رابطه سالاری در بورسیه دانشجویان وجود ندارد

این روزها چه آنها که قبلا ارز خریده‌اند و حالا با فروش آن پولدار شده‌اند و چه آنها که یک دلار هم ته جیبشان ندارند، به نوعی متاثر از نابسامانی بازار ارز هستند، حتی در محافل علمی و غیر‌اقتصادی هم مشکل ارز و گرانی دلار، بحث داغ روز است.

اما تلاطم در بازار ارز، دانشجویان را هم بی‌تاثیر نگذاشته است، جدا از بالا رفتن قیمت لوازم وارداتی مورد استفاده محققان و پژوهشگران ایرانی، دانشجویان مقیم خارج از کشور نیز چوب گرانی ارز را بطور ملموس حس می‌کنند.

مثلا تصور کنید والدین دانشجویی که سال قبل با خودشان حساب کرده بودند فرزندشان برای ادامه تحصیل در خارج از کشور هر ساله به ۲۰ میلیون تومان پول نیاز دارد، حالا با گران شدن ارز، باید بیش از ۶۰ میلیون تومان در سال هزینه کنند.

البته مشکل کمبود ارز، حتی دانشجویان بورسیه وزارت علوم را هم بی‌نصیب نگذاشته است؛ یعنی همان گروه از دانشجویانی که وزارت علوم به آنها تعهد داده که خرج دوران تحصیلشان را ​ خارج از کشور می‌پردازد، هم‌اکنون با بحران کمبود ارز دست و پنجه نرم می‌کنند.

پرداخت نشدن ارز دولتی برای دانشجویان بورسیه و غیربورسیه و تداوم این مشکل، حالا به یکی از پاشنه آشیل‌های اساسی نظام آموزش عالی تبدیل شده است؛ مشکلی که موجب شده برخی دانشجویان و خانواده‌هایشان با چند بار تجمع ​ مقابل بانک مرکزی، نسبت به حذف ارز دانشجویی اعتراض کنند.

حسن مسلمی نائینی مدیرکل بورس و امور دانشجویان خارج وزارت علوم در گفت‌و‌گو با «جام‌جم» مساله تلاطم بازار ارز و تاثیر آن بر جامعه دانشگاهی را خلاف شأن جامعه علمی کشور می‌داند و برای رفع این مشکل هم راهکارهای مختلفی ارائه می‌دهد.

وی در این گفت‌وگو به تشریح وضع کلی دانشجویان بورسیه می‌پردازد و تاکید می‌کند در اعزام دانشجویان بورسیه به خارج از کشور، رابطه‌سالاری جایی ندارد و در این زمینه قانون حاکم است. مشروح گفت‌و‌گوی ما با این مقام مسئول در وزارت علوم در پی می‌آید.

اول از همه می‌خواهم بدانم معیارها و شاخص‌های وزارت علوم برای بورسیه کردن دانشجویان چیست؟ آیا واقعا صلاحیت‌های علمی، معیار بورس دانشجویی است؟

معیار ما برای بورس دانشجویان، هم صلاحیت‌های علمی و هم صلاحیت‌های عمومی داوطلبان است. وزارت علوم با توجه به سوابق علمی داوطلب ـ اعتقاد و التزام او به قوانین کشور و همچنین سابقه‌های داوطلب در دفاع از نظام و ارزش‌های آن، سوابق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشجو ـ تصمیم می‌گیرد که آیا این دانشجو برای دریافت بورس، صلاحیت دارد یا خیر و در صورتی هم که دانشجویی این شرایط را داشته باشد، وزارت علوم طی دوران بورس آن دانشجو متعهد می‌شود دانشجوی بورسیه را در خارج از کشور، حمایت و پشتیبانی کند و البته دانشجو هم متعهد می‌شود علاوه بر تلاش مستمر برای کسب موفقیت علمی در دانشگاه، دیگر صلاحیت‌های عمومی نامبرده را هم حفظ کند.

در واقع معتقدیم فردی که تنها عالم به علم است، نمی‌تواند معلم و استاد خوبی در آینده باشد، بلکه باید در کنار مسلط بودن به علم و تخصص لازم، تعهد لازم نیز باید در دانشجوی داوطلب بورسیه وجود داشته باشد.

البته باید این نکته مهم را هم ذکر کنم که وقتی دانشجویی تقاضای بورس از وزارت علوم می‌کند، وزارتخانه با گزینش، مصاحبه و سایر راه‌های موجود، صلاحیت‌های علمی و عمومی داوطلب را بررسی می‌کند و دانشجو در صورت بورس شدن تا پایان دوره تحصیلش، باید همین صلاحیت‌ها را حفظ کند و در هر زمانی که وزارت علوم تشخیص دهد که دانشجوی بورسیه، صلاحیت‌های اولیه را از دست داده است، بورس آن دانشجو قطع خواهد شد.

دانشجویان بورسیه، سفیران فرهنگی کشور هستند و آنها علاوه بر این‌که از لحاظ علمی در سطح بالایی باشند، باید الگوی موفقی هم از یک شهروند ایرانی را به نمایش بگذارند.

مطابق آمارهای وزارت علوم، بالغ بر ۵۰۰ هزار ظرفیت خالی در دانشگاه‌های داخل کشور وجود دارد و از سوی دیگر، هم‌اکنون در بسیاری از دانشگاه‌های کشور، اغلب رشته‌ها تدریس می‌شود، با این حساب چه الزامی وجود دارد که با بودجه‌های عمومی، دانشجویان را در خارج از کشور بورسیه کنیم؟

نباید فراموش کنیم ما در حال حاضر بیش از چهار میلیون دانشجو در کشور داریم و برای تعلیم این تعداد دانشجو، به اعضای هیات علمی برای تدریس نیازمندیم. با وجود شرایط فعلی نظام آموزش عالی، هر ساله حداقل به پنج هزار عضو هیات علمی نیاز داریم، اما با وجود امکانات فعلی، اگر خیلی خوب تلاش کنیم می‌توانیم سالانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ عضو هیات علمی ​داخل و خارج از کشور تربیت کنیم، بنابراین نیاز مبرم دانشگاه‌های کشور برای جذب هیات علمی، از جمله اهداف ما برای بورسیه کردن دانشجویان است.

دلیل دوم هم این است که توان و ظرفیت آموزش عالی کشور برای جذب دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی ناکافی است و باید برای پاسخ به این حجم بالای متقاضی در مقطع تحصیلات تکمیلی، راه حل‌هایی مثل بورسیه را رونق دهیم.

مثلا در آزمون دکتری امسال شاهد بودیم که ۱۸۰ هزار داوطلب شرکت کردند، اما فقط حدود ۱۰ هزار نفر قبول شدند، یعنی در مقطع دکتری امسال، تنها حدود پنج تا شش درصد از داوطلبان قبول شدند.

این میزان قبولی در شأن کشور نیست و اصلا انصاف هم نیست دانشجویی که در طول دوران تحصیلش، دانشجوی موفقی بوده، حالا در مقطع تحصیلات تکمیلی، به دلیل کمبود ظرفیت مردود شود.

دلیل سومش هم این است که کشور ما در برخی رشته‌های خاص نیاز به بورسیه کردن دانشجویان و آموزش آنها در خارج از کشور دارد تا نیازهای کشور مرتفع شود.

این رشته‌های خاص چه رشته‌هایی هستند، منظورتان رشته‌های مرتبط با انرژی هسته‌ای است؟

نمی‌خواهم اسم بیاورم، زیرا احتمال دارد دشمن روی همین رشته‌ها حساس شود، اما می‌توانم بگویم این رشته‌های بورسیه‌ای خاص، رشته‌هایی هستند که نیازهای اولویت دار کشور را مرتفع می‌کند.

چه تعداد دانشجوی بورسیه در خارج از کشور تحصیل می‌کنند و متداول‌ترین مقصد این گروه از دانشجویان کدام کشور است؟

حدود ۴۵۰ دانشجوی بورسیه در سراسر جهان داریم که حدود ۴۰ نفر از این دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل می‌کنند و بقیه هم در مقطع دکتری هستند.

بیشترین دانشجوی ما به ترتیب در کشور استرالیا، کشورهای اروپایی، روسیه و چین مقیم هستند که بتازگی هم تعدادی دانشجوی بورسیه در کانادا و آمریکا داشته‌ایم.

آماری دارید از این‌که چه تعداد دانشجویان بورسیه به طورکلی به کشور بازنگشته‌اند؟

از اوایل انقلاب تا امروز، حدود ۱۰ یا ۱۱ هزار دانشجو از طرف جمهوری اسلامی بورسیه شده‌اند، اما فکر می‌کنم حدود ۴۳۰ نفر از آنها به ایران برنگشته‌اند.

معمولا چه دلایلی باعث می‌شود که یک دانشجوی بورسیه به تعهدش عمل نکند و پس از پایان تحصیل به کشور بازنگردد؟

دلایل مختلفی وجود دارد، جدای از این‌که بعضی وقت‌ها دانشجویی به دلیل مسائل رفاهی کشور محل تحصیل به ایران برنمی‌گردد، برخی دانشجویان بورسیه هم انگیزه لازم برای بازگشت به کشور را ندارند.
مثلا خیلی اوقات دانشجویی در خارج از کشور بورسیه شده است که حتی در مقطع کارشناسی هم آن رشته در کشور ما تدریس نمی‌شود، حالا شما فکر کنید که در چنین وضعی این دانشجوی بورسیه که فارغ‌التحصیل شده است، در صورت بازگشت به کشور باید چه کار کند و اصلا وقتی آن رشته در ایران وجود ندارد، این فارغ‌التحصیل چه رشته‌ای را در دانشگاه‌های ایران تدریس کند.
حتی بعضی وقت‌ها پیش آمده دانشگاهی در داخل، دانشجویی را بورسیه کرده است، اما آن دانشجوی بورسیه پس از فارغ‌التحصیلی، به دلیل آن که رشته تحصیلی‌اش، در دانشگاه اولیه‌اش وجود نداشته، عملا امکان بازگشت و تدریس در دانشگاه اولش را پیدا نکرده است.

البته ما در چند سال اخیر، به دانشگاه‌ها گفته‌ایم برای بازگشت دانشجوی بورسیه، دانشجویان مقیم همان شهر را به وزارت علوم معرفی کنند و فکر می‌کنیم این موضوع موجب می‌شود دانشجوی بورسیه پس از فارغ‌التحصیلی، رغبتش برای برگشت به شهر زادگاهش بیشتر شود.

راهکار دیگری که می‌توانم برای مساله بازگشت دانشجویان بورسیه به کشور مطرح کنم، بحث رساله‌های دکتری این گروه از دانشجویان است؛ یعنی باید کاری کنیم که رساله‌های تحقیقاتی دانشجویان بورسیه در خارج از کشور طوری باشد که این رساله‌ها در داخل کشور هم مورد استفاده قرار گیرد تا این دسته از دانشجویان پس از بازگشت به ایران بتوانند هم در همان رشته تحصیلی‌شان تدریس کنند و هم از محتوای رساله‌های دکتری‌شان در داخل کشور استفاده شود.

هم‌اکنون بسیاری از دانشجویان بورسیه و غیربورسیه که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند، با مشکل کمبود ارز دانشجویی مواجه هستند، راهکار وزارت علوم برای حل این مشکل دامنه‌دار چیست؟

یکی از مشکلات ما این است که بودجه‌ای که در اختیارمان گذاشته شده، بودجه ریالی است نه بودجه ارزی. در صورتی که باید بخشی از بودجه معاونت پشتیبانی و مالی سازمان امور دانشجویان وزارت علوم، ارزی باشد تا بتوانیم در چنین شرایطی، مشکل کمبود ارز دانشجویی را مرتفع کنیم.

البته تا قبل از دی سال قبل کار ما راحت‌تر بود و روال کارمان این‌گونه بود که ابتدا ریال را به ارز تبدیل می‌کردیم و هر شش ماه یک‌بار و گاهی هم هر سال یک‌بار، ارز را به دست دانشجویان می‌رساندیم، اما الان نه‌تنها در تامین ارز مورد نیاز دانشجویان با مشکل مواجه شده‌ایم، بلکه در تبدیل ریال به ارز و حتی ارسال ارز دانشجویی نیز مشکل داریم.

حتی در مقطعی ما دیگر نمی‌توانستیم با صرافی‌ها کار کنیم، زیرا صرافی‌ها می‌گفتند شما ارز به ما بدهید تا آن را برایتان ارسال کنیم و ریال هم قبول نمی‌کردند و به همین دلیل گاهی مجبور می‌شدیم ارز را به صورت دستی بین دانشجویان تقسیم کنیم. همچنین به دلیل تعطیلی سفارت انگلیس، کار ما برای ارسال ارز به دانشجویان ایرانی سخت‌تر از قبل شده و حتی برای ارسال ارز از موسسات اعزام دانشجو هم کمک گرفتیم.

اما وزارت علوم به دانشجویان بورسیه تعهد داده است مخارج تحصیل آنها را در خارج از کشور می‌پردازد.

بله درست است، دانشجویان بورسیه نباید غیر از دغدغه‌های تحصیلی، دغدغه دیگری داشته باشند و من امیدوارم بزودی این مشکل حل شود، ولی در نظر داشته باشید، مساله تامین ارز دانشجویی در حیطه وظایف دفتر بورس وزارت علوم نیست، ولی از آنجا که وزارت علوم به ​ گروهی از دانشجویان تعهد داده است، می‌پذیریم که شکل صحیحی نیست و بخشی از قصور در این کار از طرف وزارت علوم بوده است و به همین خاطر نیز از دانشجویان عذرخواهی می‌کنیم.

ما باید قبول کنیم قشر فرهیخته و دانشگاهی جامعه دنبال پول نبوده که وارد عرصه علم شده است و به همین دلیل باید منزلت و احترام این افراد را حفظ کنیم، اما متاسفانه در مسائلی مثل ارز، این شأن حذف نمی‌شود، در حالی که باید درخصوص نیروهای نخبه، قدرت جاذبه ما از نیروی دافعه‌مان بیشتر باشد.

اتفاقا برخلاف تصور مردم، خیلی از دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند، اوضاع مالی خوبی ندارند و به خاطر عشق و علاقه علمی و به دلیل این که پتانسیل علمی در کشوری دیگر بالاتر بوده، تحصیل در خارج از کشور را قبول کرده‌اند، حال اگر رفتار ما با این افراد، رفتاری درست و محترمانه باشد، این دانشجویان برای برگشت به کشور علاقه‌مند خواهند بود.

آیا می‌توانیم امیدوار باشیم که مشکل ارز دانشجویان بورسیه به این زودی‌ها حل شود؟

ما جلسات مختلفی را با مسئولان کشور برگزار کرده‌ایم که مشکل ارز دانشجویی حل شود، اما واقعیت این است که ما در حال حاضر با یک کمبود بودجه چشمگیر مواجه هستیم.

در نظر داشته باشید که امسال کمبود بودجه سراسری اتفاق افتاد که در جریان آن، بودجه بسیاری از نهادهای دولتی، از جمله دفتر بورس وزارت علوم انقباضی شد؛ طوری که امسال تنها ۳۷ درصد از بودجه دفتر بورس وزارت علوم محقق شد و این موضوع به این معنا بود که ما با این بودجه محدود فقط می‌توانستیم همان تعداد دانشجوی بورسیه مقیم خارج از کشور را حمایت کنیم و دیگر بسختی می‌توانیم دانشجوی جدیدی را بورسیه کنیم.

اما با تمام این شرایط، وزارت علوم چند پیشنهاد مختلف به دانشجویان بورسیه داده است که امیدواریم این راهکارها بتواند مثمر ثمر واقع شود.
اولین پیشنهاد این بود که آن دسته از دانشجویان بورسیه‌ای که با مشکل کمبود ارز برای اعزام مواجه هستند، در صورت تمایل بورس خارج خود را به بورس داخل تبدیل کنند، اما تبدیل بورس خارج به داخل کشور در زمان نامناسبی (۲۰ شهریور) پیشنهاد شد و در این تاریخ، دانشگاه‌ها دانشجویان‌شان را گرفته بودند ولی با رایزنی‌هایی که با مسئولان برخی دانشگاه‌ها داشتیم توانستیم برخی از این دانشجویان را در داخل کشور جایابی کنیم.

حتی هم‌اکنون هم اعلام می‌کنیم آن دسته از دانشجویان بورسیه‌ای که اعزامشان به تاخیر افتاده است می‌توانند مراحل تبدیل بورس خارج به داخل را طی کنند و تا زمانی هم که ثبت‌نامشان در دانشگاه داخل قطعی نشده باشد، بورس خارجشان پابرجاست.

ما به این گروه از دانشجویان خسارت مالی هم می‌دهیم، زیرا این عزیزان برای تدارک سفر به خارج از کشور، متحمل هزینه‌های زیادی شده‌اند و به همین دلیل باید پاسخگوی این هزینه‌ها هم باشیم.

راهکار بعدی هم که به این گروه از دانشجویان ارائه شده، ولی من آن را نمی‌پسندم این است که دانشجویان بورسیه با هزینه شخصی خودشان، در خارج از کشور تحصیل کنند و در پایان هم این هزینه‌ها با آنها حساب می‌شود که با توجه به بالا بودن این هزینه‌ها، به نظر می‌رسد که‌ این کار، راه‌حل درستی نیست.

اما برای حل اصولی‌تر مشکلات ارز دانشجویان بورسیه، از سیستم گروه‌بندی این دانشجویان استفاده کرده‌ایم، یعنی آمده‌ایم آن دسته از دانشجویانی که مدارک اعزامشان تکمیل است را از سایرین جدا کرده‌ایم و قرار بر این است که به این دسته از دانشجویان، هزینه‌های بلیط، سه ماه مقرری زندگی و هزینه‌های ضروری را پرداخت کنیم و مابقی هزینه‌ها را تا زمان بهبود اوضاع ارزی کشور، تامین خواهیم کرد.

به نظرم این راه خیلی حساب‌شده‌تر است و باعث می‌شود آن دسته از دانشجویانی که همه مدارکشان کامل است و ضرورت دارد که در اسرع وقت در کلاس‌هایشان باشند، اعزام شوند، اما هم‌اکنون خیلی از افرادی که در نوبت بورسیه هستند، حتی مدارک اولیه اعزامشان را مثل اخذ صلاحیت عمومی و وثیقه بانکی و نمونه‌های دیگر را تکمیل نکرده‌اند.

اگر بخواهیم صریح صحبت کنیم، آیا واقعا ملاک اعزام دانشجویان بورسیه در این سیستم جدید که می‌گویید، زمان شروع کلاس‌های دانشجوست یا این که رابطه‌ها و لابی‌ها هم تاثیرگذار است؟

نه، واقعا این‌طور نیست، ما در نوبت‌بندی اعزام دانشجویان بورسیه تنها به زمان شروع کلاس‌های دانشجو و تکمیل بودن مدارک او توجه می‌کنیم. اعزام نوبتی دانشجویان بر این اساس است که نگاه می‌کنیم هر ماه چند دانشجو مدارکش تکمیل است و مثلا در هر ماه حداکثر هشت دانشجوی آماده اعزام داریم.

حتی از ابتدای سال تا به امروز حدود ۵۰ دانشجوی بورسیه به خارج از کشور اعزام شده‌اند و به این معناست که هر ماه نزدیک به هفت یا هشت نفر آماده اعزام هستند؛ بنابراین به نظرم بهترین روش برای حل مشکلات ارزی دانشجویان بورسیه این است که وزارت علوم هر ماه تنها به اعزام آن دسته از دانشجویانی اقدام کند که مدارکشان کامل‌تر از بقیه متقاضیان است.

بحث سوء‌استفاده از بورس‌های دانشجویی همواره به عنوان یکی از دغدغه‌های اصلی نظام آموزش عالی بوده است؛ طوری که به نظر می‌رسد گاهی برخی افراد با گرفتن بورس‌ خارجی و تبدیل آن به بورس داخل، عملا آزمون سراسری را دور می‌زنند و بدون کنکور وارد بهترین دانشگاه‌های کشور می‌شوند.

موضوع تبدیل بورس خارج به داخل، موضوع جدیدی نیست و همواره افرادی هستند که پس از گذراندن چند ماه تحصیل در خارج از کشور، خواستار تحصیل در داخل کشور هستند. ما امسال به همه افرادی که می‌خواستند بورس خارج را به داخل تبدیل کنند گفتیم اگر قصد تبدیل دارند از همین ابتدا درخواست بدهند، نه این‌که بگذارند چند ماه از بورس خارجشان بگذرد. به طور کلی فکر می‌کنم تبدیل بورس خارج به داخل یک امر طبیعی است و همواره برخی دانشجویان، به دلیل برخی مشکلات ترجیح می‌دهند بورس‌‌شان را تبدیل به داخل کنند.

ولی درخصوص بورس‌‌های داخلی مربیان دانشگاه‌ها هم این شائبه‌ها وجود دارد؛ طوری که بسیاری از کارشناسان آموزش عالی معتقدند برخی مربیان دانشگاه‌های کشور، از طریق بورس داخلی یک دانشگاه معتبر ایران، رسما دانشجوی دکتری می‌شوند و به این طریق آزمون سنگین دکتری را دور می‌زنند.

این حرف‌ها را قبول ندارم، این‌طور نیست که هر مربی که تقاضای بورس داخل را داشته باشد، به او بورس تعلق بگیرد، بلکه وزارت علوم، براساس تائید اولیه یک کمیته تخصصی و علمی که بیش از ۴۵۰ استاد در آن حضور دارد و همچنین با نظر نهایی شورای بورس وزارت علوم که متشکل از معاونان وزیر علوم و برخی استادان دانشگاه است، تصمیم می‌گیرد به مربیان، بورس داخل بدهد یا خیر. مثلا سال گذشته ۵۰۰ نفر از مربیان دانشگاهی خواستار بورس داخلی بودند، اما تنها به ۳۸۰ نفر از آنها بورس تعلق گرفت.

به اعتقاد شما تبادل دانشجو بین دو کشور، چه تاثیرات علمی و فرهنگی را بر جای خواهد گذاشت؟ به بیان دیگر، فکر می‌کنید فرآیند بورس متقابل دانشجویان از سوی دو کشور چه تاثیرات خواسته یا ناخواسته‌ای را در مسیر توسعه کشورها ایجاد می‌کند؟

شکی نیست که ما نباید تعامل خود را با دنیا قطع کنیم، همین الان تعداد زیادی دانشجوی آمریکایی و اروپایی در چین تحصیل می‌کنند، اما ما کمتر از ۱۲ دانشجوی بورسیه در چین داریم، در حالی که کشور چین بیش از ۴۰ تا ۵۰ دانشجوی بورسیه در ایران دارد و خود این موضوع نشان می‌دهد که چینی‌ها خیلی خوب قدر ارتباط علمی با سایر کشور‌ها را می‌دانند. معتقدم باید همان قدر که تعامل اقتصادی با کشور چین داریم، به همان میزان هم تعامل علمی با این کشور را افزایش دهیم، زیرا هم تاریخ ارتباط ایران و چین به زمان جاده ابریشم برمی‌گردد، هم از لحاظ علمی و اقتصادی از ایران بالاتر است و هم به ارتباط با ایران علاقه دارد و خوی استکباری نیز ندارد، بنابراین چه اشکالی دارد اگر برویم علوم روز چین را از آنها یاد بگیریم و ببینیم چطور آنها می‌توانند به این خوبی یک کشور چند میلیاردی را اداره کنند.

بسترسازی برای نهادینه شدن علوم، کار علوم انسانی است و باز هم کشور چین این موضوع را بخوبی رعایت کرده است، اما در ایران نمی‌توانیم از علوم انسانی بدرستی استفاده کنیم و به همین دلیل است که می‌گویم برای رفع این‌گونه کاستی‌ها می‌توانیم با این کشور تبادل دانشجو و تبادل علمی بیشتری داشته باشیم.

علاوه بر این، ما باید بپذیریم که در یکسری علوم نیز حرفی برای گفتن نداریم، مثلا رشته‌هایی مثل حقوق دریا، دریانوردی، مدیریت دریا، مدیریت اسکله و… تنها گستره کوچکی از علوم گسترده دریایی است که ما از آن غافل شده‌ایم، اما خیلی از کشورها روی این‌گونه مسائل کار کرده‌اند و بنابراین ما می‌توانیم با تبادل دانشجو از آنها یاد بگیریم.

نباید وقتی سطح یک شاخه علمی در کشوری به یک مرحله موفق رسیده است، حالا ما بیاییم همان شاخه علم را از روز اول شروع کنیم. این یک کار اشتباه است؛ در حالی که می‌توانیم به جای این کار غلط با میانبر‌زدن‌های علمی و تبادل دانشجو با سایر کشورها، از مزایای همان علم روز آگاه شویم.

 

 

جام جم

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.