سالمندی از کار افتادگی نیست!

سالمندی از کار افتادگی نیست!

خورشید تازه طلوع کرده بود. پیرمرد بلند شد تا برود و برای صبحانه نوه هایش نان تازه بخرد. لباس پوشید و پارچه تمیزی از کشو آشپزخانه برداشت. آهسته در را باز کرد و بیرون رفت؛ اما هنوز به پاگرد اول راه پله ها نرسیده بود که دخترش نگران پشت سرش دوید.او نمی خواست پیرمرد تنها از خانه بیرون برود.زیرا نگران بود که مبادا در راه سرش گیج بخورد، قلبش درد بگیرد و یا هر اتفاق بد دیگری پیش بیاید. اما پیرمرد که وضعیت خود را مساعد می دید از این همه مراقبت بیش از حد آزرده خاطر شد. از اینکه دائم درخانه بماند و استراحت کند، خسته شده بود. اما انگار کسی به این موضوع اهمیتی نمی داد. بالاخره وقتی دید گوش دخترش به حرف های او بدهکار نیست، ناامیدانه به اتاقش برگشت و از پشت پنجره بیرون را نگاه کرد.

در فرهنگ ما نگرش به مسئله سالمندی غالبا مساوی با کارافتادگی و انزوای اجتماعی است؛ از همین رو اکثر ما سعی می کنیم تا والدین سالخورده را در منزل نگه داریم و از آنها می خواهیم تا بیشتر در رختخواب بمانند و اجازه کمترین فعالیت و مسئولیت خانواده را نیز به آنها نمی دهیم. به گمان خود به آنها لطف می کنیم اما غافل از این هستیم که درکنج خانه نشستن برای سالمند آسیب زاست؛ چرا که بشر تا زمانی که زنده است و نفس می کشد نیاز به تحرک و فعالیت متناسب با شرایطش دارد.

تمایل ما برای نگه داشتن سالمندان در فضای منزل غالبا دو دلیل دارد. اول اینکه با توجه به ناتوانایی ها و مشکلات جسمانی سالمند گمان می کنیم هر زمان که وی به تنهایی و بدون حضور ما از منزل بیرون برود قطعا اتفاق ناگواری مانند زمین خوردن، حملات قلبی، سرگیجه و… پیش خواهد آمد. دلیل دوم اینکه، تصوری غلط در جامعه ما وجود دارد که سالمندی را همراه با انزوای اجتماعی می دانیم. این نگرش در فرهنگ ما نهادینه شده و به همین دلیل غالباً سعی می کنیم تا سالمندان در فعالیت های اجتماعی درگیر نشوند و در خلوت و تنهایی خود باشند. این طرز تفکر حتی در خود سالمندان نیز وجود دارد چنانکه اگر از آنها برای شرکت در مهمانی، مسافرت، گردش و… دعوت کنیم غالبا اظهار می کنند که دیگر سنی از من گذشته و حالا نوبت جوان هاست و بهتر است در خانه بمانم. از طرف دیگر اگر سالمندی را ببینیم که فعالیت اجتماعی دارد طوری به او نگاه می کنیم که انگار رفتار نکوهیده ای را انجام داده و نگاه تحقیرآمیزی به او داریم. در حالی که سالمندی واقعا همزمان و همراه با انزوای اجتماعی نیست. بسیاری از افراد در سنین بالا تمایل به شرکت در جمع و فعالیت های اجتماعی دارند؛ زیرا انسان در دوران جوانی و میانسالی به دلیل مشغله کاری و خانوادگی فرصتی برای انجام بعضی کارهای مورد علاقه را ندارد اما با افزایش سن که نگرانی و مسئولیت فرزندان کاهش می یابد فراغتی حاصل می شود. در این دوره یک فرایند طبیعی در ذهن شکل می گیرد و فرد شروع به بازنگری فعالیت های گذشته می کند و دوست دارد تا کارهایی را که همیشه دوست داشته انجام دهد اما فرصت آنها را نداشته، حالا انجام دهد. خصوصاً اگر سالمندان در محیطی باشند که این اجازه و فرصت را کسب کنند دست به کارهای خلاقانه ای می زنند. در این بازه زمانی تجربیات و پختگی ها در کنار دانش بسیار مؤثر واقع می شوند و خیلی اوقات توام با نمود اجتماعی مشخص خواهد بود.

سالمند سالم می تواند متناسب با توانایی های فیزیکی اش فعالیت داشته باشد، اما متأسفانه شیوع برخی بیماری ها مانند آلزایمر (زوال عقل)، اختلالات روانپزشکی نظیر افسردگی، ناراحتی های آرتروزی و بیماری های قلبی عروقی در این دوران در عملکرد فرد تداخل ایجاد می کند.

این در حالی است که یکی از مهم ترین مواردی که مانع از بروز اختلالات روانپزشکی می شود تعلق به شبکه اجتماعی است. فضایی را برای سالمند فراهم کنیم که از انزوا و تنهایی بیرون بیاید و در کارهای گروهی شرکت کند، مثلا عضوی از جمعیت خیریه شود. در بسیاری از کشورهای غربی افراد پس از بازنشستگی به عضویت شبکه های خیریه اجتماعی درمی آیند و مشغول کارهای عام المنفعه می شوند. مشخص شده که این افراد از نظر سلامت روان در سطح بالاتری قرار دارند. اما منظور ما در اینجا صرفاً سازمان های دولتی یا غیردولتی نیست؛ بلکه عضویت مؤثر در خانواده به عنوان کوچک ترین واحد جامعه نیز همین تأثیر را دارد. به سالمند به عنوان فردی مفید نگاه کنیم و برای او نقشی را در خانواده تعریف کنیم. به بهانه اینکه سنی از او گذشته و توان انجام برخی کارها را ندارد او را از فعالیت های خانواده جدا نکنیم و کنار نگذاریم، گرچه باید توان فیزیکی و قوای آنها در نظر گرفته شود.

به علاوه می توانیم از قدرت فکر و ذهن آنها استفاده و بهره ببریم. در بسیاری موارد سالمندان به دلیل تجربیاتی که دارند از جوانان بالاتر هستند.

نکته مهم دیگر در مورد سلامت جسم و روان این است که آنها دو عنصر کاملا وابسته به هم هستند. وقتی محیط را برای ارتقای روان فراهم کنیم سلامت جسم را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. ثابت شده کسانی که از نظر سلامت روانی در سطح بالاتری قرار دارند میزان مرگ و میر در آنها تا ۴۰ درصد کاهش می یابد. همچنین افرادی که دچار سکته قلبی شده اند و در کنار آن از مشکلات روانپزشکی نیز رنج می برند، مرگ و میر در آنها تا ۵۰درصد افزایش می یابد. این آمارها نشان می دهد که سلامت روان تا چه اندازه می تواند در بهبود سلامت جسمانی تاثیرگذار باشد. در واقع سلامت روان به طور غیرمستقیم سلامت جسم را دربردارد. تعلق به شبکه های اجتماعی در حفظ سلامت روان تاثیرگذار است و از همین رو باید سالمندان فعال باشند و تنها در منزل رها نشوند. این باور که آنها را دور از فعالیت ها و برنامه ریزی های اجتماعی نگه داریم باور غلطی است.

اما در مواردی خود فرد سالمند تمایلی برای شرکت در جمع نشان نمی دهد. این عدم علاقه به دو عامل برمی گردد. نخست اینکه سالمند سالم نیست و یا مشکلی از نظر سلامت روانی مثلا درجاتی از افسردگی دارد و یا اینکه از درد و ناراحتی جسمی رنج می برد که توان تحرک را برایش سخت می کند. دوم اینکه از لحاظ فرهنگی محدودیت دارد و احساس می کند اگر فلان کار را انجام دهد مورد تحقیر و تمسخر قرار می گیرد. گاه نیز ما بستر مناسب را فراهم نمی کنیم و به عنوان مثال زمانی که سالمند در موقعیت های مشابه با ما همراه شده با رفتارهای زبانی یا غیرزبانی به او نشان داده ایم که حضورش دست و پاگیر است و ناراحت شده ایم. پس برای اینکه سالمندان را به حضور در اجتماع ترغیب کنیم، اگر بیماری دارند تا حد امکان در درمان بکوشیم. اگر به دلیل رفتارهای ما کناره گیری می کند، تغییر رویه دهیم تا از کنار ما بودن احساس خوبی داشته باشد. از طرف دیگر نیز باید از طریق روزنامه ها، مجلات، رادیو و تلویزیون و… فرهنگ سازی در زمینه سالمندان انجام شود که البته تغییری زمان بر است و لزوم همت جمعی را می طلبد.

● فعالیت در دوران سالمندی

اما ببینیم که چه فعالیت هایی برای سالمندان مناسب است، بدیهی است که سالمندان طیف وسیعی از توانمندی های فیزیکی را داشته باشند. بعضی سالمندان به خاطر سبک زندگی خوب، تغذیه مناسب، ورزش و مهارت مدیریت استرس خیلی سالم و توانمند هستند. در کنار آن نیز سالمندانی از انواع بیماری ها رنج می برند. توصیه می شود خانواده فعالیت هایی را برای سالمند طراحی کنند که ارتباط مستقیم با توانایی های او داشته باشد. هر چقدر که فرد از نظر جسمی توانایی بالاتری داشته باشد مسلماً قادر به انجام فعالیت های وسیع تری خواهد بود. امروزه فعالیت، وابسته به جسم نیست و ما در بسیاری موارد با نیروی فکر و ذهن کار می کنیم. زمانی خانم ها به خاطر نداشتن قدرت کافی برای شکار و کارهای سخت در خانه می ماندند اما با پیشرفت تکنولوژی در فعالیت هایی که نیاز به توان فیزیکی چندانی نداشت شرکت کردند. در مورد سالمندان نیز همین قاعده وجود دارد. بهتر است آنها را در کارهای فکری و مدیریتی که کمتر وابسته به قوای جسمی است، شرکت داده و از تجربیاتشان استفاده کنید. همه ما برای هر نوع فعالیتی از خانواده گرفته تا بزرگ ترین اجتماعات جلساتی ترتیب می دهیم و گفت وگو و برنامه ریزی می کنیم. در این نشست ها سالمندان را نیز با خود همراه کنید زیرا علاوه بر اینکه احترام خاصی به آنها گذاشته اید، به ارتقای سطح زندگی آنها نیز کمک می کنید. در ادامه چند نوع از فعالیت های موثر که به روزمره نزدیک تر است و در قالب هر خانواده ای می گنجد را معرفی می کنیم:

ورزش: ورزش یکی از فعالیت هایی است که وابسته به سن نیست. در هر سنی متناسب با توانایی های فرد در کنار مشاوره با متخصص به ارتقای سلامت وی کمک می کند. حتی برای بیماران قلبی عروقی نیز می توان باتوجه به دستورات پزشک، ورزش را به طور منظم و روزانه انجام داد. پیاده روی یکی از بهترین ورزش ها برای سالمندان است که البته در پارک و فضای باز موثرتر از تردمیل و در منزل است. توصیه می شود پیاده روی در دو نوبت صبح و بعدازظهر هر بار به مدت نیم ساعت انجام شود. ورزش بعد از ساعت ۷ الی ۸ شب توصیه نمی شود زیرا باعث خستگی شدید شده و در شروع خواب اختلال ایجاد می کند. حداقل هفته ای سه بار این برنامه را داشته باشید که البته اگر بیشتر باشد بهتر است.

پیک نیک و گردش: در تفریحاتی که در طول هفته برای سایر اعضای خانواده برنامه ریزی می شود، بایدسالمندان را نیز در نظر گرفت و تمهیداتی برای رفاه آنها اندیشید. یکی از این تمهیدات همراه داشتن دستشویی متحرک است چرا که اغلب آنها نمی توانند از سرویس های بهداشتی عادی استفاده کنند. همچنین باید به رژیم غذایی آنها توجه داشت .

آن قدرها هم که فکر می کنیم سخت نیست که در کنار غذای خانواده، غذای کم نمک یا کم چربی را نیز برای سالمند تهیه کنیم. داروهای مورد نیاز را نیز حتماً همراه خود داشته باشید. به خاطر چنین مسائلی خود و سالمندتان را محدود نکنید؛ چرا که واقعا رعایت آنها نه وقت گیر است و نه آسیب زننده. اگر عادت کنیم که سالمند را نیز جزو خانواده بدانیم، سلامت جسم و روان او می تواند تضمین کننده آرامش و سلامت ما باشد.

ارتباط نزدیک با اعضای خانواده: در فرهنگ شرقی معمولا چند نسل با هم زندگی می کنند. گرچه امروزه این پیوندها تا حدی کمرنگ شده است اما هنوز هم پایبند به ارتباطات خانوادگی هستیم. در این میان ارتباط پدربزرگ و مادربزرگ با نوه ها بسیار سازنده است. همراهی این دو نسل با فاصله، در فضاهای اجتماعی مانند پارک، موزه، گردشگاه و… برای هر دو گروه مؤثر است و خاطرات شیرینی را در ذهن آنها باقی می گذارد. از آنجا که والدین معمولا درگیر کار و مشغله های زندگی هستند فرصت چندانی برای ارتباط با فرزندانشان ندارند اما پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها با توجه و تمرکز بیشتری با آنها ارتباط برقرار می کنند. سالمندان از بودن کنار نوه ها لذت می برند و همین احساس خوب برای آنها مفید و سازنده است.

این چند مورد نمونه هایی است که شرایط آن برای عامه مردم فراهم است اما هر خانواده ای می تواند با توجه به موقعیت خود خلاقیت به خرج داده و زمینه برنامه های دیگر را به وجود آورد. مهم این است که فکر کنیم و به سالمندان اهمیت دهیم.

این که هفته ای دو سه بار به آنها سر بزنیم کافی نیست؛ بلکه ما مسئولیت های دیگری هم در قبال آنها داریم. زمانی ما بچه بودیم و پدر ومادر برای رفاه و راحتی ما زحمت کشیده اند و برای سفر و گردش و… برنامه ریزی می کردند، حالا نوبت ماست که به فکر آنها باشیم. می توانیم آنها را با توجه به شرایط خودشان از منزل بیرون بیاوریم و به خاطر داشته باشیم که در خانه ماندن واقعا برای آنها آسیب زاست. البته مراقب باشیم از آن طرف بام نیفتیم؛ چرا که سالمندی مرحله ای است که افراد نگرش های فلسفی عمیق تری نسبت به زندگی پیدا می کنند و نیاز دارند تا فرصت هایی را در تنهایی و خلوت به خودکاوی، مطالعه و تعمق روی خود و مفهوم زندگی بپردازند. به این تمایل بدیهی احترام بگذاریم و این فرصت ها را از آنها نگیریم. سعی کنیم تا بین فعالیت ها و تعاملات اجتماعی سالمند و خودکاوی های شخصی او تعادل برقرار کنیم.

● سالمندان بیمار و بستری

تا اینجا روی سخن با سالمندانی بود که به اصطلاح رو پا هستند و کم و بیش می توانند فعالیت های مختلفی داشته باشند. اما متأسفانه برخی از آنها به دلیل ابتلا به بیماری مجبور به بستری شدن می شوند که این مسئله هم برای سالمند و هم برای خانواده مشکل و ناراحت کننده است. این سالمندان به دو گروه تقسیم می شوند؛ افرادی که تنها ناتوانی جسمی وحرکتی دارند و افرادی که از اختلالات روان پزشکی رنج می برند. برای گروه اول که مشکل شناختی ندارند توصیه می شود با پزشک معالج مشورت و آستانه فعالیت هایی که برای او مجاز است تعیین شود. براساس آن و به کمک ابزارهای کمکی مانند ویلچر و واکر فعالیت هایی در نظرگرفته شود او را در فضای تنگ و بسته منزل محبوس نکنید. مطمئنا سخت است کسی قادر به تحرک نیست را از منزل بیرون آورد اما هر چند وقت او را در ماشین بگذارید و در شهر بگردانید. درحین این گردش راجع به موضوعات خوشایند با او صحبت کنید. موبایلتان را کنار بگذارید، تمام حواستان متوجه او باشد و طوری رفتار نکنید که احساس کند مجبور به این کار هستید. در واقع اگر از نظر احساسی تبادلی بین شما صورت نگیرد گردش موثر نیست و کمکی به حال سالمند نمی کند. اگر این برنامه را همیشه داشته باشید پس از مدتی می بینید که بدون صرف هزینه و زحمت بیشتر روحیه او بهتر می شود. بهبود روحیه در سلامت جسمی نیز تاثیرگذار است و سالمند را توانمندتر می کند که البته همت و حوصله پرستار را می طلبد.

اما درمورد بیماران دارای اختلالات روان پزشکی مسئله فرق می کند. آلزایمر یا زوال عقل که یکی از رایج ترین مشکلات در دوران سالمندی است در شرایط پیشرفته بسیار به فرد آسیب می زند و نیازبه مراقبتی جدی دارد. در این شرایط باید بیشتر به جنبه پرستاری بیمار توجه کنیم و با توجه به سطح ادراک، محیط را برای او فراهم کنیم. توصیه می شود این بیماران به تناوب چهره های آشنا را ببینند. حتی در شرایطی که بیماری کاملا پیشرفت کرده و بیمار فقط بخشی از خاطرات را به یاد دارد آلبوم ها و فیلم های قدیمی را به او نشان دهید. هر روز صبح پرده های اتاق را کنار بزنید تا تغییرات شب و روز را ببیند و گذر زمان را احساس کند. اگر بیماری درحدی است که نمی توان بیمار را از منزل بیرون آورد حتما تنوع و تحریکات را ایجاد کنید چرا که می تواند کمک کننده باشد. سالمند نباید احساس کند که در قفس زندانی شده است. خیلی از اوقات به خاطر مشکلات پرستاری از این بیماران خانواده انتظار دارند تا بیمار با مصرف داروهای آرام بخش دائم بخوابد و فقط برای صرف غذا و اجابت مزاج بیدار شود درحالی که باید علیرغم مشکلات رفتاری او را بیدار نگه داشت. بروز هیجانی پرستار باید کنترل شده باشد زیرا ابراز خستگی و دلزدگی با رفتارهای کلامی و غیر کلامی برای بیمار آسیب زننده است.

توصیه می شود چندین نفر مراقبت از بیمار را برعهده بگیرند چرا که پرستاری از او خسته کننده است و به این ترتیب تظاهرات منفی پرستار کمتر می شود.

یکی دیگر از مشکلاتی که بیماران بستری را تهدید می کند زخم بستر است. درسالمندانی که نمی توانند تحرک داشته باشند به خاطر فشاری که در بعضی اندام ها وارد می شود خون رسانی دچار اختلال شده و در نتیجه زخم بستر به وجود می آید. اما برای اینکه از این مسئله در بیماری های مزمن پیشگیری کنیم بهتر است از تشک های مواج استفاده شود. راهکار دیگر اینکه نگذاریم بیمار در یک موقعیت به مدت طولانی بماند و در فواصل منظم او را جابه جا کنیم. این شیوه در مواردی که بیمار مدت کوتاهی حدود یکی دو هفته مجبور به بستری شدن است، موثر خواهد بود در صورت ایجاد زخم حتما با پزشک متخصص مشورت کنید تا مصرف آنتی بیوتیک آغاز و همچنین پانسمان زخم نیز باید مرتبا تعویض شود. این عفونت ثانویه بسیار پیش رونده و تهدید کننده حیات سالمند محسوب می شود.

● و سخن آخر اینکه ….

از دوران میانسالی با رعایت سبک زندگی مطلوب سلامت جسم و ذهن را حفظ کنیم تا دوران سالمندی خوبی در پیش داشته باشیم. هیچ وقت استقلال خود را از دست ندهیم و وابسته به دیگران نشویم. سعی کنیم تا جایی که توان داریم کارهای خود را انجام دهیم و سطح توقع از دیگران را پایین آوریم چرا که وابسته شدن درسالمندی آسیب زاست. فرهنگ صحیح رفتار با سالخوردگان را رواج دهیم تا جامعه ای شادتر، سالم تر و موفق تر داشته باشیم.


آخرین مقالات آفتاب

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.