به نظر میرسد که مسکو در رخدادهای سوریه، صراحت بیشتری از خود نشان داده است و همین امر موجب گشته که واشنگتن در برخوردهای آینده بر موضع روسیه بیش از گذشته حساسیت نشان دهد.
کسی نمیتواند منکر این شود که روسیه فعلی میراثدار اتحاد جماهیر شوروی سابق است و از توانائیهای نظامی، فن آوری، اقتصادی و انسانی عظیمی برخوردار است که میتواند با همراهی با دیگر کشورهای “بریکس”، سیاستها و برنامههای امریکا را ناکارآمد سازد.حال که درگیری و یا رقابت ادیدئولوژیک به پایان رسیده میتوان گفت که جنگ سرد به نوعی دیگر میان امریکا و روسیه رخ نموده است. اینکه میان دو راهبرد امریکا و روسیه از خاستگاه گفتگوی همیشگی ممکن است توافقاتی صورت میپذیرد امر درستی میتواند تلقی شود ولی روند زمان بندی برای ابراز این گونه توافقها ممکن است برای هر دو راهبرد مشکل آفرین شود خصوصاً اینکه هردو کشور به خوبی به مکائیسم دگرگونیهای مقطعی و روشهای مانور آشنایی کامل دارند.ادامه….
وضعیت سوریه موجب شد که روسیه با توجه به وضعیت اقتصادی امریکا، اصل نفوذ راهبردی را به بهترین شکل به اجرا گذارد. روسیه به خوبی دریافته که برای مرتب کردن برگهای برنده خود و ایجاد گشایش نسبت به کشورهای منطقهای مخالف امریکا با توجه به فروپاشی شبکه ائتلافهای فعلی میان برخی کشورهای منطقه و امریکا به دلیل رخدادهای اخیر، بهترین فرصت پدید آمده است.
راهبرد امریکا در دوره اوباما در به کارگیری جنگ نرم به جای جنگ تمام عیار نظامی خلاصه میشود. این راهبرد را میتوان در موارد زیر دریافت کرد:
– تحمیل تحت الحمایگی از طریق حمایت و تأمین مالی سازمانهای مدنی و احزاب سیاسی با تاکید بر جنبشهای خواستار ایجاد دموکراسی
– حمایت از انقلابهای مردمی در کشورهای دارای سیستم دیکتاتوری که هدف از آن تأثیرگذاری بر روند سیاسی کشور باشد.
– ایجاد حمایتهای مالی با هدف گسترش آشوب و ایجاد بیثباتی و گسترش خشونت در کشورهای مخالف.
– تجزیه و تضعیف کشورهایی که تحت الحمایه قرار خواهند گرفت
منتها باید به این نکته توجه کرد که امریکا به رغم حمایتهای مالی، از آنجا که خود با چالشهای اقتصادی مواجه است، سیاستگذاران امریکایی بر این باور شدهاند که ممکن است جادوی جادوگر به خودش باز گردد.
اکنون همه به این باور رسیدهاند که روسیه در خاورمیانه به چهرهای متفاوت از گذشته تبدیل شده است و گاهی مواقع خصوصاً در فروش اسلحه و ایجاد روابط با کشورهای مخالف امریکا، از سیاست مقابله پیروی میکند.
روسیه عقیده دارد که رخدادهای کشورهای عربی، ساخته دست امریکائیهاست منتها واکنشهای بعدی ثابت کرده که ممکن است موجب گردد نفوذ غربیها کم و کمتر شود و فروش اسلحه و امضای توافق نامهها در زمینه انرژی برگ برنده کرملین خواهد بود.
نباید فراموش کنیم که راهبرد روسیه بر تحقق اهداف ویژه خود در منطقه و جهان شکل گرفته است و اولین هدف، نمایان شدن روسیه به عنوان یک ابر قدرت است که میتواند به سلطه آمریکا در جهان پس از جنگ سرد جدید پایان دهد و محل بروزقدرت این ابر قدرت منطقه خاورمیانه است. روسیه عقیده دارد که امریکا به دلیل ورود به جنگها در عراق و افغانستان و شکست در سرپرستی روند صلح اعراب و اسرائیل، تضعیف شده است.
دولت پوتین به بهبود اقتصاد روسیه خصوصاً در زمینه فن آوری به شدت همت گماشته است و در نتیجه این فعالیت، به فروش سلاح پیشرفته و حتی فروش نیروگاههای هستهای روی آورده با این امید که بتواند کشورها را بر آن دارد که در روسیه به سرمایهگذاری بپردازند.
بنابراین میتوان گفت روسیه تا زمانی که با توجه به اصل نفوذ راهبردی خواستار مقابله با قدرت نرم اعمال شده از سوی امریکا باشد، در انجام این راهبرد حاضر است هرگونه نقد و انتقادی را تحمل کند.
الخلیج/۲ می ۲۰۱۲
ترجمه: سیدمحسن ساری
منبع فارسی مقاله: روزنامه جمهوری اسلامی
۴۹۴۹
خبرآنلاین