جام جم آنلاین: با اینکه اگر علم در ثریا هم باشد مردمانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت ولی در طول تاریخ در میان همین مردم، گروه زیادی بودهاند که تا پایان عمر موفق به کسب علم نمیشدند. اینها شاید تبارشان به آن مرد کوزهگر برسد که در عهد ساسانی حاضر بود درآمدش را صرف هزینههای لشکر بزرگ پادشاه کند و در ازایش اجازه دهند فرزندش درس بخواند ولی هیچ وقت توفیق نیافت.
در نظام کاستی آن دوره، یک بچه کوزهگر حتما باید کوزهگر میشد و بهزعم بزرگان آن روزگار، کوزهگری هم نیاز به سوادآموزی نداشت.
این کوزهگر و هزاران رعیت دیگر مثل او سالهای عمر را با بیسوادی سپری کردند و حکومتها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند تا نوبت به حکومت پهلوی دوم رسید که آمارگیریها نشان داد از بین جمعیت حدود ۳۴ میلیون نفری ایران فقط ۴۷ درصدشان قادر به خواندن و نوشتن هستند؛ یعنی در ازای هر فرد باسواد، یک بی سواد و اندکی نیز بیشتر.
اما در سال ۵۸ پس از اینکه فرمان تشکیل نهضت سوادآموزی صادر شد وضع به شکلی دیگر پیش رفت. از این سال به بعد بتدریج افراد بی سواد در شهرها و روستاها شناسایی شدند و در کلاسهای نهضت پای درس آموزشیاران نشستند و این تعلیم و تعلم آنقدر ادامه یافت تا در سال ۸۰، نرخ باسوادی در کشور به مرز ۸۵ درصد رسید.
حالا اما این نرخ بالاتر نیز رفته است و بیش از ۹۳ درصد جمعیت ایران باسوادند؛ هرچند همان هفت درصدی که همچنان بیسوادند مانع قابل توجهی بر سر راه ریشهکنی بیسوادی تا پایان سال ۹۴ محسوب میشوند.
برای ریشهکن کردن بیسوادی باید دستکم دو اقدام مهم انجام شود؛ اولی گستردهتر کردن دامنه سوادآموزی و دومی جلوگیری از تولید بیسوادان جدید در کشور.
آمارهای رسمی نشان میدهد که سال ۹۰، ۵۵۷هزار و ۱۴۴ نفر در سراسر کشور در سه بخش سوادآموزی، مقدماتی و تکمیلی تحت پوشش قرار گرفتند در حالی که در قالب طرح فرد به فرد که به شیوه واگذاری معروف است نیز ۲۲۰ هزار و ۷۸۲ نفر موفق به دریافت خدمات سوادآموزی شدند.
این در شرایطی است که در پنج ماه نخست امسال بیش از ۲۵۰ هزار نفر تحت پوشش فعالیتهای سوادآموزی قرار گرفتهاند.
اما این خدمات نیاز به گستردهتر شدن دارد چون باسواد کردن سه میلیون و ۸۵۰ هزار بیسواد کنونی در کشور به عزمی راسختر نیاز دارد هر چند سوادآموزی در کشور امری اختیاری است و هیچ فرد بیسوادی را نمیتوان به زور وادار به نشستن در کلاسهای نهضت سوادآموزی کرد.
در کنار این عزم، عزمی دیگر نیز ضروری است یعنی کاری کنیم تا از این به بعد هیچ فردی در سن تحصیل از درس خواندن و رفتن به مدرسه جانماند.
درباره جاماندگان از تحصیل هیچ آمار روشن و دقیقی وجود ندارد اما حسابی سرانگشتی نشان میدهد در بیشتر استانهای کشور هنوز هم خانوادههایی وجود دارند که نان آور بودن فرزند را به سوادآموزی اش ترجیح میدهند و به همین علت او را از قافله تحصیل عقب نگه میدارند یا حتی هنوز نقاطی در کشور وجود دارد که دسترسی دانشآموزان به مدرسه بسختی میسر میشود و این بهانهای میشود تا افراد به جمع بیسوادان کشور بپیوندند.
البته ما برای ریشهکنی بیسوادی در کشور (در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال) بیش از دو سال و نیم وقت نداریم، چون برنامه پنجم توسعه به ما تکلیف کرده تا پایان سال ۹۴ بیسوادی در این گروه سنی باید به اتمام برسد.
این اتفاق نیز عزمی ملی میخواهد که از معرفی بیسوادان به نظام آموزشی شروع میشود و با ارتقای فرهنگ خانوادهها که سوادآموزی را جزء جدانشدنی زندگی بدانند، ادامه مییابد.
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version