روزهای پایان – سارکوزی و هراس پیوستن به جمع قربانیان بحران یورو

سال ۲۰۱۰ ، شکل گیری بحران اقتصادی در غرب بویژه آمریکا و ۱۷ کشور حوزه یورو، از نظر همه کارشناسان نظام سرمایه داری ناباورانه ارزیابی شد اما مردم که بیشتر از همیشه خود را تحت فشار اقتصادی و بیکاری می دیدند، موج اعتراضات خود را در خیابان ها و تجمعات اعلام کردند.

در همین چارچوب، اعتراضات گسترده مردمی که از آمریکا تا سراسر اروپا را در برگرفت، به اولویت نخست خبری جهان تبدیل شد.

بحران اقتصادی در نخستین گام ،‌ دولت وقت پرتغال را به زانو در آورد و یونان نیز که گرفتار انبوه بدهی ها و نیازمند تزریق حدود ۲۰۰ میلیارد یورو وام نقدی یا بلاعوض بود، شاهد سقوط دولت شد تا بلکه اقتصاد یورو به فروپاشی کامل دچار نشود.

مردم اسپانیا نیز با تشکیل جنبش خشمگینان یا ’۱۵ مه’ با روزها و هفته ها تحصن و در اعتراض به حاکم شدن نامساعدترین شرایط اقتصادی در میادین شهرهای مختلف به ویژه مادرید تجمع کردند و به عمر دولت این کشور پایان دادند.

ایتالیا نیز که شرایط بحران مالی را به علت انباشت بدهی ها و ادامه حکومت نخست وزیر پرجنجال در زندگی شخصی و مالی خود تحمل می کرد، مانند یونان بدون برگزاری انتخابات، تغییر دولت را شاهد شد تا بلکه دامنه مشکلات اقتصادی در دست یک دولت فنی گسترده تر نشود.

پیش از این جمع نیز می توان گوردون براون نخست وزیر سابق انگلیس از حزب کارگر را نخستین قربانی بحران یورو بر شمرد زیرا انگلیسی ها با توجه به شرایط رو به بدتر شدن خود بر اثر بحران اقتصادی، به تشکیل یک دولت ائتلافی از حزب محافظه کار و لیبرال دموکرات رای دادند.

تمامی کشورهای اروپایی که بحران اقتصادی در آنها تغییرات سیاسی ایجاد کرد، اکنون نیز تاثیرات ادامه بحران را نه به شیوه رسانه ای بلکه در تمامی ساختارهای اقتصادی خود شاهدند.

بیکاری در اسپانیا حتی تا ۲۴ درصد نیز گزارش شده است، بدهی های عمومی با عبور از مرز سه درصد تولید ناخالص داخلی براساس معیار اتحادیه اروپا در برخی کشورها تا ۱۰ درصد نیز رسیده است، یونان که همچنان با جیره مالی اتحادیه اروپا، اقتصاد از بین رفته خود را مدیریت می کند و ایتالیا که در مرز ورشکستگی قرار دارد، نشانه های آشکار ادامه بحران است.

در این میان، آلمان که به علت ساختار صنعتی تقریبا منحصر و کمتر مشابه با بازارهای اختصاصی، از بحران اقتصادی آسیب چندانی ندیده بود در حاشیه بحران قرار گرفت زیرا مهمترین مشکل ، وضعیت یونان بود که می توانست به سقوط ارزش یورو و حتی فروپاشی آن منجر شود.

از دیگر سو، فرانسه با دولت نیکلا سارکوزی که در تاریخ پس از جنگ دوم جهانی این کشور، شاهد بیشترین موج اعتراضات مردمی و خیابانی و اعتصابات فلج کننده بود، شرایط متفاوتی دارد.

سارکوزی که تاثیرات منفی بحران اقتصادی بر فرانسه را هر روز بیش از گذشته احساس می کرد در کنار آنگلا مرکل صدراعظم آلمان یک زوج اقتصادی تشکیل داد تا با کنار زدن انگلیس، پاریس را در کنار برلین به عنوان برترین قدرت اقتصادی در جمع ۲۷عضو اتحادیه اروپا معرفی کند.

این هدف که در پوشش حل بحران اقتصادی یورو پیگیری می شد، مخالفت های زیادی را برانگیخت.

کارشناسان این ارزیابی را دارند که اقتصاد فرانسه با حدود ۱۰ درصد بیکاری، بدهی سنواتی انباشته شده چندصد میلیارد یورویی و کسری بودجه فراتر از خط قرمز اتحادیه اروپا، ناتوان تر از آن است که بتواند اقتصاد بحران زده یورو را نجات دهد.

زوج اقتصادی برلین و پاریس بیشترین بخش کمک مالی به کشورهای بحران زده یورو را خود تقبل کردند و بخشی را نیز به دیگر کشورها قبولاندند و حتی به طور رسمی دست نیاز به سوی چین دراز کردند که پاسخ منفی گرفتند.

آلمان و فرانسه در چارچوب این اقدامات که برای نخستین بار انگلیس را در موضع هجومی و مخالفت قرار داد، در برابر موج انتقادهای داخلی و احزاب مختلف قرار گرفتند که نباید هزینه اشتباهات دیگر کشورها از بودجه ملی ما پرداخت شود.

افزون بر این، سارکوزی در عرصه سیاست بین المللی نیز متهم شده است که الگوی استقلال جمهوری پنجم به بنیادگذاری شارل دوگل رییس جمهوری وقت در سال ۱۹۵۸ یا اصول ‘گلیست’ را نادیده گرفته و از همپیمانی برابر با آمریکا به ‘دنباله رو’ کاخ سفید تبدیل شده است.

اما در عرصه داخلی با حذف اشترواس کان سوسیالیست و نامزد حتمی انتخابات ۲۰۱۲ به علت بروز یک جنجال فساد اخلاقی در آمریکا که هیچگاه ابهام آن نیز روشن نشد و فقط تبرئه متهم را در پی داشت، سارکوزی رقیبی جدی در برابر خود نمی دید و مقدمات اجاره نشینی یک دوره پنج ساله دیگر در کاخ الیزه را فراهم می کرد اما پیش بینی ها نادرست بود و فرانسوا اولاند از جناح سوسیالیست به میدان آمد.

دامنه ناکامی های سارکوزی آشکار بود. رقیب تازه به میدان آمده که کمتر مورد توجه افکار عمومی بود ، توانست با مرور رسانه ای کارکرد دولت فرانسه نزد افکار عمومی، بیشترین بهره را ببرد و در قامت یک نامزد قدرتمند ظاهر شود تا اینکه دو هفته پیش نیز در مرحله نخست انتخابات، با ۶۳/۲۸ درصد آرا در مقابل ۱۸/۲۷ درصد رقیب خود ، پیشگام شد.

اولاند در حالی این موفقیت ها را کسب کرده و به سایه ترس سارکوزی تبدیل شده است که فرانسوی ها وی را به عنوان ‘آقای جوک’، ‘مرد عادی’، ‘فردی برای خنداندن’ و ‘غیر جدی’ می شناسند که اکنون نیز در حال برداشتن آخرین گام ها برای ریاست جمهوری است.

سیر تحولات نشان می دهد که مردم ناراضی فرانسه با دادن رای کمتر به سارکوزی نسبت به نامزد بیرون از کاخ الیزه، وی را به عنوان بدترین رییس جمهوری تاریخ گلیستی این کشور معرفی کردند.

سارکوزی در رای گیری امروز (یکشنبه) نیز در برابر احتمال قوی حذف شدن قرار دارد زیرا همانگونه که نظرسنجی ها برای دور نخست به تحقق یپوست، اکنون هم برآوردها نشان می دهد، به سومین رییس جمهوری تک دوره ای فرانسه از سال ۱۹۵۸تبدیل خواهد شد که کلید کاخ الیزه را به اولاند و همکاران سوسیالیست وی تحویل خواهد داد.

از: هادی مولوی نیا

اروپام/۱۵۱۶

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر ۸۰۱۱۵۵۰۹


ایرنا: خبرگزاری جمهوری اسلامی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.