استقبال از سینما، همچنان در کما
رقابت برای هیچ!
دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ساعت ۰۷:۱۵
محسن غلامی: در میان عرصههای مختلف فرهنگی، «سینما» را در مقام قیاس باید پرمخاطبترین تکه پازل این عرصه عریض و طویلی بدانیم که تا بوده حداقل قشر سینمارو را با خود همراه داشته، اما این اوج و فرودهای استقبال از این هنر، تا به یاد داریم نظم خاصی نداشته و دچار تپشی است!
سبقه مخاطبپذیری آثار سینمایی طی این چندسال اخیر و برخی موفقیتهای بینالمللی به خودی خود در کنار فشار درونی به خود فیلمسازان برای تولید فیلمهای برجستهتر، ذائقه مخاطب و حتی سواد آنان از سینما، نیازمندی به سبد اکران متنوعتر و پربارتری را یادآوری میکند.
این اتفاق اگر درباره تولیدات سال ۹۰ به بحث گذاشته شود، جدای از تمام دعواهای همیشگی پز روشنفکری عدهای فیلمساز و بوق و کرنای مخالفتشان با متولیان سینما که بگذریم، آنچه بیشتر جای مانور دارد را باید «مخاطبپذیری» فیلمها بدانیم.
اینکه چقدر جا و قدرت کشش جذب مخاطب را به طور بالقوه دارند لازم است درکنار حواشی دال بر این جذب مورد بحث قرار داد؛ از این بابت که در نطفه سبد اکران سال ۹۱ تنوع نسبتاً خوبی را تدارک دیده، گرچه کیفیتشان گاه شاید پایه لرزانی هم داشته باشد اما نقطه شروعی به خصوص در امثال تم سیاسی و به ویژه دفاعمقدس محسوب میشود.
گرچه ورود نامطلوب کثیری از فیلمها بر فضای خانوادگی غیرمعقول و اتخاذ نتیجهای همچون «خیانت» بدون هیچ حل بحرانی از آنتنها و تنها ضعف سینماست که گاهی مخاطب را هم در این تشویش دلزده میکند.
اما تمام این طرح مسائل، «اما» و «اگر»ی آزمایش نشده بوده و در این میدانسنجی مخاطب قرار نمیگیرد. منظور تصمیماتی است که حداقل در سال جاری ضربه جدی به ریزش مخاطبان داشته؛ همینگونه هم که بیتردید شاهد افت فروش بودهایم. تصمیم ناگهانی بر سر افزایش قیمت بلیت سینما شاید در نظر صنفهای مرتبط لازم به نظر رسد اما برای همین مخاطبی که نگاه سرگرمی به سینما دارد، مقوله قابل هضمی نیست.
این نکته ادعایی نبوده و همین گذشت دو ماه از اکران سال جاری خود دلیلی است بر این نقطه نظر. جز اینکه شرایط جغرافیایی سینماها و کیفیت فیلمها بتواند به اجبار این استقبال را موجب شود؛ همینطور هم که تا حدودی این اتفاق در مورد امثال «قلادههای طلا» صادق افتاد؛ ولی این بار مشت نمونه خروار به حساب نمیآید.
پس از حواشی اکران نوروزی و استرس ناشی از پایین کشیدن فیلمها از پرده اکران، قطعاً هر تهیهکنندهای گذشت زمان را بهتر از اکران فعلی میداند جز اینکه محتوای کارش را خالی از هر عیب و اشکال و گاهی خطوط قرمز تصور کند. گذشته از این نقطهنظرات ضد و نقیض بر روند دوباره بازبینی برخی فیلمها که عمدتاً هم با تکذیب روبهرو میشد، جز تشنج بر فضای سینما بازخورد دیگری را به همراه نداشته تا همچنان فیلمهای نسبتاً خوب و شاید با کیفیت کمتر جرئت روی پرده رفتن را نداشته باشند.
نگاهی گذری بر آثار تا به الان اکران شده نیز –به جز فیلمهای ابتدایی اکران نوروزی- تداعیکننده این مسئله است که فیلمها چندان کارا و دارای پتانسیل جذب مخاطب نبودهاند؛ کارهایی عمدتاً طنز مربوط به سالیان قبل که هیچ نکته مثبت و مازادی را پیش روی مخاطب قرار نمیدهند از این مسئله حکایت کرده است.
با این شرایط تماشاگر این سینما به چه امید و دلخوشی میتواند به سمت سینما کشیده شود. اگر دنبال تفریح و سرگرمی است که قطعاً جایگزینش بهتر از شرایط پیش از این سینما خواهد بود. گرچه امیدمان شاید به برخی فیلمهای تازه روی پرده رفته سوق داده شده، امثال «روزهای زندگی» و «چک» شاید بتواند تا حدودی جور فروش و استقبال کم را بکشد. اما باقی فیلمهای در حال اکران و در صف آینده نمایش را هم نباید چندان امیدی بدانها بست؛ چراکه آنگونه که اعلام کردهاند آثاری دلخوش کرده در کنج انبارند که رنگ پرده را بعد از سالها خواهند دید.
هرچه هست این ترتیب و تنوع به شکلی منسجم در تصمیمات متولیان سبد اکران هم دیده نمیشود. گویا تمام آثار را برای اکران تابستان یا پاییز گذاشتهاند آن هم با این ریزش مخاطب!
جوان آنلاین – آخرین عناوین فرهنگی