یک نویسنده افغانستانی از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا که برای نجات یک بچه راهی افغانستان می‌ شود، افغانستانی که تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سخت ‌ترین دوران تاریخ چند هزار ساله اش را سپری می‌کند و به بهانه این سفر به افغانستان امیر داستان زندگی اش را تعریف می‌ کند. روایت این رمان دوستی امیر با حسن (پسر هزاره‌ ای و شیعه) است که امیر در سن ۱۲ سالگی به یار همیشگی خود خیانت می ‌کند و این گناه تا سال ها مانند یک استخوان در گلویش گیر می‌ کند و حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار می‌ کند.

بخش هایی از رمان «قیدار» را اینجــــــــــا و بخش هایی «بادبادک باز» را اینجـــــــــــــا مطالعه فرمایید.

۶۰۶۰

دانلود   دانلود


خبرآنلاین
باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.