روزی که هاشمی رفسنجانی با وزیر بازرگانی اش هم گریه شد

حسینی نوشته است: حدود ساعت یک به اتاق تهران رسیدم و پس از خواندن نماز با هئیت رئیسه اتاق، نهار خوردیم و همزمان بحث مسائل روز کشور و حضور آقای رئیس جمهور در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام و برخورد مناسب آقای هاشمی با ایشان مورد بحث قرار گرفت.پس ازآن درمورد توهین یکی از حقوق دانان به آقای هاشمی رفسنجانی و مجمع تشخیص اشاره شد وما درمورد صبر و حوصله و تحمل آقای هاشمی بحث کردیم که درهمین زمینه آقای آل اسحاق خاطره ای از سعه صدر و صبر و تحمل آقای هاشمی روایت کرد.

عضوهیأت رئیسه اتاق تهران خاطره وزیر بازرگانی دولت پنجم را این گونه نقل کرده است:
…. با توجه به مشکلاتی که در اجرای طرح تعدیل اقتصادی وافزایش قیمت ها به وجود آمد، دولت تصمیم گرفت از ابزار تعزیراتی استفاده کند بنابراین آقای هاشمی به بنده (آل اسحاق) ماموریت دادند که این مسئولیت را به عهده گیرم و بنده چون اعتقادی به این نوع سیاست نداشتم از ایشان خواستم که این مسئولیت را به فرد دیگری محول کنند یا اجازه دهند که اینجانب استعفا دهم که هیچ کدام مورد موافقت ایشان قرار نگرفت.آقای هاشمی اصرار کرد که بنده این مسئولیت را به عهده گرفته و امور را سازماندهی کنم . به رغم میل باطنی پس از قبول مسئولیت با ایشان مذاکره کردیم که ابتدا به سراغ خرده فروشان و واحدهای کوچک نرویم و درمقابل، واحدهای بزرگ تولیدی کشور که عمدتاً دولتی بودند را در اولویت قرار دهیم که ایشان پذیرفتند بنابراین سازمان حمایت کار را از صنایع فولاد و پتروشیمی آغازکردو در بررسی اسناد شاهد افزایش غیر قانونی قیمت توسط فولاد سازان شدیم بنابراین در نشستی، وزیر صنایع وقت را دعوت کردیم و مستندات خود مبنی بر گران فروشی تولید کنندگان فولاد را نشان دادیم که مورد تائید ایشان هم قرار گرفت بنابراین تصمیم گرفته شد که مبالغ ناشی ازگران فروشی فولادسازان به حساب سازمان حمایت واریز شود که مبلغی حدود ۸۰ میلیارد تومان بود.

متاسفانه با وجود توافق و تنظیم صورتجلسه همکارم دروزارت صنایع در اولین جلسه شورای اقتصاد، وزارت بازرگانی و بنده را به شدت تخریب و مورد ملامت و سرزنش قرار داد و این گونه القا کرد که من مخالف توسعه واقتصاد آزاد هستم . با وجود این که من در حضور آقای هاشمی رفسنجانی و سایر وزرا علاقه ای به مجادله با ایشان نداشتم ولی با توجه به توافق قبلی و امضای صورتجلسه توسط ایشان، نتوانستم خودم را کنترل کنم و به شدت واکنش نشان دادم. برای اولین بار خیلی عصبانی شده بودم به این ترتیب بقیه اعضامن را از جلسه خارج کردند اما هفته تمام ناراحت و عصبانی بودم تا این که وقت ملاقات از آقای هاشمی گرفتم و به دیدار ایشان رفتم. روایت خودم را از ماجرا بازگو کردم وبه مشاجره شدید شورای اقتصاد اشاره کردم.به هرحال من آدم تندی نیستم وبا وجوداین که اطمینان داشتم که حرف نا حق نزده ام،به واسطه تندی وعصبانیتم عذرخواهی کردم.به آقای هاشمی گفتم من تا حالا فقط دست پدر و مادرم را بوسیده ام اما امروز حاضرم دست حضرتعالی را به خاطر سعه صدری که دارید وبه واسطه فشارهای زیادی که تحمل می کنید، ببوسم.خیلی احساساتی شده بودم وآقای هاشمی هم متقابلا برخوردی بسیار عاطفی و مهربانانه داشت به این ترتیب هردوشروع کردیم به اشک ریختن.من به واسطه تحمل فشارهای شدیدی که در اجرای سیاست تعزیرات داشتم وآقای هاشمی به واسطه تحمل فشارهای متعددی که در مقام ریاست جمهوری داشت.

به خاطر دارم درهمین جلسه آقای هاشمی از سختی های دوران تحصیل و زندگی طلبگی و زندان برایم گفتند واشاره کردند که خیلی وقت ها چاره ای جز صبر وتحمل وجود ندارد ومن یادم هست بعد ازآن جلسه،با روحیه و نشاط مضاعف به کار خودم در وزارت بازرگانی و تعزیرات ادامه دادم تا جایی که موفق شدیم اوضاع را سازمان دهی کنیم.

۳۹۳۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.